بعد از جراحی پلاستیک مادرم ، من نتوانستم او را تشخیص دهم

زیبایی

از نزدیک زنی که زیر چشم بوتاکس تزریق می کند رابرت دالیگتی ایماژ

ذرت R.L نویسنده کتاب حیوانات خانگی سایر افراد ، یک رمان در حال فروش و مجموعه داستان کوتاه ، ما اندرسون کوپر را دوست داریم .


من 34 ساله بودم که مادرم چهره خود را تغییر داد. بیش از حد برای عصبانیت قدیمی است ، اما این مانع از داشتن یک مورد نمی شود. نه در مقابل او - حتی من آنقدر خودمخواه نبودم - بلکه در میان دوستانم بودم. نرمی دور چشم و گونه هایش از بین رفته بود و جای آن پوست تنیده و گونه های مجسمه ای بود. با دیدن تصاویر ، دوستانم او را زیبا اعلام کردند ، اما من نمی توانستم از کنار او عبور کنم که او متفاوت به نظر می رسد.

چهره ای که از کودکی دوستش داشتم ، و در زمان قصه و وعده های غذایی به آن خیره شده بودم و وقتی مضطرب یک آزمون یا بعدا مصاحبه شغلی می شدم ، آرامم می کرد. فقط نگاه کردن به چهره مادرم ، لالایی ها و بوسه های شبانه را به من القا کرده بود تا اینکه من از خانه بیرون رفتم. اما حالا که او آن را تغییر داده است ، من عزادار آنچه که از بین رفته است ، شدم. به درستی یا نادرستی ، احساس کردم تا حدی به خودم تعلق گرفته است.

او به من نگفته بود كه قصد انجام آن را دارد. ما تا آن زمان در ایالت های مختلف زندگی می کردیم. او بی سر و صدا به داخل بیمارستان افتاد و با بهبودی پنهان شد. وقتی او را برای اولین بار بعد از جراحی دیدم ، شوکه شدم. من لباس شلوار شامپاین ابریشمی او را دیدم ، روسری رنگی که او اغلب می پوشید ، اما زنی که آن را پوشیده بود ، نه. من همانطور که به شخصیت جعلی الویس نگاه می کردم ، به دنبال تفاوت ها ، شباهت ها بودم. او منتظر بود تا من چیزی بگویم ، تا تصدیق کند که پیشرفت ممکن است ، اما من نتوانستم ، نفسم در سینه متوقف شد ، چشمانم گرم بود.

'وقتی او را برای اولین بار پس از جراحی دیدم ، شوکه شدم.'

او در لس آنجلس زندگی می کرد ، جایی که جراحان پلاستیک به آسانی می توانند بازیگران مبارز را پیدا کنند. او که طلاق گرفته بود ، نمایه ای را در J-Date قرار داده بود و دو مرد را می دید.

گفتم: 'من فکر کردم شما به من گفتی که قرار ملاقات آنلاین بی خطر نیست'.

'برای آن ایمن نیست شما '

سالها بود که او و پدرم به ازدواج خود خاتمه داده بودند ، اگرچه وقتی او با دفتر خود تماس گرفت ، او هنوز منشی ها را با اعلام خود به عنوان همسرش اشتباه گرفت. خیالم راحت شد که او بالاخره داشت جلو می رفت. من می خواستم کسی او را به روشی بزرگ که او ما را دوست داشته دوست بدارد. سالها قبل ، وقتی من رژیم اتکینز داشتم ، او برای صبحانه استیک سرخ شده برای من درست کرده بود. یک بار ، بعد از اینکه من گوشواره هایش را تعارف کردم ، او آنها را درآورد و به من داد. وقتی من بزرگ می شدم ، پدر من اغلب با او بی تاب شده بود. 'مطالعه!' او در پاسخ به سوالی که او در مورد تورات پرسیده بود فریاد کشیده بود ، اگرچه او به راحتی می توانست به آن پاسخ دهد. من هرگز ندیده ام آنها را ببوسند.

اما لیفت صورت. فمینیسم در من باید از فکرش دلخور می شد. من شخصی هستم که از پوشیدن پاشنه پا امتناع می ورزم و برنامه روزانه او شامل آرایش نیست. من از جامعه یهودیان ارتدکس که در آن بزرگ شده ام خارج شدم زیرا زنان به عقب کنیسه سقوط کردند. با این حال حقیقت این است که من به ظلم به زنان فکر نمی کردم. من به سادگی چهره مادرم را از دست داده بودم.

'من در مورد ظلم به زنان فکر نمی کردم. من فقط چهره مادرم را از دست می دادم. '

من هنوز از نظر رابطه با من به او فکر می کردم. سالها قبل ، او از ساحل شرقی به غرب نقل مکان کرد ، و من را پشت سر گذاشت. احساس کرده بودم که رها شده ام ، گرچه تا آن زمان بزرگسال بودم ، در آپارتمان خودم زندگی می کردم و در کار انتشارات کار می کردم و خیلی از همدیگر را ندیده بودیم. من تلاش کردم تا این حرکت را شروع جدیدی برای او ببینم. او کمد لباس مشکی نیویورک را با یکی از سفیدهای L.A. عوض کرد ، تغییری که باعث بهبود خلق و خو و نگرش وی شد. مادرم کسی بود که دائماً در تلاش بود و پس از بزرگ شدن چهار فرزندش ، مدرک کارشناسی ارشد را در رشته های اجتماعی دریافت کرد و سپس مدرک دکترا را در رشته روانشناسی دریافت کرد. او کار خودش و دوستان خودش را داشت. کاری که او با بدن خود انجام داد تجارت خودش بود. اما دیدن آن برای من سخت بود.

