5 داستان خوب از همسایگان که به همسایگان در قرنطینه کمک می کنند ، احساس خوبی داشته باشید

بهترین زندگی شما

این مقاله عکس توسط H&R Block پشتیبانی می شود و نمایانگر اصولی است که H&R Block بر اساس آن بنا شده است: ارائه کمک و ایجاد اعتماد به نفس.


از بین تمام چیزهایی که ما در این سال گذشته آموخته ایم ، یکی از مواردی که شاید بسیار بیشتر از همه طنین انداز شود: در اوقات پر چالشی که نمی توانید دوستان نزدیک یا خانواده نزدیک داشته باشید ، همسایگان شما می توانند این خلا را پر کنند. در این نمونه کارها اختصاصی OprahMag.com ، با تکیه بر یکدیگر پنج مجموعه از غریبه ها را که هم یک بیماری همه گیر ویروسی و هم یک طوفان زمستانی ناتوان کننده را پشت سر گذاشته اند ، ملاقات کنید.

در ابتدا فقط به خیابانهای شرقی آستین که در آنها زندگی می کنند محدود می شوند ، آنها به طرز شگفت انگیزی دور هم جمع می شوند تا به یکدیگر آسانسور (یا خنده) بدهند و روز به روز را بسیار بهتر کنند. (همانطور که یکی اظهار داشت ، 'همیشه یک احساس اجتماع در اینجا وجود داشته است ، و در همه گیری ، به زیبایی تقویت شده است.') داستان های آنها درباره حرکات بزرگ و کارهای کوچک مهربانی به ما یادآوری می کند که هنوز هم می توان زیبایی واقعی و عمیقی در یک بلوک محله - اگر فقط می دانید از کجا پیدا کنید.

رز و ثور

رز اسمیت ، 54 ساله با شوهر چارلز اسمیت ، 60 ساله

رز اسمیت ، با همسرش چارلز اسمیت

ثور هریس ، 56 ساله

ثور هریس

رز می گوید:

مردم به من مربی می گویند. آنها مانند 'فقط مربی تماس بگیرند. اگر او آن را ندارد ، می تواند به شما بگوید که چگونه آن را تهیه کنید یا به چه کسی مراجعه کنید. ' من بنیانگذار زنان سیاه در تجارت [یک سازمان غیرانتفاعی متمرکز بر رهبری و کارآفرینی] هستم. هنگامی که بیماری همه گیر رخ داد ، ما شروع به تهیه مواد غذایی برای افراد نیازمند و ماسک برای کارگران اساسی کردیم. محله ما برای من نزدیک و عزیز است زیرا همسرم چارلز در اینجا متولد و بزرگ شده است. او 58 سال است که در خانه ای است که اکنون در آن زندگی می کنیم!

همسایه ما ثور ساز کوبه ای مشهور برای [گروه راک] قوها و همچنین یک کاربلد و یک مجسمه ساز است. او عجیب و غریب است و دارای یك پایتخت است. من به یاد دارم كه برای اولین بار از خانه اش عبور كردم و این نوع قطب توتم را در مقابل دیدم. دارم فکر می کنم، اونجا چه خبره؟ و مردم مانند آه ، آن ثور است.

ثور کار خود را برای همه کارها کردن ، حل کردن مسائل ، بررسی افراد معرفی می کند ... من می توانم روی او حساب کنم.

شما ثور را دعوت نمی کنید او فقط می آید. چارلز چیزی را روی گودال قرار خواهد داد و ثور مانند این خواهد بود ، 'هی ، چه چیزی را پختی؟' می توانید بگویید که او اصیل است. او کار خود را برای انجام کارهای مختلف ، رفع مشکلات ، بررسی افراد معرفی می کند ... من بسیار سپاسگزار هستم که هر زمان او را می بینم که در خیابان ما بالا و پایین می رود. من می توانم روی او حساب کنم که در سنگر با من باشد. همه گیری یک زمان چشم نوازی بوده است و از نظر ذهنی بدون صورت خندان او منزوی کننده و استرس زا خواهد بود.

