6 سنت شکرگزاری در آمریکا
تعطیلات

سنت های شکرگزاری آمریکا
زمان مورد علاقه من از سال و بسیاری از آمریکایی ها، فصل تعطیلات است که با روز شکرگزاری آغاز می شود و تا روز سال نو ادامه می یابد. این زمانی است که خانواده و دوستان دور هم جمع شوند و به خاطر داشته هایمان تشکر کنند و تولد مسیح را جشن بگیرند. سپس در سال جدید زنگ می زنیم، فرصتی برای شروعی تازه با تصمیمات جدید.
اما قبل از باز کردن هدایا و زنگ زدن در سال جدید، بخش مورد علاقه من، شام روز شکرگزاری است. اینجا زمان و مکان واقعی برای تشکر از همه چیزهایی است که در زندگی داریم، و مهمتر از همه تشکر از خانواده و دوستان. اینکه بتوانیم با افراد مورد علاقه خود نان بشکنیم و تشکر کنیم یکی از بهترین زمان های سال است و بسیاری از آمریکایی ها نیز همین احساس را دارند.
سنت های روز شکرگزاری ما برای مدت طولانی برقرار بوده است، و من عاشق آداب و رسوم خانواده ما و بسیاری دیگر در آن روز مهم هستم. این مملو از شکرگزاری است، اما همچنین برخی از فعالیت های سرگرم کننده دیگر که برای لذت بردن با عزیزان جمع می کنیم.
من فهرستی را به چند سنت مورد علاقه خود در روز شکرگزاری محدود کردهام، و همچنین زمینههای تاریخی را برای چگونگی تبدیل شدن آنها به سنتهایی که ما منتظر آن هستیم ارائه میدهم. شرط می بندم برخی یا همه سنت های ذکر شده در زیر توسط شما نیز به اشتراک گذاشته شده است.
شش سنت مهم روز شکرگزاری
- ترکیه
- سس کرنبری
- شکستن استخوان جنک
- رژه میسی
- روز شکرگزاری فوتبال
- فیلم های تعطیلات

بوقلمون روز شکرگزاری و تمام تزئینات.
delish.com
ترکیه
برای من، شام روز شکرگزاری کامل یا سنتی نیست، مگر اینکه 'یک بوقلمون بزرگ چاق از پایین در مزرعه پدربزرگ' همراه با پر کردن، پوره سیب زمینی، و سیب زمینی شیرین یا سیب زمینی سرو شود. و البته پای کدو حلوایی.
میدانم که ژامبون و مرغ نیز در میز روز شکرگزاری سرو میشوند، اما برای من، بوقلمون آن است—مهمترین ماده برای یک شام سنتی شکرگزاری.
از چه زمانی در روز شکرگزاری شروع به خوردن بوقلمون کردیم؟
از چه زمانی سرو بوقلمون یک سنت آمریکایی بوده است و چگونه شروع شد؟ امروزه مورخان باور ندارند که بوقلمون در اولین روز شکرگزاری در پلیموت پلنتیشن سرو شده باشد. در آن وعده غذایی مهم بین زائران و بومیان آمریکا در سال 1621 هیچ بوقلمونی وجود نداشت.
بعد دقیقا چی خوردند؟ مورخان می گویند که ممکن است نوعی مرغ سرو شده باشد، نه بوقلمون، زیرا هرگز در خاطرات تاریخی یا اسناد غذای اصلی بین زائران و قبیله Wampanoag ذکر نشده است. چه غذاهایی به عنوان بخشی از غذا ذکر شد؟ آهو و خرچنگ شگفت انگیز از اقیانوس اطلس. مورخان و محققان دقیقاً مطمئن نیستند که بوقلمون چه زمانی در سفره روز شکرگزاری ظاهر شد.
