چگونه روز مادر را برای کسانی که مادر خود را از دست داده اند گرامی بداریم

تعطیلات

من نه سال پیش مادرم را از دست دادم. من همیشه دلتنگ او خواهم بود، اما راه هایی برای گرامیداشت یاد او در روز مادر پیدا کرده ام.

هریت، ویکنتس دانکنون و دو پسرش، فردریک و جان.

هریت، ویکنتس دانکنون و دو پسرش، فردریک و جان.

ویکیپدیا

برای کسانی که مادر خود را از دست داده اند

کسانی از ما که مادرانشان فوت کرده اند در این دنیا متفاوت زندگی می کنیم. ما دیگر به دانش آرامش بخش آن فردی که ما را از قبل از اینکه حتی خودمان را بشناسیم می شناسد، لنگر نمی اندازیم.

ما از ابتدایی‌ترین پیوندها بریده‌ایم، تنها مانده‌ایم در دنیایی که عجیب است. ما ادامه می دهیم زیرا باید، اما بخشی از نرمی که زمانی می دانستیم برای همیشه از بین رفته است. ما که مادرانمان را از دست دادیم برای خودمان گروهی هستیم.

از دست دادن مادر، عمل نهایی بزرگ شدن است - بلوغی است که بدون زمانی برای سازگاری، به شما تحمیل می شود. ما بزرگ شدیم چون جز خدا کسی نیست که از ما مراقبت کند. یا بزرگ می شویم، یا زنده نمی مانیم.

از دست دادن مادرت دردناک است

من مادرم شارون رامونا را نه سال پیش از دست دادم. نه سال پیش، اولین روز مادرم را بدون او گذراندم. رد شدن از فروشگاه هالمارک چقدر دردناک بود، با دانستن اینکه هرگز کارت دیگری برای او نخواهم خرید.

چقدر بی حس کننده بود رفتن به کلیسا و دیدن همه مادرها که از جلو گل رزهایشان را می گیرند - دانستن اینکه دیگر هرگز گل رز برای او وجود نخواهد داشت. اکنون، نه سال بعد، درد به خلاء تبدیل شده است که هرگز کاملاً از بین نخواهد رفت.

همیشه دلم برایش تنگ خواهد شد درد شدید فروکش کرده است، اما همیشه از دست دادن عمیق وجود خواهد داشت. با این احساس از دست دادن، احساس قدردانی قوی برای هر کاری که او انجام داده و بوده است نیز وجود دارد. عشق من به او مانند همیشه قوی است. به سادگی باید به تعویق افتاد، تا زمانی که دوباره ملاقات کنیم.

روز مادر پس از گذشت مادر شما

برای کسانی که مادر خود را از دست داده اند، روز مادر می تواند دردناک یا تکان دهنده باشد - یا شاید هر دو. هر احساسی که در طول زندگی روی زمین نسبت به او داشتیم از بین نمی رود. رابطه به پایان نمی رسد، زیرا عشق متوقف نمی شود. عشق هرگز نمی میرد.

ما هرگز از میل به احترام به مادرانمان دست نمی کشیم، چه او اینجا روی زمین باشد و چه نباشد. چگونه می توانیم او را در این روز که فقط برای او در نظر گرفته شده است گرامی بداریم؟ من این سوال را از خودم پرسیده ام. در اینجا چند ایده وجود دارد.

مادر و خواهر هنرمند، 1869، اثر برت موریزو.

مادر و خواهر هنرمند، 1869، اثر برت موریزو.

ویکیپدیا

وقت خود را با دیگران بگذرانید

اگر دوست دارید روز خود را با دیگران بگذرانید:

  • روز را با دیگرانی که مادرت را مثل تو دوست داشتند . درباره او با هم صحبت کنید. اگر نزدیک یکدیگر زندگی نمی کنید با آنها تماس بگیرید.
  • به دیگر چهره های مادر در زندگی خود احترام بگذارید. خاله، مادرشوهر، مادربزرگ یا دوست بزرگتر. این خیانت به او نیست که آنها را دوست داشته باشد. به او افتخار می کند.
  • به نوه هایش از مادربزرگشان، مادرت بگو. چند داستان خنده دار را به اشتراک بگذارید ببینید چقدر شما را به یاد او می اندازند.
  • وقت خود را با افرادی که دوستشان دارید بگذرانید. از زندگی لذت ببرید. او از شما می خواهد که این کار را انجام دهید. برای قدردانی و گوش دادن وقت بگذارید.

گاهی خواب مادرم را می بینم و او زنده است

ادای احترام به مادرم

من برای مادرم ادای احترامی نوشتم به نام 'مادرم به من آموخت زیبایی را ببینم'. نوشتن در مورد مادرم به من در روند بهبودی کمک کرد. انجام کاری به یاد کسی که از دست دادیم راهی برای تجلیل از او و انجام یک کار خوب با بدی هایی است که زندگی به ما داده است.

پیاده روی صبحگاهی، 1888، اثر جان سینگر سارجنت.

پیاده روی صبحگاهی، 1888، اثر جان سینگر سارجنت.

ویکی پدیا کامانز

زمان را به تنهایی بگذرانید

اگر می خواهید فکر کنید، ممکن است بخواهید زمانی را به تنهایی بگذرانید. در زیر چند ایده انفرادی آورده شده است.

  • کاری را انجام دهید که هر دو دوست داشتید. بخوانید، چای بنوشید، پرنده ها را تماشا کنید، الویس بازی کنید. و او را به خاطر بسپار
  • قدم زدن. برو به باغ طبیعت شفا می دهد. او را در زمان خلوت خود به یاد آورید.
  • برای مادرت یا در موردش چیزی بنویس. نوشتم این شعر یک سال یا بیشتر پس از گذشت او هر گونه احساس خوب یا بد در مورد او را از خود دور کنید. برای او پیامی بنویسید که چه معنایی برای شما دارد.
  • اگر در مورد زندگی خود احساس ناراحتی می کنید یا از ادامه دادن می ترسید، تمام چیزهای خوبی که او در مورد شما گفت را به خاطر بسپارید. به یاد داشته باشید که چقدر قوی هستید، چقدر دختر او هستید و چگونه باعث افتخار او هستید. و بگذارید این برای شما قدرت باشد.
  • عبادت. نماز خواندن. اگر مؤمن هستید، عبادت خدا به آنچه واقعی است متصل می شود. زنی را که شما را به دنیا آورد به خاطر بیاورید.

'مادر من،' زیبا!

کتاب مقدس آرامش بخش

در اینجا چند کتاب مقدس وجود دارد که ممکن است برای کسانی که مادرشان را از دست داده اند آرامش بخش باشد.