ثور می گوید:

من خجالتی نیستم. من فکر می کنم مردم می توانند در مورد هجوم به فضاهای دیگران خجالتی باشند ، و این یک نوع شرمساری است. من فقط این کار را می کنم اینگونه جامعه را می سازید.

مرکز شرقی آستین واقعاً متنوع است. این جامعه جادویی است. من در یک گروه موسیقی هستم و وقتی مردم برای تمرین می آیند ، ما در محله قدم می زنیم و آنها از اینکه همه یکدیگر را می شناسند متعجب می شوند. من برای اولین بار داوطلب شدم و از همین طریق پدر چارلز را که در هیئت مدیره محله بود ، شناختم. ما یک برنامه مسکن کم درآمد به نام بلک لند اجرا می کنیم که حدود 50 خانه را به خانواده های کم درآمد اجاره می دهد. این بودجه با بودجه ای ناچیز ، بنابراین من خودم بعضی از خانه ها را درست می کنم. من همچنین با بزرگداشت تاریخ محله هنر عمومی عظیمی را ایجاد می کنم. و کار روزم لوله کشی است. این چیزی است که من این روزها در تعادل کار داوطلبانه با کار پولی هستم.

در گذشته بخاطر گروه زیاد دور و برم نبودم ، اما امسال بوده ام. همه گیری به سختی به منطقه ما برخورد کرد. چندین همسایه من COVID داشتند. اما ما ترکیبی خوب از افراد با مهارت های مختلف داریم که می خواهند به دیگران کمک کنند. رز در مرکز این شبکه است. او همه این کارهای اجتماعی را خودش به عهده می گیرد و فقط اتفاقات را می اندازد. وقتی او لبخند می زند ، او بسیار زیبا است ، شما درست مثل چه کاری می توانم برای شما انجام دهم؟

شانون و سانا

شانون مونتویا ، 35 ساله با همسر جیسون ، 36 ساله و پسر کمدن ، 15 ماهه

شانون مونتویا ، با همسرش جیسون و پسر کامدن

سانا مگانی ، 32 ساله با همسر منیر تاجر ، 33 ساله و دختر کامیلا تاجر ، 20 ماهه

سانا مگانی ، با همسر منیر تاجر و دختر کامیلا

شانون میگه:

ما در یک منطقه جوان و پر انرژی زندگی می کنیم. در اینجا و در همه گیری که به زیبایی تقویت شده است ، همیشه احساس جامعه وجود داشته است. من بخشی از 'گروه جدید حمایت از والدین' هستم ، جایی که والدین به ما قنداق داده اند ، من شیر مادر خود را به یک مادر محلی که تازه به دنیا آمده بود اهدا کردم و همه ما لباس و وسایل کودک را تجارت می کنیم. اگر در گروه فیس بوک پیام ارسال کنید ، همسایگان برای شما در هر زمان مواد غذایی خریداری می کنند. و ما از 'شلوغی های خانگی' دیگران - پخت ، پخت و پز ، کاردستی ، سگ راه رفتن پشتیبانی می کنیم. یکی از همسایگان داوطلب در یک مزرعه و بانک غذا ، 'بداگای ایوان جلویی' را با تمام غنائم خود ، رایگان برای همه و همه نیازمندان ایجاد کرد.

