نامه به مادران و دختران برای روز مادر
تعطیلات
دبورا یک نویسنده، شفا دهنده و معلم است. هدف او این است که با به اشتراک گذاشتن شادی و عشق به زندگی به مردم کمک کند هر روز بهترین زندگی خود را داشته باشند.

مامانم و دخترام
دبورا بپرس
دنیای زنان
من یک دختر هستم و مادر دخترانم. وقتی بزرگ شدم، دائماً از مادرم و کاری که او برای بزرگ کردن ما انجام داد انتقاد می کردم. او بیش از حد سختگیر، بی ارتباط و دور بود. نه به ذکر است همیشه در کسب و کار من. او هرگز آن مادری نبود که من می خواستم باشد. فرقی نمیکرد چه کار کرد یا نکرد، از نظر او نمیتوانست برنده شود.
نمی توانستم صبر کنم تا بزرگ شوم و همه چیز را درست انجام دهم. من به او و همه افراد دیگر نشان میدهم که چگونه کارها باید انجام شود.
سپس، من صاحب فرزندانی برای خودم شدم. من فقط یکی دو نفر نداشتم، نه، مادر شدن را به سطح جدیدی رساندم. من هشت فرزند و پنج دختر دارم. مدتی طول کشید، اما وقتی بزرگترینم به سن نوجوانی رسید، با گریه به مادرم زنگ زدم و بابت همه چیز عذرخواهی کردم. بعد فهمیدم که مادر شدن چقدر سخت است.

کار هرگز تمام نمی شود.
جودی ال. میلنر
به مادرم
مادر عزیز،
می خواهم با گفتن اینکه خیلی متاسفم شروع کنم. متاسفم بابت همه مواقعی که از دست شما خجالت کشیدم. یادم میآید به من میگفتی وقتی مادرت پشت زانوهایش را اصلاح نمیکرد، خجالت میکشیدی. وقتی این را به من گفتی، چشمانم را گرد کردم، فکر کردم که این کمترین مشکل من خواهد بود.
مسئله این است که آن موقع نمی توانستم بگویم، اما اکنون با افتخار می گویم. همیشه بهت افتخار میکردم همه دوستان من فکر می کردند که شما باحال هستید و من از آن متنفر بودم. من همیشه به آنها می گفتم که شما باحال نیستید. حتی یادم می آید در دوران راهنمایی یکی از بچه های محبوب از من می پرسید که چرا نمی توانم مثل مادرم باحال باشم. نه تنها عصبانی شدم، بلکه خجالت کشیدم که حتی مامانم از من باحال تر بود. اما در داخل، جایی که هیچ کس نمی توانست ببیند، به اینکه چقدر باحال بودی (و هنوز هم هستی) افتخار می کردم.
من پنهانی فکر می کردم تو زیبا هستی. به یاد دارم که به تو نگاه می کردم، به این امید که بتوانم پاهای زیبای تو، لبخند جذاب و خنده های سرگرم کننده تو را داشته باشم. زمان هایی بود که فکر می کردم شبیه یک ستاره سینما هستید. زیبایی نفس گیر هاله تو را احاطه کرده بود و من می توانستم مردانی را ببینم که مجذوب تو شده اند. نه تنها خواستگارهایت مجذوب شدند، بلکه من هم مجذوب شدم. امیدوارم بتوانم مثل شما زیبا و شیک بزرگ شوم.
آن زمان هرگز آن را با صدای بلند اعتراف نمی کردم، اما اکنون با افتخار می گویم. من شما را تحسین می کنم. من نه تنها به زیبایی شما غبطه خوردم، بلکه به قدرت شما نیز حسادت کردم. تو یکی از قوی ترین زنانی هستی که من تا به حال شناختم. شما شجاع، درخشان هستید و هرگز تسلیم نمی شوید. نه خودت را رها کردی و نه از من.