  • 'خداوند افراد منفرد را در خانواده ها قرار می دهد...' - مزمور 68:6 به
  • '... گریه ممکن است تا یک شب ادامه یابد، اما شادی در صبح فرا می رسد.' - مزمور 30:5b
  • آری، هر چند در وادی سایه مرگ قدم بردارم، از هیچ بدی نخواهم ترسید، زیرا تو با من هستی. عصای تو و عصای تو مرا تسلی می دهند. - مزمور 23:4
توسط Ardyiii

توسط Ardyiii

flickr.com

ادای احترام زیبا به یک مادر

مراقب خودت باش

از فردی که دیگر مادر ندارد به دیگری، در این روز مراقب باشید. با خود و دیگران خوب باشید. همانطور که مادرت دوست دارد از خودت مراقبت کن. از دست دادن مادر یکی از سخت ترین ضررهایی است که هر کسی می تواند تحمل کند. سعی کنید به خود اجازه ندهید دچار افسردگی شوید که نمی توانید از آن فرار کنید. در صورت نیاز تماس بگیرید. و به یاد داشته باشید که احساس بد طبیعی است. قابل درک است.

و به یاد داشته باشید که دوست داشتن دیگران - فرزندانتان، اگر آنها را دارید - عشق را از نسلی به نسل دیگر منتقل می کند. با دوست داشتن آنگونه که مادرتان دوست داشت، شما مظهر او هستید، و این یکی از عمیق ترین راه هایی است که می توانید به او احترام بگذارید.

این آهنگ مرا به گریه می اندازد: 'مادر خوب'

مادر و کودک، اثر راجا راوی وارما. تاریخ نامعلوم

مادر و کودک، اثر راجا راوی وارما. تاریخ نامعلوم

ویکی پدیا کامانز

نقل قول در مورد مادران

  • قلب یک مادر ورطه عمیقی است که در ته آن همیشه بخشش خواهی یافت. - اونوره دو بالزاک
  • من دعاهای مادرم را به یاد دارم و آنها همیشه به من اقتدا کردند. آنها در تمام زندگی من به من چسبیده اند. - آبراهام لینکولن
  • لحظه ای که یک بچه به دنیا می آید، مادر نیز متولد می شود. او قبلا وجود نداشت زن وجود داشت، اما مادر، هرگز. مادر چیزی کاملاً جدید است. - راجنیش

اگر دوست داشتید به اشتراک بگذارید

رائو زین در 11 می 2019:

جهنم این دنیا بدون مادر...

هیچ کس از شما نمی پرسد که چه زمانی گرسنه هستید، هیچ کس به شما اهمیت نمی دهد و گاهی کسی شما را دوست ندارد...

شریلی سوئیتی (نویسنده) از کانادا در 18 آوریل 2017:

کارن، من برای از دست دادن شما متاسفم. واقعاً هیچ کس مانند مادر شما وجود ندارد و به نظر می رسد که او زن فوق العاده ای بوده است. از خدا می خواهم در زمان غم و اندوه به شما نزدیک باشد. آمین

کارن دانکن در 14 آوریل 2017:

مامان من، مری ای دانکن، در 16 مارس 2017 درگذشت. دلم برایش تنگ شده است. زمانی که او در این زمین قدم می‌زد، هیچ روز تعطیل یا جشن جهانی مهم نبود. هر روز روزی بود که آرزو می کردم او جشن بگیرد و از زندگی لذت ببرد. مهمترین عشق زندگی من همیشه مادرم خواهد بود. من دعا می کنم که خدا او را دوست داشته باشد و به او بفهماند که او محبوب ترین و بهترین تأثیر در زندگی من است. کاش مامانم، مری ای دانکن امروز اینجا بود.

کریستن هاو از شمال شرقی اوهایو در 31 مه 2015:

چه مرکز زیبایی من بهار گذشته مادرم را از دست دادم. در سالگرد یک سالگی در ماه مارس، من یک پیاده روی/شنا و مدیتیشن به مدت 30 دقیقه سکوت انجام دادم. من مادرم و فرشته هایم را آنجا در دیدم دیدم. این روز مادر برای من در اولین روز مادر در کلیسا خوب بود، زمانی که عکس خوبی از او نداشتم تا از طریق نمایش اسلاید ارائه مادران را انجام دهم. اما من در آنجا به او احترام گذاشتم. رای داد و از اشتراک گذاری تشکر کرد.

الهه شکارچی از Midwest U.S.A در 09 مه 2015:

دشت پرنسس; حالا باید عذرخواهی کنم که این همه طول کشید تا پاسخ دادم. خیلی متاسفم عزیزم خوشحالم که دوباره هاب زیبای شما را می بینم. این برای من بسیار ارزشمند است.

این سومین روز مادر بدون اوست، اما این هاب شما تسلی و تسلی بزرگی است.

من می بینم که بسیاری دیگر در اینجا رنج می برند. امیدوارم بتوانیم برای هم دعا کنیم؟

برای کسانی که نماز نمی خوانند: شاید یک مراقبه، یا ارسال افکار خوب؟

همه ما انسان هستیم، صرف نظر از اعتقادات یا فقدان آن.

لیندا راجرز از مینه سوتا در 9 می 2015:

من اینجا روی صندلی ام نشسته ام و بعد از گوش دادن به این ویدیوها سرم را بلند می کنم. مرکز بزرگ در مورد زیبایی و اهمیت مادر ما. من فقط نه سال داشتم مادرم را از دست دادم. از دست دادن او در این جوان دردناک بود و بقیه زندگی من را شکل داد. رای داد و همه دکمه ها به جز خنده دار را فشار داد.

الهه شکارچی از Midwest U.S.A در 29 نوامبر 2014:

اشکالی نداره عزیزم من هر چند وقت یک بار همین کار را انجام می دهم.

مامان من 5 نوامبر 87 ساله می شد که چند هفته پیش بود. هنوز برای من خیلی سخت است.

خدا رحمت کند. ممنون از آغوشت من به آنها نیاز دارم. برگردیم به تو.

شریلی سوئیتی (نویسنده) از کانادا در 28 نوامبر 2014:

@Huntgoddess، بابت تاخیر در این نظر بسیار عذرخواهی می کنم. از تشویق شما بسیار سپاسگزارم مواظب باش... و بغل کن!

الهه شکارچی از Midwest U.S.A در 14 ژوئن 2014:

از لطف و درک شما بسیار سپاسگزارم، Prairieprincess.

بله، روز مادر را با بچه ها و نوه هایم سپری کردم.

خدا رحمت کنه عزیزم به نوشتن هاب های عالی خود ادامه دهید. این یکی چنین نعمتی است.