همسایگان همسایه همسایه ما سانا و مونیر دارای یک کودک به نام کامیلا هستند که چند ماه بزرگتر از [پسر ما] کامدن است. آنها نسل اول پاکستان هستند و مادر سانا با آنها زندگی می کند. او هر هفته به ما وعده های غذایی پاکستانی می دهد! ما مکالمات چالش برانگیزی داشته ایم. جیسون اسپانیایی تبار است و توانسته آزادانه در مورد نژادپرستی و نابرابری با آنها صحبت کند و آنها داستان هایی دل انگیز و چشم نواز را با ما به اشتراک گذاشته اند. ما از طریق بارداری ، از دست دادن و به دست آوردن شغل ، از دست دادن والدین و خواهر و برادرها و عذاب روحی و روانی همه گیری از یکدیگر حمایت کرده ایم. ما همچنین در Costco چیزهایی را برای یکدیگر انتخاب کرده ایم و جیسون به مونیر یاد داد که روغن اتومبیل خود را تعویض کند تا مجبور نشود که آن را وارد کند. داشتن این سیستم پشتیبانی در دسترس COVID برای شما یک نعمت واقعی است .

ما از طریق بارداری ، از دست دادن و به دست آوردن شغل ، از دست دادن والدین و خواهر و برادرها و عذاب روحی و روانی همه گیری از یکدیگر حمایت کرده ایم.

سانا می گوید:

وقتی ما به داخل خانه نقل مکان کردیم ، شانون و جیسون مشغول کار در حیاط بودند و شوهرها حرف زدن در مورد چمن را به هم زدند. ما قبل از COVID همدیگر را زیاد نمی دیدیم اما دوست شدیم. من در طول بارداری برای شانون آنجا بودم زیرا تازه آن را پشت سر گذاشته بودم. او در آن زمان برادرش را از دست داد ، و من پدرم را از دست داده بودم ، بنابراین من آن غم را می دانستم. ما تمام تلاش خود را کردیم تا در حضور آنها حاضر شویم. وقتی شانون زود زایمان کرد ، من و منیر خانه را آماده کردیم و شب که آنها به خانه آمدند ، مونیر با لیست بچه های ما جیسون را به Target برد تا همه چیزهای مورد نیاز را بدست آورد.

با همه گیری ، تنها محل فروش ما پیاده روی با هم بود. من و شانون بچه ها را در کالسکه ها قرار می دادیم و می خندیدیم ، گریه می کردیم یا هوا را تخلیه می کردیم. هنگامی که جورج فلوید و سایر زنان و مردان سیاه پوست غیر مسلح کشته شدند ، ما با جیسون و شانون در مورد نژادپرستی سیستمی و عدالت اجتماعی گفتگوهای عمیقی داشتیم. روز قیام ، من به شانون پیام دادم ، 'هی ، آیا می توانم بیرون از تو ملاقات کنم؟' و ما بیرون آمدیم تا یکدیگر را بغل کنیم.

من نمی دانم این محله منحصر به فرد ما است یا خیر ، اما اگر شما در صفحه انجمن پست می گذارید ، مردم در همه ساعات پاسخ می دهند. در طوفان بزرگ زمستانی ، کسی یک سندنگار Google را راه اندازی کرد تا بتوانید موارد اضطراری مورد نیاز خود را لیست کنید و افرادی که چهار چرخ محرک هستند داوطلبانه آن را تهیه می کنند یا هر کسی را که در آن برف زده بود نجات می دادند. دیدن این بسیار شیرین بود.

رااسین و کشیش دیکسون

raasin mcintosh ، 38 ساله ، در سمت راست با شریک الکساندریا اندرسون ، 35 ساله

Raasin McIntosh ، در سمت راست ، با شریک الکساندریا اندرسون

کشیش فردی دیکسون ، 76 ساله

کشیش فردی دیکسون

رااسین می گوید:

این محله از نظر تاریخی سیاه است و شخصیت های زیادی دارد. اولین کاری که من و شریک زندگی ام الکساندریا هنگام مهاجرت انجام دادیم عضویت در انجمن محله مارتین لوتر کینگ است و اکنون او معاون رئیس جمهور است. به این ترتیب ما داستان های خیابان ها و افرادی را که قبل از ما آمده اند ، شناختیم. ما با افرادی مانند ویلهمینا دلکو ، اولین زن سیاه پوست انتخاب شده برای نمایندگی تراویس در مجلس نمایندگان تگزاس و کشیش فردی دیکسون ، که کشیش یکی از قدیمی ترین کلیساهای سیاه پوستان در آستین بود ، دوست هستیم. آنها شخصیت های عظیمی هستند که به ما در مورد چگونگی ایجاد یک جامعه مقاوم دانش می دهند.

