چگونه از فکر کردن به گذشته دست برداریم؟

خود بهبود

چگونه از فکر کردن به گذشته دست برداریم؟

راز سلامتی هم برای ذهن و هم برای جسم، سوگواری برای گذشته، نگرانی در مورد آینده، یا پیش بینی مشکلات نیست، بلکه زندگی عاقلانه و جدی در لحظه حال است. بودا

ما اغلب در مورد فضیلت های زندگی در لحظه شنیده ایم و در گذشته ساکن نیستیم یا نگران آینده نیستیم. زندگی در زمان حال دقیقا به چه معناست؟ چگونه می توانیم این کار را انجام دهیم؟

زندگی در زمان حال به معنای توقف در فکر کردن به مسائل گذشته یا ترس از آینده است. این به معنای لذت بردن از آنچه اکنون اتفاق می افتد و تجربه زمان حال است. به این معنی گذشته را رها کن و شاد باش امروز.

وقتی تصمیم می گیرید در دیروز یا فردا بمانید، لذت زندگی امروز را از خود سلب می کنید. این در نهایت زندگی به معنای واقعی را از شما سلب می کند.

چرا به رویدادهای گذشته فکر می کنیم یا تجزیه و تحلیل می کنیم؟ این کار چه ضررهایی دارد؟ چگونه می توانیم به دیروز فکر نکنیم؟

در این مقاله سعی شده است به این سوالات پاسخ داده شود و راه های مختلفی برای دستیابی به آن به شما ارائه شود.

چرا در گذشته می مانیم؟

منظور ما از زندگی در گذشته چیست؟ آیا ما در مورد داستان علمی تخیلی صحبت می کنیم؟

اوه نه، این یک زندگی واقعی است که ما در اینجا بحث می کنیم. زندگی در گذشته ای که در اینجا به آن اشاره می شود، نوعی علمی-تخیلی نیست که خود را به گذشته منتقل کنید. این ربطی به اون نداره

گفت: منظور از زندگی در گذشته چیست؟

افکاری که ذهن ما را به خود مشغول می کنند، از فردی به فرد دیگر بر اساس آگاهی، تجربه و بسیاری از چیزهای دیگر متفاوت است. در حالی که برخی از ما بیشتر در مورد آنچه قبلاً اتفاق افتاده فکر می کنیم، برخی دیگر بیشتر نگران اتفاقاتی هستند که قرار است در سال های آینده برای آنها بیفتد.

تعداد بسیار کمی از ما بر هنر لنگر انداختن افکار خود در زمان حال مسلط شده ایم. این روش ایده آل برای زندگی و آنچه ما باید برای رسیدن به آن تلاش کنیم توصیف می شود.

برخی از ما دائماً به اتفاقات گذشته فکر می کنیم، بی نهایت آنها را تجزیه و تحلیل می کنیم، به احتمالات و پایان های متناوب فکر می کنیم و اغلب از اعمال و گفتار خود پشیمان هستیم. زمانی در نظر گرفته می‌شود که فرد در گذشته وجود داشته باشد، زمانی که افکار فرد اغلب در تجارب قدیمی باقی مانده است.

افکار ما در مورد تجربیات قبلی می تواند درون نگری یا نشخوار فکری باشد. اگرچه هر دو شامل رویدادهای قدیمی هستند، تفاوت های مشخصی بین این دو وجود دارد. راه های مقابله با آنها نیز متفاوت است.

درون نگری به معنای کاوش در رویدادهای گذشته برای به دست آوردن درک بهتر از خود یا دیگران است. درون نگری نه آزاردهنده است و نه نامطلوب. از طریق درون نگری، می توانید دانش و تجربه ای کسب کنید که برای زندگی در زمان حال مفید است.

پیدا شده است که درون نگری با احساسات و نوستالژی به امروز شما رنگ و عمق می بخشد. کنجکاوی یا طبیعت کنجکاو ما نیروی محرکه درون نگری است.

درون نگری علاوه بر درک بهتر خود و دیگران، مهارت های حل مسئله شما را بهبود می بخشد و به شما کمک می کند تا برای رویارویی با مشکلات آرامش داشته باشید.

نشخوار فکری سیب بدی در میان افکار ماست. درست مانند استعاره بد سیب، اگر بدون مراقبت رها شود، کل دسته را خراب می کند.

نشخوار فکری بیشتر در مورد پشیمانی است که ما در مورد رویدادهای قبلی داریم. ما متعجبیم که در غیر این صورت چه می‌کردیم، چگونه می‌توانستیم واکنش نشان دهیم، یا باید متفاوت عمل می‌کردیم. ما علاوه بر تشریح اعمال خود، از تجزیه و تحلیل اعمال دیگران نیز تردیدی نداریم.