شریلی سوئیتی (نویسنده) از کانادا در 14 ژوئن 2014:

@HG، من نظر شما را بسیار درک و قدردانی می کنم. وقتی درد هنوز خیلی تازه و خام است خواندن چیزی درباره مادران بسیار دشوار است. مدت زیادی طول کشید تا بتوانم درباره مادرم و از دست دادن خود بنویسم. دلم برای شما می سوزد و امیدوارم روز مادر را در کنار افرادی که دوستشان دارید سپری کرده باشید. مراقب باشید و از اینکه وقت گذاشتید و نظر دادید بسیار سپاسگزارم.

شریلی سوئیتی (نویسنده) از کانادا در 14 ژوئن 2014:

@Patricia، از نظر محبت آمیز شما بسیار سپاسگزارم. خوشحالم که توانستم برخی از احساسات شما را برای شما بیان کنم. من فکر می کنم بسیاری از چیزهایی که ما احساس می کنیم جهانی هستند، و به همین دلیل است که می خواستم این مرکز را بنویسم. من فکر نمی‌کنم که ما هرگز واقعاً بر آن غلبه کنیم، بلکه یاد می‌گیریم که با این شکاف زندگی کنیم. لطفا دقت کنید و ممنون از نوشتن بابت دیر جواب دادن عذرخواهی میکنم

@FaithReaper، برای از دست دادن شما متاسفم، که هنوز بسیار تازه است. این بسیار شگفت انگیز است که شما هر روز خداوند را برای او ستایش می کنید. چه عمل شگفت انگیز ایمان و شجاعت. خیلی ممنونم که به اشتراک گذاشتی و خیلی برات مبارک باشه عزیزم.

شریلی سوئیتی (نویسنده) از کانادا در 14 ژوئن 2014:

@JayeWisdom، از اینکه قلب خود را به اشتراک گذاشتید بسیار سپاسگزارم. برای از دست دادن مادرت متاسفم. مواظب شما و برکت باد.

@Victoria، خیلی ممنون از کلمات محبت آمیز شما. من زیاد در مورد HP نبودم، اما لمس کردن پایه خوب است. زمانی که تابستان شروع شود، دقیقاً دو هفته و یک روز دیگر، زمان بسیار بیشتری برای نوشتن خواهم داشت. نمی توانم صبر کنم!

شریلی سوئیتی (نویسنده) از کانادا در 14 ژوئن 2014:

@Diva، از نظر شما بسیار سپاسگزارم. من با شما موافقم ... هیچ ضرر دیگری مانند این برای یک کودک وجود ندارد. من احساس شما را درک می کنم، زیرا من قبل از اینکه مادرم را از دست بدهم همین احساس را داشتم. من دعا می کنم شما احساس آرامش کنید و فقط تا زمانی که می توانید از آنها لذت ببرید. خدا رحمتت کنه و خیلی ممنون که نوشتی

@Mary، خیلی ممنون از نظرت. من باور دارم که هنوز هم اغلب به او فکر می‌کنی، زیرا ما هرگز دلتنگ مادرمان نمی‌شویم. شما خیلی خوشبختید که این رویاها را در مورد او دارید. من هم همینطور، و او همیشه زنده و سالم است، با من فکر عجیبی می کنم که فکر می کردم او از بین رفته است. در رویاها، من معتقدم که واقعی است، و بیدار شدن بسیار سخت است. مریم جون خیلی ممنون که داستانت رو به اشتراک گذاشتی مراقب باش.

شریلی سوئیتی (نویسنده) از کانادا در 14 ژوئن 2014:

@SS، از تشویق شما بسیار سپاسگزارم! من اخیراً به شدت از HP غافل شده ام، بنابراین بسیار تعجب آور بود که دیدم مرکز من برای صفحه اول انتخاب شده است. یک ماه گذشت اما امیدوارم روز مادر را هم به خوبی سپری کرده باشید. مراقب باش!

@gmwilliams، از اینکه مستقیماً از صمیم قلب پاسخ دادید بسیار متشکرم. کامنت شما قلب من را هم به درد آورد. متاسفم که می شنوم که مادر شما این وضعیت را دارد، اما بسیار خوشحالم که می شنوم که تمام وقت خود را صرف او می کنید. مواظب خودت باش و خدا رحمت کنه... و با عرض پوزش بابت دیر جواب دادن. در حال حاضر در حال پیگیری نظرات هستم.

شریلی سوئیتی (نویسنده) از کانادا در 14 ژوئن 2014:

@swilliams، از شنیدن خبر از دست دادن مادر پسرخوانده شما متاسفم. این خیلی خوب است که شما توانستید با مادرش دوست شوید و سپس به او کمک کنید تا او را به یاد آورد و با از دست دادن کنار بیاید. ممنون از این نظر متفکرانه و مراقب باشید. (از یک نامادری به نامادری دیگر - شما خوب کار می کنید!)

@Kathleen، از نظر شما بسیار متشکرم، و برای از دست دادن شما بسیار متاسفم. خیلی خوب گفتی... هیچ کدوم از ایراداتش یادت نمیاد. دلم برای تو می سوزد از اینکه سریعتر پاسخ ندادم عذرخواهی می کنم، اما مراقب باشید.

شریلی سوئیتی (نویسنده) از کانادا در 14 ژوئن 2014:

@Artoise52، دلم به حال تو میسوزه. مادربزرگ من در وضعیت مشابهی بود و احساس می‌کند که شخص واقعی شما را ترک کرده است. اگر متناوب است، احساسات شما باید خیلی بالا و پایین باشد. من مطمئن هستم که او همچنان عشق شما را احساس می کند، حتی اگر ذهنش مانند گذشته کار نکند. خیلی ممنون که نوشتید و به اشتراک گذاشتید مراقب باش.

شریلی سوئیتی (نویسنده) از کانادا در 14 می 2014:

@Peggy W، به نظر می رسد شما و مادرتان ارتباط بسیار زیبا و خاصی داشتید. من بسیار خوشحالم که می توانید امیدی برای دیدن دوباره او در زندگی پس از مرگ داشته باشید. فقط وقتی کسی را به این نزدیکی از دست می دهیم زیبایی بهشت ​​را درک می کنیم. خیلی ممنون از نظر دوست داشتنی شما و مراقب باشید!

شریلی سوئیتی (نویسنده) از کانادا در 14 می 2014:

@Rochelle، من برای از دست دادن شما متاسفم. برای من 12 سال گذشته است، و انگار همین دیروز است، بنابراین می فهمم که هر روز به او فکر می کنم. از نظر شما متشکرم، و خوشحالم که بتوانید دیگران را با این مطلب به اشتراک بگذارید که ممکن است آرامش داشته باشند. مراقب باش.

الهه شکارچی از Midwest U.S.A در 12 مه 2014:

فقط با دانستن اینکه این هاب اینجاست، احساس بهتری دارم! برای من آرامش بزرگی است. . .

. . . با اینکه هنوز نخوندمش من این کار را زمانی انجام خواهم داد که به روز مادر نزدیک نباشد و از قبل احساساتی نشده باشم.