وقتی که من یک دلقک وحشتناک بودم، از من دست نکشید. وقتی در دبیرستان باردار شدم از من دست نکشید. تو در طول بیست سال طولانی که در مورد آزار و اذیت سپری کردم از من دست نکشید. تو در کنارم ایستادی، گاهی بی سر و صدا و بدون مزاحمت، نگاه می کردی و آماده بودی تا در صورت نیاز مرا نجات دهی. در تمام آن سال ها، همه آن بچه ها، و تمام آن آزمایش ها، شما همیشه به من ایمان داشتید. تو هنوز به من ایمان داری، حتی وقتی از خودم دست می کشم. مهم نیست که چه اشتباهات احمقانه ای را به طور مکرر مرتکب می شوم، مهم نیست که چقدر تصمیمات احمقانه می گیرم، یا ایده های احمقانه ای که دارم، شما همیشه آنجا هستید تا مرا تشویق و حمایت کنید، حتی اگر موافق نباشید.
من هوش شما را تحسین می کنم. شما باهوش و عاقل هستید. می دانم وقتی من آمدم از رویاهایت برای داروساز بودن دست کشیدی. نمی توانم تمام رویاهایی را که در واقع به خاطر من و به خاطر من رها کردی تصور کنم، اما خوشحالم که مادر من هستی. همیشه یادت می افتم که می خوانی و فکر کردن من هرگز نتوانستم پشم را روی چشمانت بکشم. گفتی به این دلیل که من دروغگوی وحشتناکی هستم، اما فکر میکنم حقیقت این است که تو بسیار باهوشتر و حیلهگرتر از من هستی. شما خیلی قبل از من چیزها را مشخص می کنید. وقتی ایده دیوانه وار بعدی به ذهنم می رسد، شما همیشه می خندید و مرا تشویق می کنید که آن را امتحان کنم. تو به من یادآوری میکنی که سرم در ابرهاست و پاهایم را روی زمین نگه دارم، اما همیشه مرا تشویق میکنی که رویاهایم را دنبال کنم.
من به خاطر شخصیتی که هستی به خودم ایمان دارم. من همه چیزهایی را که در زندگی تان پشت سر گذاشته اید می بینم و متوجه می شوم که کارهای زیادی انجام داده اید. این به من انگیزه می دهد که بهتر باشم، بیشتر تلاش کنم و باعث افتخار شما باشم. همیشه در پس ذهن من این فکر است که می خواهم باعث افتخار تو باشم، مامان. هر کاری می کنم به تو فکر می کنم و امیدوارم به من افتخار کنی.
در این پنجاه سال نه تنها برای من بلکه برای شما لحظات سخت و دردناک زیادی بوده است. در طول این همه، شما همیشه آنجا بوده اید. تو تنها کسی هستی که از بدو تولدم هر روز در زندگی من بوده ای.
نمی توانم تصور کنم در جوانی چقدر با تو رفتار وحشتناکی داشتم و وقتی مامان شدم چقدر از خود راضی بودم. من نمی توانم به اندازه کافی عذرخواهی کنم که فکر می کنم می توانم زندگی را بهتر از تو انجام دهم. تجربه زیادی به من نشان داده است که، درست مانند من، شما همیشه بهترین کاری را که می دانستید انجام داده اید.
تو تصمیم نگرفتی که زندگی رو سخت کنی با توجه به شرایطی که در آن زمان با آن روبرو بودید، قصد داشتید بهترین مادر و بهترین فردی باشید که می توانید. اگر میپرسیدید که چه زمانی بزرگ شدم، قاطعانه پاسخ میدادم که کاملاً سعی میکنید زندگی من را خراب کنید. آن موقع باور کردم که تو عمدا سعی کردی کارهایی انجام دهی که من را بدبخت کنی.
اکنون می دانم که پدر و مادر بودن سخت است. شما با ابزارهایی که دارید بهترین کار را انجام می دهید. شما تصمیمات دشواری می گیرید، به این امید که از فرزندان خود محافظت و پرورش دهید. گاهی اوقات، زندگی در مسیرهای غیرقابل پیش بینی پیش می رود و همه چیز تغییری غیرمنتظره پیدا می کند. گاهی اوقات همه چیز به شکلی بزرگ و غیرمنتظره بد می شود.
از طریق تمام آن تجربیات، شما مرا دوست داشته اید، از من حمایت کرده اید و مرا تشویق کرده اید تا بهترین باشم.
ممنون مامان دوستت دارم.