اسکندریه مربی سلامتی و سلامتی است و من بنیانگذار و مدیر خلاق Raasin in the Sun هستم ، یک سازمان غیرانتفاعی با تمرکز بر ابتکارات محلی و هنری. در طول بیماری همه گیر من شروع به کار در امور و تعمیرات خانه برای همسایگان کردم. ما هر دو به بزرگترها در زمینه فناوری کمک کرده ایم تا آنها بتوانند برای جلسات انجمن آنلاین شوند و همچنان درگیر کار باشند.

کشیش دیکسون هر هفته برای کار با اسکندریه در راه اندازی سالن بدنسازی گاراژ ما می آید. بار دیگر با او در حیاط خانه مان صحبت می کنم تا او را مشغول کنم. وقتی من و اسکندریه در ماه دسامبر نامزد کردیم پدرم نمی توانست اینجا باشد ، بنابراین کشیش دیکسون من را برد تا انگشتر را انتخاب کنم. ما همیشه با او سر و صدا می کنیم ، مانند: 'ماسک بزن!' و 'برای مواد غذایی بیرون نروید! ما آنها را خواهیم گرفت! ' بدون او گم می شدیم.

کشیش دیکسون می گوید:

رائاسین و اسکندریه دائما مغزم را می چیند. همسرم ملونی رئیس انجمن محله است و اسکندریه معاون رئیس جمهور است ، بنابراین ما با آنها تلاش می کنیم تاریخ منطقه را زنده نگه داریم. سازمان Raasin بر نقاشی های دیواری زیبا و نقاشی شده در اطراف شهر نظارت می کند و من به منابع تاریخی کمک می کنم تا آنها بتوانند جامعه را به تصویر بکشند و درباره آن تشکیل دهند. ما همچنین فقط در حیاط خواهیم نشست و با هم میان وعده خواهیم خورد.

یک عصر در هنگام شیوع همه گیر ، رائاسین پرسید که آیا می توانم به او کمک کنم تا انگشتر را برای الکس انتخاب کند. پدرش در خارج از شهر زندگی می کند و نمی تواند آنجا باشد ، و او گفت من خیلی چیزها را به او یادآوری می کنم. خوشحال شدم که او آن افتخار را به من داد. من او را به نزد جواهرسازی که می شناسم بردم ، و آن یکی که زیبا انتخاب کرد. وقتی پدرش [در نهایت] آنها را رها کرد ، او با من تماس گرفت: 'بزرگوار دیکسون ، اینجا را به خانه بیا ، من می خواهم شما با او ملاقات کنی!' ما با هم نان شکستیم و این یک همکاری عالی برای من بود.

من آنقدر در آستین بوده ام که همه افراد را وادار می کنم که برای من کارهایی انجام دهند. همین روزهای گذشته چند خانم جوان از کلیسای من بودند ... هرگز فکر نمی کردم که یک سال کامل را بدون رفتن به کلیسا بگذرانیم. آنها در من را زدند و گفتند ، 'ما فقط می خواستیم شما و همسرتان را بررسی کنیم تا مطمئن شویم که حال شما خوب است.' نمی توانم چیز بهتری بخواهم

نیک و پتی (و بتی)

نیک شنیتزر ، 39 ساله

نیک شنیتزر

پتی سامسل ، 60 ساله با مادر بتی كوبش ، 88 ساله

پتی سامسل ، با مادر بتی كوبش

نیک می گوید:

دخترم ، ادی ، درست زمانی که همه گیری همه گیر می شد زود به دنیا آمد. روزی که من و همسرم سارا او را از NICU به خانه آوردیم ، همسایه مان بتی این خرگوش اسباب بازی واقعاً بد را که آواز می خواند و گوش هایش حرکت می کند ، رها کرد. از آن زمان ، او همیشه اسباب بازی ها و لباس های ادی را می آورد ، مانند جشن تولد و عید پاک. خانم مسن دیگری که در این بلوک قرار دارد به طور مرتب از ما مواد غذایی می گذارد و برای سگ ما غذا می گیرد. همه همسایگان ما عشق و پشتیبانی قاطعانه ای را به ما نشان داده اند.

ما یکی از اولین زوج های جوانی بودیم که در اینجا زندگی می کردیم. مردم از دهه 60 در این محله بوده اند و هیچ کس دیگر هرگز کوچ نمی کند! در لحظات نادری که ساعت هشت صبح به بیرون می رویم ، خیابان ها فقط پر از افراد پیر است که قدم می زنند.

سلامتی بتی کاهش یافته است ، بنابراین من شروع به حمل زباله های او و بازیافت آن در خیابان هر سه شنبه شب می کنم. بعضی اوقات من همچنین به او و دخترش پتی کمک می کنم که وسایل خانه را جا به جا کنند. برای تشکر از ما ، او انواع مختلف چیزهای آماده را برای ما درست می کند ، کیک ، کلوچه ، کلوچه و.

پتی می گوید:

خوشحالی مادرم از پخت و پخت و پز برای دیگران حاصل می شود. بتی برای هرکسی که ملاقات می کند دوست است و از طریق غذا با مردم ارتباط برقرار می کند. هر کسی که به دیدار او با کالاهای پخته شده یا شیشه های ژله یا سس داغ برود ، خودش درست کرده است. این محله عمدتا بازنشسته و سالخورده است ، بنابراین در طی همه گیر شدن بیماری ، تماس با اطرافیان از اهمیت بیشتری برخوردار شد.

وقتی فهمید بچه نیک ، ادی ، نارس به دنیا آمده است ، دعا برای خانواده بالا گرفت. بودن در وسط یک بیماری همه گیر و تجربه زایمان زودرس & hellip؛. این دلخراش بود که وقتی می آمدند نمی توانستیم از آنها دیدن کنیم. مادرم یک خرگوش شکم پر برای آنها گذاشت که آهنگ 'آیا گوشهایت کم می آیند؟' زیرا این همان چیزی بود که او برای همه نوه هایش می خواند.

در دو سال گذشته او دچار مشکلات بهداشتی زیادی شده است ، از جمله شکستگی پا و دو ضربه ، اما اصرار دارد در خانه زندگی کند. بنابراین نیک کاملاً جواهر بوده است ، به او کمک کرده تا سطل آشغال را بیرون بیاورد ، نامه خود را تحویل بگیرد ، او را برای من چک کند. او همیشه از راه می رسد. و راه او برای تشکر از او همیشه این است: 'من به زودی چیزی را برای شما پختم!'

آلی و پاول

آلی هاگ ، 45 ساله

آلی هاو

پاول بارنت ، 28 ساله

پل بارنت

آلی می گوید:

محله ما گوهر پنهان خانه های قدیمی است که در میان درختان بزرگ جمع شده اند. همه ما همیشه در حال ارسال ایمیل به گروه کوچک خود هستیم تا ببینیم دیگران چه زمانی به کمک نیاز دارند. همسایگان همسایه من برای تولد 8 ساله من هدایایی به ما داده اند و من اطمینان می دهم که نوه های آنها می توانند اسباب بازی ها را از ایوان ما بگیرند. همسایگان ما در آن طرف خیابان با سگهایشان در حیاط خود می نشینند و به افرادی که در آن راه می روند صندلی برای نشستن و آویزان شدن از فاصله اجتماعی ارائه می شود. و برای هالووین خانواده های سالخورده با میزهای کاردستی یا کیسه های آب نبات در چمن های خود بیرون بودند و بچه ها با تمام لباسهای اطراف راه می رفتند.