رای داد، عالی، زیبا!

با تشکر.

ایمان درو از جنوب ایالات متحده در 11 مه 2014:

مرکز زیبا اینجا من مادر نازنینم را پنج روز قبل از کریسمس در سال 2012 از دست دادم. ما به تازگی تولد 84 سالگی او را در 16 دسامبر جشن گرفته بودیم و او تنها چهار روز بعد با خداوند بود. من هر روز خدا را می ستایم که چنین مادر گرانقدری را در این زندگی به من عطا کرده است.

تبریک برای HOTD! بالا و بیشتر، توییت کردن و پین کردن

خدا تو را حفظ کند

پاتریشیا در 11 می 2014:

این یک هاب زیبا است. شما احساسات من را در قالب کلمات بیان کردید. من از درد شدید از دست دادن او عبور کرده ام، اما همیشه آن خلأ بزرگ، یا سوراخ خالی در قلب من وجود خواهد داشت. من باور نمی کنم که هرگز از بین برود. می دانم که او با خداوند است، و امروز، می دانم که او به او گفت که چقدر دوستش دارم و چقدر دلتنگش هستم. تا زمانی که دوباره ملاقات کنیم ...

الهه شکارچی از Midwest U.S.A در 11 مه 2014:

من مادرم را در سال 2012 به دلیل سرطان ریه از دست دادم.

از زمانی که صحبت کردن را یاد گرفتم، تمام عمرم به او گفته بودم که سیگار را ترک کند.

من عاشق این هاب هستم. بسیار غنی است. اگرچه هنوز نمی توانم آن را بخوانم. امروز روز مادر است، پس باید تا بعد صبر کنم. اما، خیلی خوشحالم که اینجاست.

ویکتوریا لین از آرکانزاس، ایالات متحده آمریکا در 11 مه 2014:

سپاسگزارم که هنوز در این دسته قرار نگرفته ام، اما از پیشنهادات و به ویژه امیدی که ارائه می دهید قدردانی می کنم.

آن ویدیوی «مادر من» بسیار دلخراش است. هاب دوست داشتنی تبریک برای HOTD!

امروز به تو فکر می کنم :-)

جی دنمن از Deep South، ایالات متحده در 11 مه 2014:

من بیش از پنج سال پیش مادرم را از دست دادم و هنوز هم همیشه به او فکر می کنم (و دلتنگش هستم). من عکس‌های زیادی از او در اطراف خانه‌ام دارم، و نگاه کردن به لبخند او شخصیت شاد و مشتاق او را بازمی‌گرداند.

رای داده شده، عالی و زیبا،

جی

مری حیات از فلوریدا در 11 مه 2014:

چه مرکز فوق العاده ای برای خواندن در روز مادر! تبریک برای HOTD. مادرم 30 سال پیش فوت کرد و هنوز دلم برایش تنگ شده است. او هنوز در رویاهایم مرا ملاقات می کند، اما می دانم که روزی دوباره او را در بهشت ​​خواهم دید.

رای UP و غیره

کالپانا ایر از هند در 11 مه 2014:

وحشتناک ترین چیزی که یک کودک می تواند تجربه کند این است که والدین خود را از دست بدهد. من هر روز از این فکر می ترسم - حالا که پیر و ضعیف شده اند.

گریس مارگریت ویلیامز از بزرگترین شهر جهان-نیویورک سیتی، نیویورک در 11 می 2014:

این مرکز به شدت گریه ام را درآورد. مادران گنجینه و موجودات خدای ما هستند. این مرکز بسیار نشاط آور و آرامش بخش است. امروز می روم به دیدن مادرم در خانه سالمندان. او آلزایمر دارد و من از او مراقبت کردم تا اینکه بیماری او را فرا گرفت. اگرچه او آلزایمر دارد، اما او زنده است و من این را ارزشمند می دانم.

شارون اسمیت از شمال شرقی اوهایو ایالات متحده آمریکا در 11 مه 2014:

به مرکز روز PP شما تبریک می گویم! من برای شما بسیار خوشحالم ~ سزاوار آن است! روز مادر مبارک!

کاتلین کوکران از آتلانتا، جورجیا در 11 می 2014:

مادرم عیب هایی داشت آه، زمانی که ما صرف آنها کردیم. و حالا نمی توانم یکی را به خاطر بیاورم.

ممنون برای این. این دومین مورد من بدون او است.

swilliams در 11 می 2014:

این یک موضوع بسیار زیبا و قابل تامل است. در این فصل بسیار مفید است، من یک نامادری هستم و با مادر پسرم که یکی دو سال پیش فوت کرد، خیلی خوب کنار آمدم، همیشه سعی می کنیم در این فصل از سال به یاد او باشیم. با تشکر از مقاله صمیمانه!

آرتوا52 از انگلستان در 11 مه 2014:

مرکز زیبا. مادرم هنوز با ماست، اما او را به دلیل آلزایمر از دست دادیم. یک روز او آنجاست و روزی دیگر نیست. مثل از دست دادن یک نفر بارها و بارها است.

پگی وودز از هیوستون، تگزاس در 9 می 2014:

مادر عزیزم در ژانویه 2010 فوت کرد و روزی نیست که به او فکر نکنم. دوست دارم وقتی در رویاهایم به سراغم می آید. ما خیلی صمیمی بودیم... نه تنها مادر و دختر، بلکه بهترین دوستان هم. روز مادر بدون او خالی به نظر می رسد. من مشتاقانه منتظر دیدار دوباره او در زندگی بعدی هستم. من برای همه کسانی که هنوز ارتباط زنده دارند خوشحالم. این یک مرکز زیبا بود!

راشل فرانک از کالیفرنیا Gold Country در 9 می 2014:

مادرم 16 سال پیش فوت کرد و من هنوز هر روز به او فکر می کنم. سخنان شما زیباست و فکر کردم به اشتراک بگذارم تا دیگرانی که همین احساسات را دارند نیز بخوانند.

شریلی سوئیتی (نویسنده) از کانادا در 12 می 2013:

@باربارا، من برای از دست دادن شما متاسفم. در این روز دعای من بر توست. مراقب باش.

@Linda، شما خیلی درست می گویید ... خیلی ممنون از نظر شما!

لیندا بیلیو از اورلاندو، فلوریدا در 11 مه 2013:

ما همچنان با به اشتراک گذاشتن خاطرات خود از آنها یاد مادرانمان را زنده نگه می داریم، ادای احترام بسیار خوبی برای مادر شما.

باربارا در 08 مه 2013:

مادرم به خانه برگشت. من خیلی دلم برای او تنگ شده است من دو خواهر دارم و ما خیلی دلم برای او تنگ شده است، او در مارس 2013 درگذشت این اولین روز مادری است که بیرون او نیست.