امکانات برای چنین افکاری بی پایان است. همانطور که همه ما می دانیم، چنین تمرینی بیهوده است زیرا ما نمی توانیم آنچه قبلاً اتفاق افتاده است را علی رغم میل پرشورمان تغییر دهیم. کاملا شبیه چرخاندن چرخ هاست.

نتیجه نشخوار فکری ضایعات امروزی است زیرا تاریخ را نمی توان تغییر داد. همچنین هیچ لذت یا ادراکی را ارائه نمی دهد. در واقع، احساسات منفی مانند اضطراب، استرس و ناامیدی را به همراه دارد.

هیچ خوبی از نشخوار کردن حاصل نمی شود. به جای حل مشکلات، با بازی مجدد و یادآوری شکست هایمان، ما را به سفری خودانتقادی می برد.

به راحتی می توان نشخوار فکری را با تمرین حل مسئله اشتباه گرفت. ما اغلب خودمان را متقاعد می کنیم که در حال بررسی دوران قدیم هستیم تا همه چیز را مرتب کنیم. برعکس، ما فقط دایره‌ای می‌چرخیم و چیزی جز درد و اندوه به دست نمی‌آوریم.

چرا نمی توانیم جلوی افکارمان را در مورد گذشته بگیریم؟

همه ما می دانیم که گذشته گذشته است و هیچ قدرتی نمی تواند آن را تغییر دهد. با این اوصاف، ما هنوز در مورد آن فکر می کنیم - چه چیزی می توانست باشد، باید می شد یا ممکن بود اتفاق بیفتد.

حقیقت این است که آیا ما از تاریخ خود راضی هستیم یا ناراضی، مرور اعمال گذشته ما چیزی است که در مغز ما ریشه دوانده است. ما واقعا نمی توانیم کمکی به آن کنیم.

از تاریخ است که تجربه کسب می کنیم. مغز ما اقدامات گذشته ما را پردازش می کند و آنها را به عنوان اطلاعات مفید برای بازیابی در آینده ذخیره می کند. این بدان معناست که فکر کردن به گذشته یک فرآیند طبیعی و سالم است که در مغز ما اتفاق می افتد. پس از پردازش، تبدیل به دانش قابل استفاده، و ذخیره به عنوان تجربه، دیگر نیازی به بازبینی گذشته نیست.

وقتی به گذشته برمی گردیم و با وسواس در مورد آن فکر می کنیم، افکار در مورد گذشته بار منفی پیدا می کنند. وقتی زیاده روی می کنیم، ورزش می تواند خسته کننده، مخرب و وسواسی باشد.

تا زمانی که در محدوده باقی بماند و عواقب آن جدی یا مضر نباشد، نیازی به مهار عادت نیست. وقتی از این مرحله فراتر رفت و تبدیل به شرارت شد، باید کاری کرد. شما باید یاد بگیرید که از گذشته خود عبور کنید.

مضرات سکونت در گذشته چیست؟

برخی درگیری ها در محل کار، زد و خورد با کسی، انباشته شدن صورت حساب های پرداخت نشده، یا بیماری ناخوشایند – هر یک از این موارد پتانسیل این را دارد که شما را در مورد آن فکر کنید – بازی مجدد و تجزیه و تحلیل آن برای پایان های بهتر. در ذهن خود، سناریوهای مختلفی را امتحان می کنید و در هر یک از آنها ایراد می گیرید. این تمرین برای همیشه ادامه خواهد داشت و شما را خسته، افسرده و ناراضی خواهد کرد.

مطالعات نشان داده است که مردم بیشتر برای فرار از واقعیت و اجتناب از برخورد با احساسات نشخوار می کنند. شما در دیروز گیر کرده اید، سعی می کنید آنچه را که رخ داده است بفهمید، در تلاش برای یافتن پاسخ یا تلاش برای رسیدن به یک راه حل قابل قبول هستید.

هیچ انسانی تنها با اتفاقات مثبت در زندگی کامل نیست. هر یک از ما ناگزیر از شکست، اشتباه، شکست، دعوا و اتفاقات منفی مشابه در گذشته هستیم. جدایی، اخراج شدن، مشاجره، گاف - لیست ادامه دارد.

راه ایده آل برای مقابله با حوادث منفی در زندگی این است که در مورد آنها فکر کنید، از آنها درس بگیرید و آنها را رها کنید. راه سالم این است که فراتر از آنها حرکت کنید و در لحظه زندگی کنید.

نگاهی گذرا به گذشته، درک آنها و ادامه زندگی یک چیز است. اما زمانی که به آنها اجازه دهیم بر تفکر ما مسلط شوند، به سطح کاملاً متفاوتی می رسد. در این مرحله، این افکار شروع به کنترل و آزار ما می کنند، بنابراین پتانسیل ما را محدود می کنند.

