جولیا کوین ، رمان نویس Bridgerton ، بزرگترین طرفدار نمایش نتفلیکس است
تلویزیون و فیلم

جولیا کوین در استارباکس بود که فهمید رمان هایش به دستان شوندا ریمز رسیده است.
نزدیک به چهار سال پیش ، نویسنده a پرفروش ترین سریال های عاشقانه دوران ریجنسی ، اکنون سازگار با Netflix است بریجتون ، مشغول کار بود و در فروشگاه محلی خود قهوه می نوشید که از طرف نماینده اش تماس گرفت. وی گفت که ریمز یکی از اعضای تازه منصوب شده در کانون هواداران Bridgerton بود و می خواست یک نمایش تلویزیونی براساس رمان های کوین ایجاد کند. این برای کوین که در آن زمان حتی به خاطر حق پخش سریال هم خرید نمی کرد یک شوک بود ، چه رسد به اینکه تصور کند آن را در صفحه کوچک دارد.
داستان های مرتبط


کوین به OprahMag.com می گوید: 'این واقعاً از هیچ کجا بود.' 'بعداً با مردم صحبت می کردم و آنها می پرسیدند ،' چگونه کتابهای خود را به هالیوود فروختید؟ ' من می گفتم ، 'من نکردم.' آنها فقط به من آمدند. هیچ کس در هالیوود از این قبیل کتاب ها اقتباس نمی کرد. بنابراین حتی به ذهنم خطور نکرد که بخواهم آنها را بفروشم. '
کوین ، که اولین رمان Bridgerton را منتشر کرد ، من و دوک ، در سال 2000 ، در حال حاضر این نمایش خود خوانده 'مادرخوانده' است. کوین در حالی که هفته ها قبل از شروع کریسمس درام با او صحبت می کرد ، هنگام توصیف بازدید از مجموعه های انگلستان در سال 2019 ، با دیدن یک نگاه دقیق به 7500 لباس اصلی ، امتیاز هیجان مسری را بهم زد. یک عکس با صفحه رجی ژان ، نوشیدن قهوه با قهرمان فیبی داینور ، و درخواست لوک نیوتن (کالین بریجرتون) برای گرفتن یک عکس کودک برای الهام بخشیدن به پیش تولید بریورتون. اوه ، و او همچنین اعتراف کرد که او نوشت 'نامه فن' به گلدا روشوشول (ملکه شارلوت) بعد از دیدن عملکرد او
'آنها فقط چیزی کاملاً باورنکردنی ساخته اند که هم اصلی است و هم اصل نیست - بیشتر است. من نمی توانم باور کنم که چقدر خوش شانس هستم ، 'او می گوید.
کوین به عنوان مشاور در این نمایش بازی می کرد ، اما اصرار داشت که او ناظر ناخوشایند و بیش از حد محافظتی نبود. او از ابتدای پروژه با اراده و اعتماد به غرایز آنها ، تمایل كامل خلاقیت به رایمز و كریس ون دووزن را به عهده گرفت. 'من قصد نداشتم به شوندا ریمز بگویم که چگونه تلویزیون بسازد.'
طی یک گفتگوی بزرگنمایی ، کوین نظرات خود را در مورد همه چیز به ما ارائه داد بریجتون ، از جمله احساسات او در مورد صفحه 'فوق العاده خوش تیپ' ، انتخاب بازیگران چند نژادی سریال و اینکه کدام یک از خواهر و برادر نزدیک به قلب او هستند.
مشاهده این پست در اینستاگرامپستی که توسط جولیا کوین به اشتراک گذاشته شده است (juliaquinnauthor)
در مورد اینکه چقدر او درگیر فیلمنامه بود.
آنها به عنوان مشاور فیلمنامه ها را برای من ارسال کردند و من فکر می کنم اگر مورد بزرگی وجود داشت که مرا نگران کرده بود ، من صحبت می کردم. اما وجود نداشت احساس می کنم فقط همین چیز پولیانای چشم باز را داشتم. من مطمئن هستم که افرادی هستند که کتاب هایشان اقتباس شده است و این تجربه فوق العاده را ندارند ، اما من مطمئن هستم که چنین بوده است.
آنجا است صحنه ای از کتاب که در آن نمایش به جایی نرسید که سیمون گل هایی را به دفن می آورد ، اما او آنها را نیز به بنفش می آورد. که در واقع از چیزی اتفاق افتاده است که در زندگی واقعی اتفاق افتاده است. شوهرم برای روز ولنتاین وقتی بیرون از شهر بودم برایم گل فرستاد ، اما آنها آنها را برای مادر ، خواهرم و مادربزرگم نیز فرستاد. و این خیلی شیرین بود.
در کریس ون دوسن ، مجری برنامه ، تغییراتی در کتاب ایجاد کرد.
این یک کلمه برای سازگاری کلمه نیست ، و نباید باشد . من هرگز انتظار چنین چیزی را نداشتم. من این را نمی خواستم. این چیزی نیست که تلویزیون باید در مورد آن باشد.
چیزهایی وجود دارد که می توانید در یک کتاب انجام دهید که نمی توانید روی فیلم انجام دهید و چیزهای زیادی وجود دارد که می توانید در فیلم به دست بیاورید که در یک کتاب نمی توانید به آنها برسید. اگر کسی در خیابان قدم می زند ، من قصد ندارم شش نفر دیگر را که اتفاقاً در اطراف آنها قدم می زنند برای شما توصیف کنم. وقتی فیلم را تماشا می کنید ، آن شش نفر دیگر را دارید و آنها چیزی به آن اضافه می کنند ، حتی اگر یک کلمه هم نگویند. کارهای جدید بسیاری وجود دارد که می توانید با یک رسانه متفاوت انجام دهید و دیدن اینکه این چیزها چیست و چگونه به دست می آید واقعاً هیجان انگیز است.