شریلی سوئیتی (نویسنده) از کانادا در 30 آوریل 2013:

آلیشیا، دلم برای تو و خانواده ات که دنیای مادرت بودند می سوزد. این زمان برای شما تاریک است. لطفا در این مدت در کنار یکدیگر باشید. منم برات دعا میکنم به نظر می رسد مادر شما خیلی دوست داشتنی است. دعا برای شما. و (((آغوش))). واقعاً، واقعاً زمان سختی است -- گذر از این. مادران ما همه چیز ما هستند. میفهمم چقدر سخته مواظب باشید و ممنون که نوشتید

آلیشیا در 29 آوریل 2013:

مادرم مثل مادری بود که بچه هایش را صدا می زد تا ببیند روز ما چگونه است. گاهی در محل کار با من تماس می گرفت و می گفت می دانم که تو کار می کنی، اما من فقط می خواستم ببینم که در چه حالی هستی و او از شوهر و بچه هایم پرسید. او هر روز فقط برای بررسی ما تماس می گیرد. دلم برای تماس هایش تنگ شده

آلیس کنراد در 29 آوریل 2013:

ما مادرمان را در 6 آوریل از دست دادیم./2013 نام مادرم کریستلیا رودریگز نارانجو 25 نوامبر 1935 او 77 ساله بود. مامان پدر و 3 پسر و 5 دختر و نوه من دارد. دلمان برای مامانمان تنگ شده مامان تو را دوست داریم. فقط از اربابمان می خواهم که به خانواده ما کمک کند. روزهای سختی بود. خواهش می کنم ارباب من فقط نمی دانم ماه چگونه است. اگر بتوانم بروم همین مه است. یا 12 مه .لطفا. خواهش میکنم خدایا کمکم کن.پروردگارم دعاهایم را بشنو .....احساس میکنم گم شدم

شریلی سوئیتی (نویسنده) از کانادا در 26 می 2012:

مریم، خیلی متاسفم که اینقدر طولانی جواب دادم. اگر این پیام را همچنان در مرکز خود قرار دهید، بسیار عالی خواهد بود. روز فوق العاده ای داشته باشید!

مری حیات از فلوریدا در 23 مه 2012:

سلام پریریپرنسس خوشحالم که امروز شما را می بینم! من این قطعه زیبا را که در مورد مادرت نوشتی دوباره خواندم. آیا می توانم این هاب را به مرکز خود پیوند دهم که درباره چیزهایی که اگر مادرم هنوز زنده بود به مادرم می گفتم می گفتم؟ پیشاپیش ممنون امیدوارم روز فوق العاده ای داشته باشید

شریلی سوئیتی (نویسنده) از کانادا در 17 می 2012:

مریم جان خیلی ممنون از نظرت حتما نگاهی به هابی که نوشتی خواهم انداخت. من روز مادر را درک می کنم و خوشحالم که کسانی که مادر ندارند حداقل می توانند یکدیگر را درک کنند. مراقب باش!

مری حیات از فلوریدا در 15 می 2012:

این یک مرکز کاملاً زیبا در مورد مادران است. مادرم 30 سال پیش فوت کرد و هنوز دلم برایش تنگ شده است. او بهترین دوست من بود. من یک Hub درباره چیزهایی نوشتم که اگر هنوز زنده بود به او می گفتم. وقتی کمی وقت دارید، بخوانید، شاید خوشتان بیاید. روز مادر همیشه برای من دردناک است. من به این UP و غیره رای دادم.

شریلی سوئیتی (نویسنده) از کانادا در 15 می 2012:

AEvans، بسیار خوشحالم که برای شما مفید بوده است. خیلی خوشحالم! من درک می کنم که نمی توانم کلماتی را که نوشته اید بخوانم. هیچکس مثل مادر ما نیست خوشحالم که امسال موفق شدید مواظب شما و برکت باد.

جولیانا از SomeWhere Out There در 14 مه 2012:

هر چند با یک روز تاخیر این زیباست و تامل برانگیز برای من دو روز مادر بود و پاس دادن کارت ها خیلی دردناک بود. مردم گل می خریدند و من به مادرم فکر می کردم. همه چیز حول و حوش مادرم شکل گرفت و تقریباً فراموش کردم که یکی هستم. ما روز خوبی را سپری کردیم و انگار او اینجا بود. من یک شعر در مورد ویزلی در مورد او دارم. اما هنوز خواندن هر یک از کلماتم که بدون گریه می نویسم برایم سخت است. خیلی ممنون برای این مقاله، من صمیمانه به آن نیاز داشتم. شست بالا!

شریلی سوئیتی (نویسنده) از کانادا در 14 می 2012:

@Amber، متوجه شدم. برای من هم ده سال گذشت. و بله، با هر مرحله از زندگی، ما دوباره متوجه می شویم که او رفته است.

خوشحالم که کمی آرامش پیدا کردی و مراقبت کردی.

شریلی سوئیتی (نویسنده) از کانادا در 14 می 2012:

@Tanvi، متاسفم برای از دست دادن شما در این سن جوان و حساس. این باید برای شما خیلی دردناک باشد. فهمیدم که هیچکس مثل مادرت نیست. امیدوارم در این روز مادر آرامش پیدا کرده باشید. مراقب باش.

شریلی سوئیتی (نویسنده) از کانادا در 14 می 2012:

@Naveed بابت تاخیر در ارسال نظر متاسفم. وقتی او رفت، تو خیلی جوان بودی و جای تعجب نیست که هنوز هم غمگینی. دعا میکنم راحت بشی مراقب باش.

کهربا در 13 مه 2012:

این باعث اشک من شد... 10 سال گذشته و زخم هنوز تازه است. فکر می کنم وقتی ازدواج می کنم او آنجا نخواهد بود که در لباس پوشیدن به من کمک کند، آرایشم را انجام دهد، وقتی بچه دار شدم او آنجا نخواهد بود تا زنی باورنکردنی باشد که سخت بود... اما تو کمک زیادی به من کرد

تنوی راجپال در 13 مه 2012:

من از این متاثر شدم.. فقط هفت ساله بودم که مادرم مرا ترک کرد. و 14 سالم بود که پدرم نیز مرا ترک کرد.. وقتی یتیم شدم خیلی جوان بودم.. به سختی یادم می‌آید که مادرم چه می‌گفت. من آنقدر جوان بودم که به سختی می‌دانم لحظاتی را با او گذرانده‌ام.. او در یک تصادف رانندگی درگذشت.. فقط آرزو می‌کنم هر جا که هست در بهترین حالت سلامتی خود بماند.. مثل دیگران من هم می‌خواستم چند گل بدهم. .. چند سورپرایز برای مامان .. اما من نتونستم .. روز مادر ارتعاشات منفی به ارمغان میاره .. من خیلی احساس انزجار میکنم .. مامان هرجا که هستی انشالله که در بهترین حالت سلامتی خودت باشی .. دلم برات تنگ شده .. دوستت دارم .. :) ..