اضطراب یکی از پیامدهای اصلی نشخوار فکری است. زمانی که خود را در چرخه معیوب تفکر و بازاندیشی در مورد گذشته می یابیم، به مرحله ای از فلج ذهنی می رسیم. ما که نمی‌توانیم خود را از چرخه بی‌پایان منفی‌گرایی رها کنیم، در شک و ترس باقی می‌مانیم و از ادامه زندگی می‌ترسیم مبادا تاریخ تکرار شود.

امتناع از رویارویی با واقعیت و رویارویی با آنچه در پیش است، یکی دیگر از محصولات جانبی نشخوار فکری است. بسیاری از مردم نشخوار فکری را به عنوان راهی برای فرار از فراز و نشیب های زندگی آسان تر می دانند. در حالی که نشخوار فکری می تواند به آنها کمک کند تا از آشفتگی های زندگی اجتناب کنند، در نهایت، خود زندگی را از دست می دهند. اگر از زنده بودن خود آگاه نباشی، زندگی چه فایده ای دارد؟

دوره های طولانی مدت صرف نشخوار فکری می تواند منجر به افسردگی شدید شود که ممکن است به مراقبت های پزشکی نیاز داشته باشد.

چگونه نشخوار فکری در مورد گذشته را متوقف کنیم؟

بیشتر مردم نشخوار فکری می کنند زیرا فکر می کنند کنترلی بر آن ندارند. برخی دیگر به این دلیل که از واقعیت راضی نیستند و می خواهند آن را بازنویسی کنند، دست به این کار می زنند. این به آنها کمک می کند واقعیتی را که احساس می کنند بسیار منفی است فراموش کنند.

برخی نشخوار می کنند که فکر می کنند شفافیت یا بینش بیشتری نسبت به آنچه اتفاق افتاده است و همه چیز در نهایت معنا پیدا می کند. آنها احساس می کنند که این کاری است که باید انجام دهند تا اوضاع را آرام کنند.

هر دلیلی که به نشخوار فکری نسبت داده شود، شما را در یک منطقه منفی نگه می دارد و باعث می شود با اعتماد به نفس و ارزش خود احساس غمگینی و افسردگی کنید.

شما ممکن است از تاکتیک های متنوعی برای جلوگیری از نشخوار فکری استفاده کنید. می توانید آن را به درون نگری تغییر دهید یا از راه هایی استفاده کنید تا ذهن خود را در گذشته معطل نکنید. برای متوقف کردن نشخوار فکری، می‌توانیم یکی از این تکنیک‌ها را به کار بگیریم – میل به بازاندیشی یا فکر کردن به افکار شاد را نادیده بگیریم یا ذهن را با محرک‌های بیرونی مانند موسیقی، سرگرمی‌ها، غذا و غیره منحرف کنیم/بی حس کنیم.

1. نشخوار فکری را به درون نگری تبدیل کنید

یکی از اولین گام ها برای مهار اثرات منفی نشخوار فکری، تبدیل آن به درون نگری است. هنوز هم می‌توان به دوران قدیم فکر کرد، اما به شیوه‌ای مثبت. برای تحقق این امر باید از خود سؤالاتی بپرسید:

  • آیا من از این لذت می برم؟
  • آیا من از این چیزی یاد گرفتم؟
  • امیدوارم از این چه چیزی به دست بیاورم؟
  • آیا من بارها و بارها به همان حادثه فکر می کنم؟
  • آیا تلخی از خود باقی می گذارد؟
  • آیا تا به حال برای من کار کرده است؟

اگر پاسخ‌هایی دریافت می‌کنید که دلگرم‌کننده نیستند، باید سعی کنید هر بار که در قلمرو منفی منحرف می‌شود، افکار خود را به سمت زمینه‌های مثبت هدایت کنید. با تلاش آگاهانه، برخی ممکن است بتوانند به این هدف برسند.

این تکنیک ها ممکن است برای مهار اثرات مضر نشخوار مفید باشد.

  • زمان خاصی را برای نشخوار فکری در نظر بگیرید و به آن پایبند باشید. محدود کردن زمان برای کمک به کنترل فرآیند فکر شما یافت می شود.
  • هر بار که متوجه شدید در حال نشخوار فکری هستید از خود بپرسید، مشکلی که می‌خواهم حل کنم چیست؟ اغلب اوقات، به دلیل عدم وجود پاسخ به این سؤال، برای شما دشوار است. یا مشکل از قبل حل شده است یا راه حل با گذشت زمان بی ربط است. این به شما کمک می کند تا بیهودگی تمرین را درک کنید.
  • نشخوار فکری شامل اهداف دست نیافتنی است. می توانید با تعیین اهداف دست یافتنی، تمرکز را از آنها منحرف کنید. این به شما کمک می کند تا روی آنچه در حال حاضر اتفاق می افتد تمرکز کنید و به آینده نگاه کنید.
  • یاد بگیرید که فراز و نشیب های زندگی را بپذیرید و آن را همانطور که می آید بپذیرید. زندگی گاهی اوقات می تواند وحشیانه باشد - ناعادلانه، ناخوشایند، تاسف بار، و نامشخص. فقط سعی کنید به خودتان بگویید که در مواقع دیگر زیبا و لذت بخش است. شیرینی و تلخی، مثبت و منفی، شادی و غم - آنها در این دنیا همزیستی دارند.