چهارمین پنجشنبه آبان
یکی از افراد کلیدی، سارا جوزفا هیل (1788-1879) در سرو کردن پرنده بوقلمون برای غذای شکرگزاری توسط همه آمریکایی ها نقش اساسی داشت. او همچنین از پرزیدنت آبراهام لینکلن درخواست کرد تا روز شکرگزاری را در ایالات متحده تعطیل رسمی کند در سال 1863، لینکلن به آرزوی او اجابت کرد و چهارمین پنجشنبه نوامبر را به عنوان تعطیلات ملی برای جشن گرفتن اولین روز شکرگزاری اعلام کرد. و امروز ما همچنان روز شکرگزاری را در چهارمین پنجشنبه ماه نوامبر جشن می گیریم. اکنون بخشی از سنت ها و تعطیلات رسمی ما است.



مورد علاقه من - سس زغال اخته کلفت / طعم
1/3سس کرن بری یا ریلش
سس زغال اخته - یا بسته به طرز تهیه آن لذت می برد - همراه مورد علاقه من برای بوقلمون و تزئینات آن است: قیمه، پوره سیب زمینی، سیب زمینی شیرین، و لوبیا سبز کاسرول. این غذای سنتی است که من در روز شکرگزاری میخورم و طعم تند زغالاخته و قرمز تیره رنگارنگی که به بشقاب اضافه میکند را دوست دارم.
سس کرن بری همیشه به عنوان یک دسر شیرین یا خوشمزه شناخته شده است و حداقل صد سال است که در وعده های غذایی شکرگزاری سرو می شود. زغال اخته مطمئناً در سال 1621 در آمریکا وجود داشت و رشد می کرد، و به راحتی توسط زائران و بومیان آمریکا برداشت می شد، اما احتمالاً در اولین روز شکرگزاری خورده نشده بودند. شکر عنصر کلیدی سس کرن بری است و شکر یک کالای لوکس بسیار گران قیمت برای تهیه مربا، سس کرن بری و یا لذت بود.
مشخص نیست که زغال اخته چه زمانی روی میز شام ظاهر شد، اما تا سال 1663، مورخان شواهد مکتوبی پیدا کردند که به ما می گوید سس شیرینی که از کرن بری درست شده بود ظاهر شد.
در نیوجرسی استار-لجر یک روزنامه در زمان جنگ داخلی گزارش داد که «زغال اخته در سال 1864 زمانی که ژنرال اولیس اس. گرانت دستور داد قره قاط برای سربازان به عنوان بخشی از وعده غذایی تعطیلاتشان سرو شود، رسماً بخشی از سنت ملی شکرگزاری شد. اینکه آیا کرن بری قبل از آن در وعده شکرگزاری استفاده می شد یا نه، امروز یک راز است.


شکستن استخوان جنک
وقتی جوان بودیم، من و خواهرم همیشه مشتاقانه منتظر بودیم که استخوان جناغ را بشکنیم. از آنجایی که ما همیشه روز شکرگزاری را در پنسیلوانیا با پدربزرگ و مادربزرگ خود می گذراندیم، هر کدام برای شکستن آن استخوان آرزوی مخفیانه مان تلاش کردیم.
در حالی که پدربزرگ و مادربزرگم در بخش مادری خانواده بودند، من و خواهرم مجبور شدیم برای آن استخوان جناغی با 9 پسر عموی دیگر رقابت کنیم. اگر آن سال نمی توانستیم استخوان جناغ را بشکنیم، همیشه پدربزرگ و مادربزرگ پدری خود را داشتیم، که تنها نوه آنها بودیم، که می خواستیم استخوان جناغی را از آنها بگیریم.
استخوان جناغی که به آن فورکولا نیز می گویند، از لاشه بوقلمون گرفته می شود و خشک می شود. دو نفر به هر طرف استخوان جناغ آویزان می شوند و آن را از هم جدا می کنند و هر کس قطعه بزرگتر را بدست آورد تصور می کند که آرزوی پنهانی او برآورده می شود.