نوید در 10 می 2012:

چگونه روز مادر را بدون مادر بگذرانیم؟

من فقط 5 سال داشتم که مادرم را از دست دادم.

آن روز دردناکی است که مادرشان را از دست داده اند (AS ME)

دلم برایش خیلی تنگ شده بود.. از مادرم خاطره ای ندارم فقط آخرین روزی که در بستر مرگ خوابیده بود. این لحظه هنوز در چشمان من است...

من او را خیلی دوست داشتم،

خداوند روحش را در بهشت ​​برکت دهد. آمین

شریلی سوئیتی (نویسنده) از کانادا در 06 آوریل 2012:

زینا، خیلی ممنون مراقب باش!

ziyena از Somewhere Out There در 05 آوریل 2012:

این مرکز بسیار تاثیرگذار است.

ممنون از اشتراک گذاری :)

رای دادن

شریلی سوئیتی (نویسنده) از کانادا در 27 مارس 2012:

جو، تو خیلی مهربونی! برای من ده سال گذشته است. بنابراین ما مادران خود را در زمان بسیار نزدیک از دست دادیم. من همان آغوش ها را با روح به شما باز می فرستم و برکت های فراوان را برای شما.

بله، خیلی خوب است که به فرزندان خود بگویید که همیشه با آنها خواهید بود زیرا این بسیار درست است. ما هرگز ارتباط خود را با کسی که ما را به این دنیا آورده از دست نمی دهیم. مراقب باشید و خیلی ممنون از نظر

Jo_Goldsmith11 در 21 مارس 2012:

شما با نوشتن این مرکز به خوبی به مادر خود احترام گذاشتید. من از شما برای به اشتراک گذاری آن بسیار زیبا سپاسگزارم. اکنون و تا روز مادر و روزهای پس از آن برای شما آغوش روحی می فرستم. الان 11 سال است که مادرم رفته است. با شنیدن این خبر می توانم خلاء و احساس خروج تمام هوا از بدنم را به یاد بیاورم. من یک مادر هستم و با بچه‌هایم در میان می‌گذارم که وقتی روزی که با پدرمان در بهشت ​​باشم، همچنان در قلب آنها خواهم بود و من را با خود خواهند برد. وقتی فرزندشان را دارند، یک موقعیت خاص یا زمانی که نیاز دارند من آنها را در آغوش بگیرم. از آنها خواستم که مرا فراموش نکنند. من هنوز هر از گاهی به مادر فکر می کنم. او در 25 فوریه امسال 80 ساله می شد. بهترین ها برای شما من رای دادم و به اشتراک گذاشتم! :) شالوم..

شریلی سوئیتی (نویسنده) از کانادا در 21 فوریه 2012:

سانشین، متاسفم که می شنوم مادرت را هم از دست داده ای. ما دخترهای بی مادر با هم راه می رویم، نه؟ با تشکر از نظر و مراقبت. ((آغوش))

SUNSHYNE از کالیفرنیا، ایالات متحده در 21 فوریه 2012:

هاب عالی خیلی ممنون که به اشتراک گذاشتید حتی بعد از تقریبا 22 سال بدون مادرم خیلی سخت است. بازم ممنون، رای دادم

شریلی سوئیتی (نویسنده) از کانادا در 11 نوامبر 2011:

اسلون، وای! تولد نوزادتان را تبریک می گویم! متاسفم که می شنوم شوهرت مادرش را از دست داده و مادرش را زود از دست داده است. این باید برای چنین پسر جوانی بسیار سخت بوده باشد. خوشحالم اگر این مرکز بتواند برای شما در برخورد با احساسات شوهرتان مفید باشد. به نظر می رسد او خوشحال است که شما را در زندگی خود دارد! مراقب باش.

اسلون روسی از شادترین جای زمین! در 10 نوامبر 2011:

ممنون برای این. شوهرم در 14 سالگی مادرش را از دست داد و من هرگز نمی دانم چگونه روزهایی مانند روز مادر و تولد او را تحمل کنم، زیرا هرگز در چنین شرایطی نبودم. تولد او فقط 3 روز پیش گذشت (همچنین تاریخ زایمان من، که هدیه خوبی برای شوهرم بود تا بچه به موقع به دنیا بیاید)، اما می توانم برخی از این پیشنهادات را در روز مادر بعدی اجرا کنم.

شریلی سوئیتی (نویسنده) از کانادا در 08 سپتامبر 2011:

پرابو، هیچکس در این دنیا مثل مادرت نیست. کاملا طبیعی است که چنین احساسی داشته باشید. می دانم چه حسی دارد از دست دادن مادرت و این درد بسیار بدی است. من برای شما دعا.

خداوند عیسی، لطفاً به پرابو برسید و در رنجش به او آرامش بدهید. آمین

مراقب باش پرابو

Prabhu Dev در 6 سپتامبر 2011:

سلام، ممنون از صحبت های بیان شده، من 2 هفته پیش مادرم را از دست دادم. هنوز هم می توانستم غیبت او را بپذیرم تا الان که از این دنیا متنفرم. چون هیچ چیز در این دنیا جای مادرم را نمی گیرد. اکنون سعی می کنم روی رویای مادرم قدم بردارم.

همه برای بهبود قلبم دعا کنید مراقب باش

شریلی سوئیتی (نویسنده) از کانادا در 25 می 2011:

KK Girls، خیلی ممنون که خواندید، و خوشحالم که از آن لذت بردید. متاسفم که طولانی شد تا به شما برگردم. من اخیرا زیاد با اچ پی نبودم. مراقب باش!

سوزان هیزلتون از سانی فلوریدا در 21 مه 2011:

پریریپرنسس، این مرکز زیبایی بود. عشق و مراقبت از طریق می درخشد. از خواندن آن لذت بردم. رتبه بندی شده و زیبا

شریلی سوئیتی (نویسنده) از کانادا در 19 می 2011:

KH، خیلی ممنون متاسفم که در مورد پدرت می شنوم. نمی توانم تصور کنم که مادرت چه احساسی دارد -- اینکه مردی را که مدت طولانی با او بودی از دست دادی، فقدان دردناکی است. با تشکر برای به اشتراک گذاری. مراقب باش.

شوالیه دل از میسوری، ایالات متحده آمریکا در 17 مه 2011:

اگرچه مادرم هنوز با من است، اما من پدرم را در سال 1993 از دست دادم. روز پدر همیشه برای ما، به خصوص مادرم، روزگار سختی است. آنها بیش از 40 سال ازدواج کردند و به 50 سالگی طلایی خود نزدیک می شدند، اما هرگز قرار نبود.

میدونم وقتی مامانم بره پیش بابام غمگین میشم ولی از اینکه بدونم دوباره با هم بودن راحت میشم!