در دیدار با دوک واقعی هاستینگ ، رژه ژان پیج.
Regé بسیار دیوانه وار خوش تیپ است. وقتی او را ملاقات کردم ، او یک فنجان قهوه در دست داشت و او قهوه خود را به شخصی که در کنارش بود تحویل داد ، برگشت و ناگهان لبخند زد. و من مثل این بودم ، چگونه زندگی را به این شکل طی می کنی؟ وای خدای من ، اینجا ما می رویم. او دوک است.
بعضی از افراد هستند ، وقتی به شما نگاه می کنند ، احساس می کنید تنها فرد جهان هستید. و او یکی از این افراد است.
در بازدید از بریجتون تنظیم.
وقتی سر صحنه فیلمبرداری بودم ، از من پرسیدند 'آیا این دیوانه است که شخصیت های شما را زنده می کند؟' و همینطور است. اما آنچه که من حتی باورنکردنی تر بود تعداد افرادی که روی آن کار می کنند بود: بازیگران ، گروه ، افراد گریم و شخصی که لات ها را می سازد. شما این چیزی را درک می کنید که از ذهن شما شروع شده است زیرا یک نفر اکنون صدها و صدها نفر را درگیر کرده است. که ذهن من را منفجر کرد.
لایه بعدی این است که آنها این جامعه و خانواده و جهانی را ایجاد کرده اند که من در واقع بخشی از آنها نیستم. همه آنها در انگلیس هستند و من در سیاتل ناامیدانه در شبکه های اجتماعی بدنبال جزئیات اطلاعاتی می گردم ، دقیقاً مانند بقیه. این کمی عجیب بود که فهمیدم این مسئله جدید و بزرگی شده است که بسیاری از افراد خیلی بیشتر از من درگیر آن هستند.
اما آنچه در این مورد بسیار شگفت انگیز است این است که رمان در هسته اصلی آن ، ناشی از من و تخیل و تجربیات زیسته من است. من می توانم بیرون بروم و تحقیق کنم ، و می توانم تصور کنم ، اما در نهایت ، همه چیز از من ناشی می شود. اکنون ، چیزی دریافت کرده اید که می تواند از بسیاری افراد دیگر جلب کند و همین امر می تواند آن را بسیار بزرگتر و بزرگتر کند.
در بازیگران چند نژادی درام دوره.
تولید آن را ریخته گری آگاهانه رنگی نامید. من اصطلاح 'ریخته گری رنگ کور' را دوست ندارم ، زیرا این معنی است که هیچ فکری نشده است ، که به هیچ وجه درست نیست. آنها در مورد چگونگی انجام این کار بسیار متفکر بودند.
صادقانه خواهم گفت: من کتاب ها را 20 سال پیش نوشتم. من لزوماً به فکر این نبودم که در کار خودم وجود داشته باشد. من نمی دانم که می توانستم کار خوب یا حساسی با آن انجام دهم. من ترجیح می دهم این کار را نکنم تا اینکه آن را بد انجام دهم. من فکر می کنم اگر این کار را بد انجام دهید ، می تواند برای مردم بسیار مضر و آسیب رسان باشد. بنابراین من احساس خوشبختی می کنم که این گروه بزرگ مردمی وجود دارند که به ساخت آن در جهان بسیار متنوع تر و گسترده تر کمک کرده اند. من خودم قادر به انجام این کار نبودم ، اما با کمک و مشارکت داریم.
برخی از خوانندگان در ابتدا بسیار تعجب کردند. بسیاری از آنها مانند: 'اما سایمون چشمان آبی دارد.' و من فکر می کنم ، برای بعضی از آنها واقعاً این بود که سایمون چشمان آبی داشت. و برای دیگران - خواه آنها این را فهمیدند یا نه - این چیزی با ته ته نژادپرستانه بود. حقیقت این است که ، من حتی یادم نبود که سایمون چشمانی آبی دارد. من کتابها را نوشتم بدیهی است که این مهمترین چیز نیست.

