10 دلیل برای اینکه مدام به کسی فکر می کنید

خود بهبود

مدام به کسی فکر می کنم

شما هر روز با افراد زیادی ملاقات می کنید. برخی از آنها تأثیری ماندگار بر شما می گذارند، حتی اگر تماس کوتاه بوده باشد. به دلایلی عجیب، افکار شما مدام به سمت آنها می رود. شما نمی توانید آنها را از ذهن خود خارج کنید.

ممکن است با افرادی که از قبل می شناسید دچار مشکل مشابهی شوید. برای مثال سابق شما. راه شما از هم جدا شده است اما همچنان به آنها فکر می کنید.

یا کسی که به شما علاقه دارد اما به دلایل خود نمی خواهید با او در تماس باشید. افکار شما ممکن است بر روی شخصی که به نوعی دوستش دارید اما برای برقراری رابطه با او نامناسب می دانید، معلق باشد.

دلایل متعدد است. این مقاله سعی می‌کند بفهمد که چرا افکار شما در ذهن کسی باقی می‌ماند و نمی‌توانید از فکر کردن به آنها دست بردارید. در اینجا شما همچنین راه های ممکن برای جلوگیری از این را پیدا خواهید کرد.

وقتی مدام به کسی فکر می کنید یعنی چه؟

این فقط می تواند به معنای یکی از این دو باشد - شما آنها را دوست دارید یا از آنها متنفر هستید. با عرض پوزش، هیچ نقطه نیمه راه در مورد آن وجود دارد.

در هر دو مورد، منطقی است که شما نسبت به آنها وسواس دارید.

اگر به این شخص علاقه دارید، طبیعی است که او افکار شما را در اختیار گرفته و از تنها گذاشتن شما امتناع می ورزد. شما به آنها علاقه مند هستید و بدن شما به طور قابل پیش بینی واکنش نشان می دهد. ممکن است به فکر کردن در مورد آنها ادامه دهید، حتی اگر آنها به وضوح نشان دهند که به شما علاقه ای ندارند.

یا آن شخص را دوست ندارید. ممکن است دائماً با این شخص اختلاف نظر، مشاجره و دعوا داشته باشید. ممکن است رئیس یا همکار شما باشد. یا ممکن است یکی از اعضای خانواده باشد که به سختی می توانید با او کنار بیایید. شما نسبت به آنها احساس ناراحتی و ناامیدی می کنید و ذهن شما مدام به سمت فرد و تعامل با او باز می گردد.

اگر کنترل نشود، می تواند به افکار وسواسی تبدیل شود. این ناسالم است و می تواند شما را به اختلالات جدی سلامت روان سوق دهد.

10 دلیل که مدام به کسی فکر می کنید

وقتی کسی در ذهن شما گیر می کند، به این معنی است که شما تسلیم نشخوار فکری شده اید. آن را به هر نامی بخوانید - تفکر، تعمق یا تفکر وسواسی - همه چیز یکسان است. طولانی و کوتاه آن این است که افکار شما مدام به سمت شخص باز می گردد.

وقتی در این موقعیت قرار می گیرید، سوالی که آزارتان می دهد این است که چرا؟. در اینجا چند دلیل احتمالی وجود دارد که چرا ذهن شما مانند یک همستر روی چرخ رفتار می کند.

1. فطرت انسان است.

ارتباط با مردم در DNA ماست. چه بخواهید چه نخواهید، چه بخواهید یا نه، به طور خودکار با افرادی که در زندگی خود با آنها روبرو می شوید ارتباط برقرار می کنید. ایجاد روابط با مردم در مغز شما نقش بسته است. شما به شخصی فکر می کنید تا شایستگی آنها را برای پیشبرد ارتباط ارزیابی کنید. یا ممکن است زمانی که رابطه شکست می‌خورد روی آنها وسواس داشته باشید.

2. شما نمی توانید تصمیم بگیرید که آیا آنها را دوست دارید یا از آنها متنفر هستید.