خدا رحمتت کنه و ممنونم که این مرکز تاثیرگذار و متحرک رو نوشتی...اشکمو در آورد. مراقب باش!

شریلی سوئیتی (نویسنده) از کانادا در 12 می 2011:

تامی، خیلی ممنون خیلی خوبه که هنوز مامانت رو داری امیدوارم روز مادر فوق العاده ای داشته باشید. مراقب باش!

تامی ال از جکسونویل، تگزاس در 11 می 2011:

PP، می توانم به شما بگویم که احساسات زیادی را در این مرکز قرار دهید. اگرچه مادرم هنوز زنده است، اما برای همیشه زنده نخواهد ماند. مرکز شما توصیه های خوبی برای زمانی که مادرم فوت می کند ارائه کرده است.

تامی

شریلی سوئیتی (نویسنده) از کانادا در 10 می 2011:

شوگان، بسیار متشکرم از سخنان محبت آمیز شما. بله، این چیزی است که ما یاد می گیریم با ادامه زندگی با آن زندگی کنیم. سخنان بسیار درست! مراقب باش!

شریلی سوئیتی (نویسنده) از کانادا در 10 می 2011:

دیو، دلم برای تو می سوزد. چند روزی را پشت سر گذاشتم، جایی که مادرم از نظر روحی در کنار ما نبود و به طرز طاقت‌فرسایی دردناک بود. دیدن آن در بلندمدت باید ویرانگر باشد. آلزایمر یک بیماری بسیار ظالمانه است و برای عبور از آن باید یک پیاده روی روزانه باشد.

گاهی اوقات ما نمی توانیم درک کنیم که چرا همه چیز باید اینقدر دردناک باشد، می توانیم؟ لطفا مراقب باش دیو

شریلی سوئیتی (نویسنده) از کانادا در 10 می 2011:

وینو، از نظر صمیمانه شما بسیار متشکرم. خیلی خوشحالم که قدردانی جدیدی از مادرت به تو داد. امیدوارم روز مادر فوق العاده ای داشته باشید! مراقب باش.

شریلی سوئیتی (نویسنده) از کانادا در 10 می 2011:

شارین، خیلی خوب است که آن روز را با پدرت گذراندی. امیدوارم شما دو نفر برای هم آرامش داشته باشید! می دانم منظور شما از روز سختی است، زمانی که اطرافیان شما مادر هستند. من هم همین احساس را دارم: خواهرم مادر دو فرزند است، و من هیچ کدام از خودم را ندارم، اما دو فرزند ناتنی ندارم که مامان خود را برای احترام دارند.

من کمی در مورد آن احساس ناراحتی می کردم، و به دیگران مشکوک می شدم، بنابراین تصمیم گرفتم برای کسانی مثل خودم بنویسم. خیلی خوشحالم که با شما همخوانی داشت. مراقب باش!

شریلی سوئیتی (نویسنده) از کانادا در 10 می 2011:

دی ممنون از نظر زیبات با مطالبی که نوشتی مرا بسیار تحت تأثیر قرار دادی. من بسیار خوشحالم که این مرکز در زمان و مکان مناسب به دست شما رسید. این بسیار آرامش بخش است که به یاد بیاوریم که مادرانمان چگونه بودند و چقدر آنها را دوست داریم. عزیزم مواظب خودت باش و این همه برکت برایت.

شریلی سوئیتی (نویسنده) از کانادا در 10 می 2011:

ویل استار، بسیار متشکرم که حضور داشتید و چنین نظر دلگرم کننده ای گذاشتید. من بسیار خوشحالم که مرکز با شما طنین انداز شد. مراقب باش!

شریلی سوئیتی (نویسنده) از کانادا در 10 می 2011:

J.S. متیو، از نظرات محبت آمیز شما بسیار سپاسگزارم. خیلی خوشحالم که هنوز مامانت رو داری و امیدوارم روز مادر خیلی خوبی داشته باشی. مراقب باش!

شریلی سوئیتی (نویسنده) از کانادا در 10 می 2011:

لیندیس، تو هم بدون مامان هستی. این یک ضایعه است، و من از شما سپاسگزارم که برای به اشتراک گذاشتن آن وقت گذاشتید. مواظب باش و برکت.

شریلی سوئیتی (نویسنده) از کانادا در 10 می 2011:

کشمیر، مطمئناً مدت زیادی از زمانی که شما مادرتان را از دست داده اید نمی گذرد: باید هنوز برای شما بسیار تازه باشد. و می دانم منظور شما چیست: فقط در روز مادر نیست که دلت برای او تنگ می شود، بلکه هر روز. هیچکس مثل مادرت نیست که تو را به این خوبی بشناسد. خیلی ممنون از نظرات؛ من واقعا از آنها قدردانی می کنم. مراقب باش!

شریلی سوئیتی (نویسنده) از کانادا در 10 می 2011:

Whidbey Writer، مادر بیچاره شما، که مادرش را به سختی می شناسد. واضح است که برای او یک عمر ویرانگر بود. مراقب باش.

شریلی سوئیتی (نویسنده) از کانادا در 10 می 2011:

Docmo، بسیار سپاسگزارم از سخنان محبت آمیز شما. من بسیار خوشحالم که مرکز شما را درج کردم، زیرا ارتباط بسیار خوبی با کاری که من انجام دادم داشت و بسیار زیبا نوشته شده است.

و من امیدوارم که برای کسانی که مادر ندارند باعث آرامش شود. مراقب باش، Docmo.

شریلی سوئیتی (نویسنده) از کانادا در 10 می 2011:

HappyBoomerNurse، از کلمات محبت آمیز و بینش شما بسیار سپاسگزارم. بله، می‌توانم ببینم آنچه که نوشته‌ام چه ارتباطی با کسانی دارد که مادر دارند، زیرا این رابطه برای ما بسیار اساسی است. بله، تکریم مادری چیزی است که روز مادر به آن اشاره می شود و این برای همه ما مهم است. باز هم ممنون و مراقب باش!

شوگان از نیوانگلند در 9 می 2011:

یک مرکز زیبا و متنوع، شاهزاده خانم. متاسفم برای خلایی که احساس میکنی ای کاش یک درمان جادویی وجود داشت، اما همانطور که می دانید، این احساسی است که همه ما یاد می گیریم با آن زندگی کنیم. مرکز خوب ... از خواندن آن لذت بردم!

دیو ماتیوس از شمال یورک، انتاریو، کانادا در 9 می 2011:

من هنوز مادرم را از نظر جسمی از دست نداده ام، اما از آنجایی که او در مراحل پایانی آلزایمر است، برای من از دست رفته است. این دردناکتر از مرده و دفن اوست.