من در این سال دیوانه وار متوجه شده ام که مردم سرد شده اند و واقعاً حضور دارند. آنها دست تکان می دهند و سلام می کنند ، و با اعمال مهربانی به یکدیگر کمک می کنند.

همسایه ما از یک طرف ، پل ، در یک گروه بازی می کند. ما آنها را قبل از همه گیری می شناختیم اما مشغول گذراندن زندگی خود بودیم. ناگهان ما از خانه کار می کردیم و بچه ها در خانه بودند. اکنون در طول روز موسیقی می شنویم. ما بالای حصار فریاد می کشیم تا به آنها بگوییم که ما عاشق آن هستیم و آنها فریاد می زنند از شما متشکریم. در اینجا ، به جای شکایت مردم از موسیقی با صدای بلند ، آنها بیرون می آیند و گوش می دهند. این آستین است!

من در این سال دیوانه وار متوجه شده ام که مردم سرد شده اند و واقعاً حضور دارند. آنها دست تکان می دهند و سلام می کنند ، و با اعمال مهربانی به یکدیگر کمک می کنند. در گذشته من یک درون گرا بودم و اکنون نام همه را می دانم. همسایه ها بیشتر شبیه خانواده شده اند.

پولس می گوید:

من در خانواده ای بزرگ در یک خانه بزرگ زندگی می کنم. در ابتدا من ، دوستم و نامزدش بودیم ، و سپس دیگران یکی یکی از جنوب تگزاس نقل مکان کردند. الان تقریبا 10 نفر هستیم.

من در ابتدا با همسایه ام آلی صحبت کردم زیرا ما هشت ماشین داریم و باید جلوی خانه او پارک کنیم. او بسیار شیرین بوده است وقتی تابلوی تولد دخترش را در حیاطش دیدیم ، هدیه آوردیم. در قفل فقط این حس وجود دارد که همه ما با هم در این کار هستیم.

من با برادرم و یکی از دوستانم در گروهی به نام Pai Pai هستم. موسیقی ما نسخه ای از راک است. برخی از آهنگ ها را به صورت ملودیک می خوانیم و در برخی دیگر به معنای واقعی کلمه فریاد می کشم. ما قبلاً اتاقی را اجاره می کردیم که در آن بازی کنیم اما COVID همه چیز را بهم ریخت و مکان از کار خارج شد. به اطراف رفتم و از همسایگانمان پرسیدم ، 'اگر قبل از تاریکی هوا و یکی دو ساعت آن را نگه داریم ، اگر در خانه ام تمرین کنیم اشکالی ندارد؟' همه موافق بودند. شوهر آلی چنین بود: 'من فهمیدم - همه ما در خانه گیر کرده ایم.' من نگران بودم که آنها موسیقی ما را دوست ندارند اما من می توانم بچه های آنها را از عرشه ما ببینم ، و این اصلاً اینگونه نبود. این احساس خوبی را به من می دهد که می بینم مردم از آن لذت می برند. ما شکایاتی را یک بار از آن طرف نهر دریافت کردیم و کلانتر آمد ، اما او مثل 'خیلی خوب به نظر می رسد'

مصاحبه ها برای شفافیت ویرایش و متراکم شده اند.


فراتر از ارتباطات همسایگان ، COVID برای بسیاری از افراد وضعیت مالیات را تحت تأثیر قرار داده و منجر به عدم اطمینان در سال جاری شده است. H&R Block متعهد به ایجاد اعتماد به نفس مالی مردم با کمک به آنها در درک وضعیت ثبت مالیات منحصر به فرد خود در سال 2020 است و می تواند به افراد کمک کند تا پرونده های خود را به صورت حضوری در یک دفتر ، آنلاین یا مجازی ثبت کنند.