سابق شما بهترین مثال است. زمانی در گذشته آنها را دوست داشتید و شاید هنوز هم دوست دارید. اما چیزی رابطه شما را تیره کرد و از هم پاشید. به خاطر آن از آنها متنفری وقتی در مورد احساسات خود نسبت به یک شخص تصمیم نگرفته اید، ذهن شما مدام به سراغ او می رود تا پاسخ روشنی پیدا کند.

3. شما توسط این شخص طرد شدید.

تو عاشق این شخص شدید، هر چند که این احساسات متقابل نبود. به این امید که عشق شما بتواند مقاومت را فتح کند به پیگیری ادامه می دهید. اما وقتی صریح به شما می گویند که رابطه ممنوع است، نمی توانید از آن عبور کنید. شما مدام به آن شخص فکر می کنید.

4. شما با این شخص مسائل حل نشده ای دارید.

صرف نظر از نوع رابطه ای که با این فرد دارید، برای شما دشوار است که بنشینید و در مورد اختلاف نظر و عدم هماهنگی در رابطه صحبت کنید. مقصر می تواند یکی از شما باشد. زمانی که عدم اطمینان و سردرگمی باعث تیرگی رابطه می شود، طبیعی است که سعی کنید با فکر کردن به آن راه حلی بیابید.

5. شما در حال ارزیابی چشم انداز آنها هستید.

وقتی با فرد جدیدی ملاقات می کنید، سعی می کنید اطلاعات بیشتری در مورد او جمع آوری کنید و آن را در ذهن خود پردازش کنید تا تصمیم بگیرید که آیا این رابطه ارزش دنبال کردن دارد یا خیر. وقتی متوجه می‌شوید که ذهنتان روی کسی که اخیراً ملاقات کرده‌اید معلق است، فقط به این معنی است که او مرحله اول را پشت سر گذاشته است و شما در حال ارزیابی آن هستید که آیا او به اندازه کافی خوب است تا به مرحله بعدی رابطه بروید.

6. در حال یادآوری خاطرات گذشته خود هستید.

افکار شما بیشتر درباره خودتان است تا دیگران. زمانی که با این شخص خاص بودید، شخصی را دوست داشتید. بنابراین، در خاطرات شما از خود قبلی، به طور طبیعی، این شخص نیز ظاهر می شود.

7. شما هوس شرکت دارید.

وقتی احساس تنهایی می‌کنید و چیز خاصی برای مشغول کردن ذهنتان ندارید، وقتی با کسی روبرو می‌شوید، معمولاً زیاد به او فکر می‌کنید. این ممکن است مانند موارد دیگر هیچ رنگ یا معنای خاصی نداشته باشد. این دوباره طبیعت طبیعی انسان است. هنگامی که تنها هستید، تمایل دارید به سمت شرکت انسانی جذب شوید.

8. شما خاطرات خوبی از این شخص دارید.

شاید شما دیگر با هم نیستید. اما شما در گذشته این شخص را دوست داشتید. شما دوتا با هم خوش گذشت در روابطی که برای مدت طولانی به طول انجامید، حتی پس از یک جدایی تلخ، مطمئناً افکار نوستالژیک در مورد آن شخص خواهید داشت. این ممکن است به معنای چیزی نباشد یا نشانه ای باشد که شما آنها را از دست داده اید.

9. آنها با شما بد رفتار کردند.

وقتی ضربه روحی را تحمل می کنید، برای ذهن شما عادی است که در مورد رویدادها به عنوان وسیله ای برای یافتن راه حل فکر کند. در صورتی که فرد مربوط به گذشته شما باشد، ممکن است سعی کنید راه های جایگزینی برای مقابله با این موقعیت پیدا کنید. هر چه که باشد، این یک عمل سالم نیست. این تمرین غیرمولد باید هر چه زودتر تحت کنترل درآید.

10. شما در مورد آنها خواب دیدید.

و باعث شد به این فکر کنید که چرا این شخص به رویاهای شما آمده است. این ممکن است یک آشنای معمولی یا شخصی از گذشته شما باشد. شما مدام به آنها فکر می کنید تا اهمیت ظاهر آنها را در رویاهای خود بفهمید.