دخترانم





کریستین
پانزدهبه دختران من
تقدیم به دختران زیبای من
اصلاً فکر نمی کردم که روزی مادر شوم و هرگز انتظار نداشتم که هشت فرزند داشته باشم. نمی دانستم تو چه نعمتی برای زندگی من خواهی داشت.
هر کدام از شما مسیری منحصر به فرد و زیبا را طی کرده اید. هر یک از شما به عنوان یک نوزاد زیبا شروع کردید، سپس سال های وحشتناک کودکی را پشت سر گذاشتید تا به دختران جوان فوق العاده تبدیل شوید. سپس به سن نوجوانی رسیدی، بسیار بدتر از هر چیزی که یک کودک نوپا می تواند بیاورد. شما هر حد و مرزی را که من سعی کردم ایجاد کنم فشار دادید، به چالش کشیدید و استدلال کردید.
شما قوانین را زیر سوال بردید، بر خلاف انتظارات من عمل کردید و فراتر از هر چیزی که من تصورش را می کردم عالی بودید. من در مورد اینکه کجا می روید و چه کاری انجام می دهید ایده هایی داشتم، اما هر کدام از شما از هر تصوری که من در مورد اینکه واقعاً هستید پیشی گرفتید.
من به یاد دارم که یک تبادل گرم به ویژه زمانی که تصور من از مسئول بودن در صورتم منفجر شد. من و یکی از شما در ماشین دعوای شدیدی داشتیم. در واقع سر هم جیغ می زدیم. می خواستم کاری را که فکر می کردم باید انجام دهید. سپس به من گفتی که نمی توانم آرزوهای زندگی خود را از طریق تو برآورده کنم. در همان لحظه بود که فهمیدم هر کدام از شما یک زن منحصر به فرد و زیبا با مسیری منحصر به فرد هستید. مهم نیست که من چه فکر می کنم یا چه می خواهم، شما آزاد هستید که کامل بودن واقعی خود را بیان کنید. این برای من به عنوان مادر شما وحشتناک و نشاط آور بوده است. من باید عقب بایستم و اجازه بدهم پرواز کنی، بدون اینکه کنترل کنم بعد از بلند شدن چه اتفاقی می افتد.
من تو را بیشتر از چیزی که میتوانی بدانی دوست دارم. من به شما افتخار می کنم و به دلایل مختلف از شما شگفت زده می شوم و به هر یک از شما حسادت می کنم. شما باهوش، زیبا، بامزه، قوی و شجاع هستید. همه اینها با وجود من
من به کسی که هستی افتخار میکنم باعث افتخار من است که مامان شما هستم و شما را دوست دارم.
عشق، مامان
توصیه هایی برای مادران و دختران
چه مادر یا دختر باشید، نکاتی وجود دارد که باید در طول زندگی خود در نظر داشته باشید.
مادر شما با توجه به مهارت ها و منابع خود در آن زمان، بهترین کار را در آن زمان انجام داد. هیچ مادری تصمیم نمی گیرد که زندگی بچه اش را خراب کند. مامان بهترین کاری را که بلد هستند انجام می دهد. ما کاری را انجام می دهیم که فکر می کنیم برای شما بهترین است و می خواهیم از شما محافظت کنیم و به شما کمک کنیم تا آنچه را که واقعاً هستید انجام دهید. مادران دوست دارند دخترانشان از جایی که تا به حال به آن رسیده اند بسیار بالاتر بروند. ما می خواهیم که شما برتر باشید، بیشتر و بهتر از ما باشید.
مادران، دختران شما سعی نمی کنند زندگی شما را خراب کنند. آنها سعی نمی کنند سخت باشند. زندگی دشوار است. دختران شما به عنوان نمونه به شما نگاه می کنند. گاهی اوقات مثالی را برای آنها ارائه می دهید تا از آنها پیروی کنند. گاهی اوقات، شما مثالی از کارهایی که نباید انجام دهید ارائه می دهید. در هر صورت، دختران شما از شما یاد می گیرند.
به مادر و دختران خود نشان دهید که آنها را دوست دارید. اغلب به آنها بگویید. زندگی کوتاه است و هیچ چیز مهمتر از تقسیم عشق با افراد اطرافتان نیست. عاشق مامانت باش به دختران خود عشق بورزید و سعی کنید در حالی که روند زندگی پیش روی شما قرار می گیرد از آن لذت ببرید.