در مورد آنچه کوین دوست دارد در فصول آینده ببیند.
صادقانه می گویم من واقعاً نگذاشته ام خیلی فراتر از این فکر کنم ویکونتی که من را دوست داشت ، که کتاب دوم است. اما چیزی که آنها بسیار خوب به دست آوردند پویایی خانواده بود: تحریک ، عشق و مشاجره. بنابراین قطعاً می خواهم این احساس را ادامه دهم و من عاشق این هستم که با مجموعه تلویزیونی ، شما شخصیت های ثانویه را کمی بیشتر از آنچه در کتاب ها دارید می شناسید. امیدوارم در ادامه کار با شخصیت های دیگر آشنا شوند. عاشقانه به همین ترتیب کار می کند. شما این دو شخصیت اصلی را دارید و آنها همیشه شاد هستند. اگر ادامه می دادید کتاب دیگری با این دو شخصیت همچنان در موقعیت های اصلی داشته باشید ، به این معنی است که برای خوشبختان اتفاقی افتاده است که منفی است. بنابراین سریال های عاشقانه دنباله نیستند بلکه بیشتر مجموعه ای از اسپین آف هستند.
من به کریس ون دوسن قول دادم که اگر فصل دوم را بدست آوریم ، باید مرکز خرید (بازی کروکت از رمان دوم) باشد. من به مردم گفتم مشاوره من بسیار کم بوده است ، اما اگر مرکز خرید وجود نداشته باشد ، من قصد دارم با آن مشورت کنم.
در مورد نوشتن بالقوه بیشتر بریجتون کتابها
من در سال گذشته به دلیل شوهرم کارهای زیادی در زمینه نوشتن مطالب تازه انجام نداده بودم. او یک متخصص بیماری های عفونی است. آن زمان دیوانه وار برای خانواده ام است. وی از زمان آغاز همه گیری ، بیش از 130 مصاحبه انجام داده است. او آنقدر شلوغ ، خسته و پریشان شده است که در این سال گذشته من کمی از کار خود را برگشته و با وسایل خانوادگی حمایت کرده ام. من فکر می کنم برای بسیاری از مردم همین است. اولویت ها تغییر می کند زیرا سال 2020 است.
در مورد خواهر و برادر مورد علاقه اش بریورتون.

چیزهای مختلفی وجود دارد که من در مورد هر یک از آنها دوست دارم. با هر کتابی که می نویسم ، چیزی در مورد آن وجود دارد که واقعاً برای من خاص است ، هم از نظر محصول نهایی ، و هم از نظر تجربه نوشتن آن. من در هر کتاب خاطرات پیچیده ای دارم که لزوماً برای خوانندگان مشهود نیست. بنابراین نه ، نمی توانم بگویم که مورد پسند من است.
اما من لیدی دنبری را می پرستم. چه کسی نمی خواهد؟ او در واقع برای اولین بار قبل از Bridgertons در ظاهر شد چگونه با مارکیز ازدواج کنیم . از آن زمان ، اگر بتوانم کتاب او را کار کنم ، زیرا می خواهم او باشم.
برای راه های بیشتر برای بهترین زندگی خود به علاوه همه چیز اپرا ، برای دریافت خبرنامه ما ثبت نام کنید!