این سنت در واقع به هزاران سال پیش برمی گردد. بسیاری از تمدن های باستانی آن را به یکدیگر منتقل کردند و در نهایت به آمریکایی ها منتقل شد. چه کسی در این روز شکرگزاری برنده لکه های دلخواه کراکرهای جناغی خواهد شد؟

کیتی اسمیت، CC BY-ND 2.0 از طریق فلیکر
رژه روز شکرگزاری میسی
این قسمت جالبشه! تماشای این رژه در صبح روز شکرگزاری در بسیاری از خانواده های آمریکایی و به ویژه خانواده من به یک سنت سالانه تبدیل شده است. با بوقلمون در فر، حتی مامان هم میتوانست برای تماشای رژه به ما بپیوندد.
رژه خوان ها، شناورها و بادکنک ها در مقابل فروشگاه بزرگ میسی در شهر نیویورک در سنت کلاسیک روز شکرگزاری راهپیمایی می کنند. میلیونها نفر هر سال در خیابان نیویورک صف میکشند و با سرما مبارزه میکنند تا شناورهای بزرگ را شخصا ببینند. میلیونها نفر دیگر صبحها رژه را از تلویزیون تماشا میکنند.
کودکان و بزرگسالان به طور یکسان از شناورهای بسیار لذت می برند، بهترین از همه از بادکنک های عظیم کارتون های مورد علاقه و شخصیت های دیزنی. بچه های خردسال مشتاقانه منتظر ظهور بابانوئل به عنوان آخرین شناور رژه هستند و او همیشه هنگام ظهر با گوزن شمالی خود ظاهر می شود. بابانوئل شروع رسمی فصل کریسمس را با خود می آورد. او در فروشگاه میسی ظاهر میشود تا بچهها بتوانند روی پاهای او بنشینند و به بابانوئل بگویند که از او میخواهند برای هدایای کریسمس چه چیزی بیاورد. ویترین های فروشگاه نیویورک نیز اغلب با شخصیت های متحرک و داستان های فصل کریسمس تزئین شده اند.

بابانوئل از طریق رژه روز شکرگزاری میسی به میسی می رسد.
www.jesus-is-savior.com
تاریخچه رژه میسی
رژه روز شکرگزاری میسی از سال 1924 در سنت های روز شکرگزاری ما ثابت بوده است. این رژه با عنوان 'رژه کریسمس میسی' آغاز شد و اولین بار توسط کارمندان شرکت میسی آغاز شد.
سوابق به ما میگویند که حیوانات زنده باغوحش سنترال پارک در خیابانهای نیویورک و مسیر رژه رفتند. در سال 1927، رژه حیوانات زنده را با شناور تعویض کرد. این رویداد به قدری در میان توده ها محبوب بود که میسی تصمیم گرفت آن را به یک سنت سالانه تبدیل کند. البته، به آوردن توده ها به میسی برای شروع فصل خرید کریسمس کمک کرد.
با این حال، در طول جنگ جهانی دوم، هیچ رژه ای از سال 1942 تا 1944 به دلیل کمبود هلیوم ملی برگزار نشد. بالون هایی به دولت ایالات متحده اهدا شد تا به عنوان لاستیک قراضه عرضه شود. در پایان جنگ جهانی دوم، به دلیل وقفه، مردم به شدت رژه روز شکرگزاری میسی را از دست دادند و بنابراین این سنت به عنوان یک سنت شکرگزاری محبوبیت بیشتری پیدا کرد.
امروزه تقریباً 3.5 میلیون نفر هر سال شخصاً برای دیدن شناورها از نزدیک و شخصی وارد می شوند.


شیرهای دیترویت در آبی و نقره ای
1/2روز شکرگزاری فوتبال
هیچ راهی وجود ندارد که نتوانم در مورد بازی های فوتبال روز شکرگزاری بنویسم. این یک سنت شکرگزاری آمریکایی است درست به اندازه بوقلمون بزرگ چاق. بعد از شام، تماشای بازی ها با هم به عنوان یک خانواده بسیار سرگرم کننده است زیرا وعده غذایی ما در شکم ما هضم می شود. با این حال، من برای بازیکنانی که برای شام و جشن های روز شکرگزاری خانواده خود دلتنگ می شوند، ناراحت هستم، زیرا باید بازی کنند. قربانی شکرگزاری آنها یک سنت بزرگ برای بقیه ما می سازد.