من در رابطه با روابطم کاملاً خودخواه نبودم. از طریق تلفن به او کمک کردم تا از کامپیوتر استفاده کند. من درمورد مقالات دانشگاهی به او بازخورد دادم.

'برای سوار شدن به موتورسیکلت چه نوع کفشی باید بپوشم؟' او یک بار از من پرسید ، و من برای او یک لینک آنلاین به یک جفت چکمه دوچرخه سواری ارسال کردم ، تعجب که با چه کسی قصد سوار شدن دارد.

شاید اگر فرزندان خودم را داشتم ، می توانستم تنش بین هویت او را به عنوان یک زن مستقل و به عنوان یک مادر درک کنم. که او به همان اندازه که من را دوست داشت ، کار زندگی خودش را داشت تا به آن برسد. مشاغلی که دیگر نمی توانست صبر کند.

داستان های مرتبط مراقبت از پوست در طول ویروس کرونا ویروس را سالم نگه می دارد این روال مراقبت از پوست جنیفر لوپز است جولیا رابرتز ، 51 ساله ، اسرار مراقبت از پوست خود را فاش می کند

تا زمانی که پیر شدم - و مادرم از دنیا رفته بود - کیسه های زیر چشم من ظاهر شدند و جاذبه بدن من را تحت تأثیر قرار داد. من متوجه جوانی در اطراف خودم شدم ، نه در لس آنجلس ، بلکه در بولدر ، کلرادو ، شهر دانشگاهی که اکنون در آن زندگی می کنم. و من شروع به قدردانی از تمایل او برای برگرداندن ساعت کردم.

من هم مانند مادرم در اواسط زندگی طلاق گرفتم و دوباره شروع به معاشرت کردم. من به Match.com و eHarmony پیوستم ، و کشف کردم که مردان همسن و سال من به دنبال زنان جوان تر هستند و مردان دهه های بالاتر فکر می کردند که من شریک خوبی برای آنها خواهم بود. وقتی در قرار ملاقات دوم از من سال نشد ، فکر خواهم کرد که دلیل این امر اضافه وزن من است یا اینکه دیگر جوان به نظر نمی رسم ، حتی اگر هنوز پیر نبودم. من بعد از نزدیک به یک دهه دوباره ازدواج کردم و خیال راحت خود را برای قرار گذاشتن در پشت سر گذاشتم.

توسط R.L Maizes 'data-affiliate =' true '> حیوانات خانگی سایر افراد توسط R.L. Maizes 'class =' ​​lazyimage lazyload 'src =' https: //hips.hearstapps.com/vader-prod.s3.amazonaws.com/1595355315-41O62rPs00L.jpg '> حیوانات خانگی سایر افراد توسط R.L. Maitesکتابهای سلادون amazon.com 26.99 دلار19.99 دلار (26٪ تخفیف) توسط R.L Maizes 'data-affiliate =' true '> اکنون خرید کنید

من در آینده جراحی پلاستیک نمی بینم. اما اگر لیفت صورت باعث جذابیت بیشتر مادرم ، راحت شدن قرار ملاقات یا رفتن به دنیا شد ، خوشحالم که این کار را انجام داده است. کاش به او می گفتم زیبا به نظر می رسید. ای کاش درمورد اینکه دوستیابی در میانسالی چگونه است صحبت می کردیم ، در حالی که هنوز فرصتی برای صحبت در مورد آن و چیزهای دیگر داشتیم.

ما هرگز در مورد جراحی صحبت نکردیم. هر چیزی که من می گفتم وقتی او برای اولین بار آن را دریافت کردم می تواند مضر باشد. با گذشت زمان ، تغییر در نگاه او را پذیرفتم. او همان زن دوست داشتنی ای بود که همیشه بوده است ، مهربانی اش محدود به خانواده نبود. او برای کسانی که توانایی پرداخت هزینه هایشان را ندارند از هزینه های درمانی چشم پوشی کرد. جمع شده وسایل لازم را برای زنی که از یک پناهگاه بی خانمان به یک آپارتمان نقل مکان کرده بود ، اهدا کرد. در دادگاه ایستاد تا از موکلی که توانایی پرداخت وکیل را ندارد حمایت کند و این باعث نارضایتی قاضی شد. وقتی الان به او فکر می کنم ، آن چیزهایی است که به یاد می آورم. همینطور نحوه استقبال از من درب آپارتمانش - دستهایش روی گونه های من و خوشحالی در چشمانش - آخرین باری که به ملاقاتش رفتم ، قبل از اینکه تصادفی او را از ما بگیرد.

مادرم هرگز نمی خواست پیر شود و هرگز هم نخواست. او شصت و شش ساله بود و همچنان به همان اندازه فعال بود كه در هنگام مرگ بیست یا چهل سال داشت. در آن زمان ، او در مورد گرفتن لیفت صورت دوم صحبت می کرد. که با من خوب بود ، زیرا ، همانطور که مشخص شد ، من واقعاً هرگز چهره او نبودم که من او را دوست داشتم. و این چهره او نیست که دلم برایش تنگ شده است. این قلب اوست.


برای اطلاعات بیشتر مانند این ، در خبرنامه ما ثبت نام کنید.

تبلیغات - ادامه مطلب را در زیر ادامه دهید