برای اطلاعات بیشتر در مورد این موضوع، مقاله ما را ببینید حقایق روانشناختی در مورد رویاهای کسی که دوستش دارید .

چگونه از فکر کردن به کسی که دوستش دارید دست بردارید؟

ممکن است آنها را دوست داشته باشید اما نمی خواهید آنها بخشی از زندگی شما باشند. بنابراین، وقتی متوجه می‌شوید که دائماً به چنین شخصی فکر می‌کنید، می‌خواهید در اولین فرصت این فکر متوقف شود زیرا باعث آزار و ناراحتی شما می‌شود.

در برابر افکار مقاومت نکنید

هر چه بیشتر بجنگید، بیشتر با انتقام برمی گردد. درک مسائل ذهنی اغلب سخت است. افکار را بپذیرید و بپذیرید حتی اگر از آنها ناراحت و آزرده خاطر هستید. بگذارید بماند. معمولاً پس از مدتی خود به خود ناپدید می شوند.

حواس خود را پرت کنید

هنگامی که درگیر یک فکر خاص می شوید، راه ایده آل برای خروج از آن فکر کردن به چیز دیگری است که جذاب تر و جذاب تر باشد. حواس پرتی تاکتیکی است که تقریبا همیشه جواب می دهد، حتی زمانی که از کاری که انجام می دهید آگاه باشید.

ذهن آگاهی را تمرین کنید

در لحظه زندگی کنید نه در گذشته یا آینده. ذهن خود را برای حضور در لحظه آموزش دهید. دستیابی به این امر ممکن است آسان نباشد. از آنجایی که شامل تغییر طرز فکر است، به تمرین صبورانه و چارچوب زمانی کافی نیاز دارد. اما به محض اینکه یاد بگیرید ذهن خود را کنترل کنید، دریانوردی راحت خواهد بود.

یاد بگیرید که ببخشید و فراموش کنید

اگر فرد مورد نظر با رویدادی آسیب زا در گذشته شما مرتبط است یا به شما ظلمی مانند بدرفتاری یا بدرفتاری کرده است، ممکن است منتظر عذرخواهی او باشید تا فصل را ببندید. تا آن زمان از افکار آنها عذاب خواهی کرد. با این حال، انتظار عذرخواهی ممکن است ایده ای عملی نباشد. احتمال اینکه هرگز اتفاق نیفتد زیاد است. بهتر است با بخشیدن آنها و فراموش کردن رویداد و شخص کنار بیایید.

مسیر منطقی را در پیش بگیرید

به حقایق پایبند باشید و سعی کنید احساسات را درگیر نکنید. شاید دیدگاه شما از رویداد با احساسات شما مغرضانه بوده است. مشاهدات اغراق آمیز می تواند کنترل ذهن شما را به دست گرفته و آرامش و شادی شما را از بین ببرد. هر زمان که ذهن خود را در حال سرگردانی به دنیای خیالی یافتید، با تمرکز بر حقایق قابل تأیید، آن را به دنیای واقعی بازگردانید.

خط پایین

وقتی متوجه می‌شوید که به کسی فکر می‌کنید، طبیعتاً در مورد اینکه چه چیزی باید از آن تصمیم بگیرید، سردرگم خواهید شد. این که آیا باید اقدامی مانند تماس با آنها انجام دهید یا خیر. این بستگی به رابطه ای که با این فرد دارید و در کل شرایط دارد. سپس دوباره، شما بهترین فردی هستید که می توانید در مورد اقدام بعدی تصمیم بگیرید.

اگر نتوانید تصمیم بگیرید که چه کاری انجام دهید، اما نتوانید کسی را از ذهن خود دور کنید، در موقعیتی اجتناب ناپذیر هستید. اگر فکر می کنید وسواسی می شود، از کمک گرفتن از یک متخصص دریغ نکنید.

همچنین ممکن است بخواهید نگاهی به راهنمای ما بیاندازید چگونه از نشخوار کردن گذشته دست برداریم و شروع به حرکت به سمت یک هدیه شادتر کنید.