البته عده ای هم فکر می کنند که این نباید یک سنت روز شکرگزاری باشد و بازیکنان باید در خانه با خانواده خود باشند. اما NFL در روز شکرگزاری پول زیادی به دست میآورد که به این زودی اتفاق میافتد.
در خانواده من، بوقلمون و فوتبال دست به دست هم می دهند. برادر شوهرم، برادرزادهام و سایر مردان مشتاق بازیهای زیاد هستند. خانمها گاهی در آشپزخانه جمع میشوند تا صحبت کنند، اما گاهی اوقات خودمان در بازیها شرکت میکنیم.
به گزارش تالار مشاهیر فوتبال حرفه ای، بازی فوتبال در روز شکرگزاری در ابتدا یک سنت در میان دبیرستان ها و کالج ها بود. این سنت فروکش کرده است، و NFL آن سنت را انتخاب کرده است. فوتبال مدرن امروزی به عنوان یک سنت روز شکرگزاری در NFL به سال 1934 باز می گردد، زمانی که شیرهای دیترویت تصمیم گرفتند در روز شکرگزاری مقابل شیکاگو بیرز بازی کنند. جورج ای ریچاردز، مالک شیرها، می خواست جایگاه تیمش را در دیترویت تقویت کند.
زمانی که شیرها با شیکاگو بیرز بازی کردند، این بازی 26000 نفر را جذب کرد که آن را در استادیوم دانشگاه دیترویت تماشا کردند. بازی دو هفته قبل فروخته شد. از آن روز، فوتبال NFL در روز شکرگزاری به یک سنت تبدیل شد.
شیرهای دیترویت از آن زمان تاکنون هر سال در یک بازی روز شکرگزاری بازی کرده اند، تنها با یک وقفه کوتاه از سال 1939 تا 1944 (جنگ جهانی دوم). کابوی های دالاس از سال 1966 هر سال در روز شکرگزاری بازی می کنند و تنها دو سال از دست دادن آنها یعنی سال های 1975 و 1977. امروز فوتبال و روز شکرگزاری مترادف هستند.

en.wikipedia.org
فیلم های شکرگزاری
معجزه در خیابان 34 (1947)
من چندین فیلم روز شکرگزاری و کریسمس دارم و معجزه در خیابان 34 یکی از آنهاست. خود داستان شامل رژه روز شکرگزاری میسی به عنوان بخشی از طرح است.
این فیلم معمولا بین روز شکرگزاری و کریسمس بارها نمایش داده می شود و بخشی از سنت شکرگزاری من شده است. معمولاً در شب شکرگزاری یا زمانی در آخر هفته طولانی از تلویزیون پخش می شود و من هر سال آن را تماشا می کنم. بله، من نسخه 1947 را تماشا می کنم که سیاه و سفید است.
این داستان یک فروشگاه بزرگ (میسی) بابا نوئل است که ادعا می کند بابانوئل واقعی است. داستان بین روز شکرگزاری و روز کریسمس در نیویورک اتفاق می افتد. البته تمام شهر فکر می کنند این بابانوئل فاخته است. مدیر رژه روز شکرگزاری میسی یک دختر هفت ساله دارد که او افسانه بابانوئل را انکار می کند، زیرا معتقد است این برای دخترش خوب نیست. او فکر می کند که دارد دخترش را از ناامیدی های بزرگ در زندگی نجات می دهد. هنگامی که رویای دختر کوچک در پایان محقق می شود، این سوال مطرح می شود: آیا بابانوئل 'جادوی' خود را برای تحقق آن انجام داد؟
این فیلم توسط جورج سیتون نوشته و کارگردانی شده و بر اساس داستان اصلی والنتاین دیویس ساخته شده است. مورین اوهارا (مادر)، جان پین (وکیل)، ادموند گوئن (بابانوئل) و ناتالی وود (کودک) در این فیلم بازی میکنند. این یکی از دلچسب ترین داستان های شکرگزاری و کریسمس در شهر است. این فیلم چندین بار بازسازی شده است، اما این فیلم اصلی همیشه مورد علاقه من بوده است.