وینود از حیدرآباد، هند در 08 مه 2011:

مرکز زیبا. اگر مادرت را در اطراف خود داشته باشی، آن وقت به تو دست می‌دهد، و به تو یادآوری می‌کند که یک روز مادرت را نداشتن یعنی چه....... و اگر نداشته باشی، حدس می‌زنم اشک تو را در بیاورد. عاشق پریریپرنسس بودم.

شارون اسمیت از شمال شرقی اوهایو ایالات متحده آمریکا در 08 مه 2011:

از شما بسیار سپاسگزارم برای این . . . از بسیاری جهات مرا تحت تأثیر قرار داد. من مادرم را در سال 2005 از دست دادم. بنا به دلایلی، این روز مادر سخت تر به نظر می رسد. من 2 خواهر دارم و هر دوی آنها مادر هستند. من نیستم. بنابراین فکر می‌کنم چون هنوز با فرزندانشان جشن می‌گیرند، در این روز احساس گمشده‌ای می‌کنم. رفتم پیش بابام و باهاش ​​شام خوردم :)

دی با نام مستعار مادربزرگ در 08 مه 2011:

من توسط Happyboomernurse به مرکز شما هدایت شدم وقتی که او امروز صبح نظری را در مورد مرکزی که من در ماه فوریه نوشتم، گذاشت. من در تشکر از او ذکر کردم که از اظهار نظر او سپاسگزارم زیرا به خاطر سیل خاطرات در مورد مادرم که سالها پیش او را از دست داده بودم، روزم را روشن کرد. من بسیار خوشحالم که او برگشت و پیوند این شگفت انگیزترین، شگفت انگیزترین و دلگرم کننده ترین ادای احترام به مادرت را به من داد و یادآوری برای ما که امروز 'بی مادر' هستیم تا هنوز به یاد کسی که ما هستیم احترام بگذاریم. مادرها پیش ما بودند متشکرم! متشکرم!

ویل استار از فینیکس، آریزونا در 7 می 2011:

زیبا. چه ادای احترام شگفت انگیزی!

رای داد، زیبا و عالی.

جی اس متیو از ماساچوست، ایالات متحده آمریکا در 07 مه 2011:

بسیار زیبا! ادای احترام خوب! من احساس می کنم خیلی خوش شانس هستم که هنوز مادرم را دارم!

جی اس متیو ~

لیندا چچار از آریزونا در 07 مه 2011:

مرکز الهام بخش با تشکر از دختری که مادرش چندین سال پیش فوت کرد.

توماس سیلویا از ماساچوست در 07 مه 2011:

سلام پریریپرنسس، یک مرکز بسیار زیبا نوشته شده است، و من هم مثل شما احساس می کنم، الان دو سال است که مادرم فوت کرده است و دلم برای گرفتن چیزی برای او در روز مادر و سایر تعطیلات تنگ شده است، اما بیشتر از همه دلم برای هر روزش تنگ شده است.

مری گینز از اوک هاربر در جزیره ویدبی، واشنگتن در 7 می 2011:

این زیبا بود - متشکرم که داستان خود را به اشتراک گذاشتید. مادربزرگم زمانی که مادرم تنها دو سال داشت فوت کرد، مادرم اکنون 75 سال دارد و هنوز در روز مادر غم و اندوه زیادی را تجربه می کند. رحمت بر تو باد!

موهان کومار از بریتانیا در 07 مه 2011:

این مرکز به زیبایی نوشته شده است تا به کسانی از ما که دلتنگ مادرانشان هستند آرامش دهد. این یک فکر آرامش بخش است که روح های خویشاوند وجود دارد. من عمیقاً متاثر شدم که شما مرکز من را به عنوان پیوند قرار داده اید - من هم همین کار را انجام می دهم. آغوش.

شریلی سوئیتی (نویسنده) از کانادا در 07 مه 2011:

کی برنز عزیزم، متوجه شدم. مهم نیست چقدر گذشته است، هیچ کس نمی تواند جای او را بگیرد. و او شما را بسیار دوست داشت؛ باید برای او خیلی دلخراش بود که تو را اینقدر جوان ترک کرد. خیلی ممنون که به اشتراک گذاشتید، و دلم برای شما می سوزد، در این روز مادر. برای ما که دیگر او را نداریم روز سختی است. دعا و آغوش.

گیل سوباتکین از کارولینای جنوبی در 7 می 2011:

شما با این مرکز زیبا و صمیمانه روح من را عمیقاً تحت تأثیر قرار دادید، علیرغم اینکه مادر خودم هنوز زنده است. با فکر کردن به کسانی مثل خودت که کمتر خوش شانس بوده اند، گریه ام گرفت.

من فکر می کنم هر کسی می تواند با چیزهایی که شما گفتید ارتباط برقرار کند، صرف نظر از نوع رابطه ای که با مادرش دارد و اینکه آیا او هنوز زنده است یا نه، زیرا در نهایت روز مادر برای بزرگداشت مادری است. اگر ما نیز مانند شما از دست دادن ویران شده‌ایم، همچنان می‌توانیم راه‌هایی برای احترام گذاشتن و احساس ارتباط با یاد مادرمان پیدا کنیم، همانطور که شما به خوبی در این مرکز به آن اشاره کرده‌اید.

اگر تجربه‌های آشفته‌ای با مادرمان داشته‌ایم، می‌توانیم از آن رابطه اولیه درس بگیریم و نوع متفاوتی از رابطه را با فرزندان خود ایجاد کنیم. و حتی اگر خودمان بی‌فرزند یا یتیم باشیم، می‌توانیم به دیگرانی که «شکل‌های مادر» هستند، اجازه دهیم زنان دیگری در زندگی‌مان که آنها را تحسین می‌کنیم و برای پرورش ما وقت می‌گذارند، وارد زندگی ما شوند.

برای به اشتراک گذاشتن مرکزی که مطمئناً قلب همه کسانی که آن را می خوانند به اشتراک می گذارید، و به همه ما یادآوری می کند که واقعاً روز مادر چیست.

کریستن برنز-عزیزم از شهرستان اورنج، کالیفرنیا در 07 مه 2011:

من هم دختری بی مادرم یازده ساله بودم که سرطان تخمدانم جان مادرم را گرفت. من و خواهرم تنها دو نفر از سیزده بارداری او بودیم که زنده ماندیم، مرگ تنها چیزی بود که می توانست او را از ما جدا کند، ما حلقه برنجی او بودیم، ما همه چیز او بودیم. من یک مادر هستم، سه فرزند زیبا دارم که یکی از آنها نام اوست، اما شاید روز مادر برای من بدترین روز سال باشد. من را مسخره می کند، به من یادآوری می کند ... فکر می کنم مهم نیست که چند ساله یا چند فرزند دارید، روز مادر همچنان در مورد مادر خودتان است. مرکز زیبا نوشته شده است. رای داد.