از آنجایی که روز شکرگزاری آغاز رسمی کریسمس در آمریکا است، فیلم در هر زمانی پس از آن روز نمایش داده می شود. من همیشه مشتاق دیدن این فیلم هستم و تماشای آن در فصل تعطیلات به یک فیلم کلاسیک تبدیل شده است. البته امروزه می توانید آن را به صورت DVD نیز اجاره کنید.
هواپیما، قطار و اتومبیل (1995)
دیگر فیلمهای عالی دیگر که من و خانوادهام بهطور سنتی در روز شکرگزاری تماشا میکنیم، خندهدار هستند هواپیما، قطار و اتومبیل و عاشقانه سرندیپیتی. هواپیما، قطار و اتومبیل با بازی استیو مارتین و جان کندی درگذشته، داستان مردی حرفهای (مارتین) است که سعی میکند برای روز شکرگزاری به خانه نزد خانوادهاش برود، اما آب و هوا راه او را برای رسیدن به خانه مختل میکند.
او با فروشنده ای به نام جان کندی نفرت انگیز و سرسخت برخورد می کند و آنها با یکدیگر متحد می شوند تا با استفاده از روش های مختلف حمل و نقل، به موقع برای شام شکرگزاری به خانه برسند. مارتین، حرفهای خوشمزه، معنای واقعی شکرگزاری و معنای واقعی دوستی را از فروشنده شیک جان کندی میآموزد. وقتی دو مرد در راه خانه با هم می جنگند، شادی در طول فیلم حاکم است. یک ساعت عالی بعد از شام شکرگزاری برای خنده و قدردانی از خانواده و دوستان.
Serendipity (2001)
سرندیپیتی فیلمی عالی برای تماشای رمانتیک های ناامید و امیدوار. واژه سرندیپیتی به معنای وقوع حوادث تصادفی یا سرنوشت به صورت تصادفی و به نحوی شاد و سودمند است. سارا (کیت بکینسیل) و جاناتان (جان کیوزاک) در فصل تعطیلات به طور تصادفی در نیویورک با هم آشنا می شوند و با وجود اینکه هر دو در حال حاضر با هم رابطه دارند، جذابیت متقابل را احساس می کنند. در نیویورک پس از گذراندن روز با هم، هر دو در مورد روابط فعلی که در آن هستند و شادی و جذابیتی که برای یکدیگر احساس میکنند سردرگم میشوند.
جاناتان شماره تلفن سارا را می خواهد، اما سارا می خواهد که سرنوشت همه چیز را حل کند. بنابراین او نام و شماره تلفن خود را روی یک اسکناس پنج دلاری می نویسد و جاناتان نام و شماره تلفن خود را در رمان می نویسد. عشق در زمان وبا. سارا می گوید اگر این جذابیت درست باشد، سرنوشت آنها را دوباره به هم می رساند. اسکناس پنج دلاری با نام و شماره سارا به دست جاناتان و رمان می افتد، عشق در زمان وبا ، با نام و شماره تلفن جاناتان به دست سارا خواهد افتاد.
در طی چند ماه آینده، سارا و جاناتان هر دو با روابط فعلی خود کنار می آیند و هر دو خواهان این رابطه جدید هستند. آیا سارا و جاناتان دوباره ملاقات خواهند کرد؟ فقط سرنوشت و خوشبختی نتیجه را می داند. این یک فیلم لذت بخش در مورد چگونگی زندگی پر از تصمیماتی است که باید اتخاذ کنید، اما همچنین چگونه شانس های زندگی می توانند سرنوشت فرد را تعیین کنند. این یکی دیگر از فیلم های مورد علاقه من است و به شدت توصیه می کنم. تماشای آن در شب روز شکرگزاری، فصل کریسمس را برای من آغاز می کند.
توجه داشته باشید: من هرگز، هرگز در روز شکرگزاری خرید نمی کنم، و معمولا سعی می کنم جمعه سیاه را نیز از دست بدهم.