سعی کنید خود را متقاعد کنید که زندگی در تاریخ باعث حل مشکلات یا لذت بردن از زندگی نمی شود. برعکس، می تواند زندگی را تلخ کند. هرچه زودتر یاد بگیرید که خود را با روش دنیا تطبیق دهید، زندگی شما آسان تر خواهد شد.

در صورتی که مدیریت این امر به تنهایی برایتان دشوار است، ممکن است برای تغییر الگوهای فکری خود به مشاوره و درمان فکر کنید.

2. یاد بگیرید که با احساسات خود کنار بیایید

برای عبور از گذشته، باید احساسات خود را که با آن مرتبط است به نحوی آشکار کنید. تنها در این صورت است که بسته را پیدا خواهید کرد، می توانید آن را رها کنید و به جلو حرکت کنید. این امر در مورد حوادث غم انگیز/ناراحت کننده و خوشحال کننده روزهای گذشته صادق است.

می‌توانید از هر یک از این روش‌ها برای آشکار کردن احساسات خود استفاده کنید.

  • با یکی از دوستان، اعضای خانواده یا مشاور در مورد آن صحبت کنید.
  • افکار و احساسات خود را در یک دفتر یادداشت کنید.
  • آن را با شخص یا افراد دیگری که در ذهن شما دخیل هستند صحبت کنید.
  • نامه ای برای شخص یا اشخاصی که احساسات خود را بیان می کند بنویسید اما آن را نفرستید.

حتی زمانی که افکار شما شاد هستند، ممکن است برایتان سخت باشد که خودتان را از گذشته بیرون بیاورید. فکر کردن به اوقات خوب و وجود در یک دنیای فانتزی آرامش بخش است، به خصوص اگر زمان حال چندان گلگون نباشد. عاشقانه کردن دوران قدیم و اشتیاق به روزهای خوب گذشته می تواند منجر به از دست دادن ارتباط شما با الان شود.

3. نشخوار فکری خود را قطع کنید

هر بار که متوجه شدید ذهن خود به اعماق تاریک گذشته منحرف شده و از بازگشت به زمان حال امتناع می کند، افکار خود را به زور با فعالیت ها و افکار قطع کنید. این چیزی است که با تمرین می توان آن را کامل کرد.

به شادترین زمان زندگی خود فکر کنید. یا آهنگ مورد علاقه خود را با صدای بلند بخوانید. یا، توجه خود را به حل یک مسئله ریاضی معطوف کنید. ایده این است که مغز خود را با کار کافی که مجبور به انجام آن است، بیش از حد پر کنید افکار منفی را متوقف کنید .

4. ببخش، فراموش کن

یکی از بهترین راه‌ها برای جلوگیری از فکر کردن به گذشته، اما دنبال کردن آن چندان آسان نیست. وقتی کسی از نظر جسمی، کلامی یا عاطفی به شما صدمه وارد کرده است، باید فراتر از آن حرکت کنید.

طبیعی است که طرف مقابل را به خاطر آسیب رساندن به شما سرزنش کنید، اما تمرکز طولانی مدت روی آن می تواند عواقب جدی برای سلامت روان شما داشته باشد. ساده ترین و سریع ترین راه برای پایان دادن به این افکار ناسالم، بخشیدن فرد یا افراد است.

هنگامی که برای اولین بار با این گزینه مواجه شدید، ممکن است بدون بررسی زیاد آن را رد کنید. ممکن است بخشش را به عنوان یک ضعف شخصیتی و به عنوان یک توهین به آسیب نگاه کنید. شاید نقل قول معروف شکسپیر در اینجا به شما کمک کند - اشتباه کردن انسانی است، بخشیدن الهی است. همه نمی توانند ببخشند و در زندگی پیشرفت کنند. در واقع، قدرت شخصیت شما را نشان می دهد.

ممکن است به شما کمک کند که به خاطر بسپارید که تداوم در حادثه آزاردهنده به هیچ وجه بر مجرم تأثیر نمی گذارد. این شما هستید که از عواقب نشخوار فکری رنج می برید. آیا این یک آسیب مضاعف برای شما نیست؟

چنین حوادث آسیب زا نیاز به بسته شدن دارند و این تنها در صورتی اتفاق می افتد که شما با آن روبرو شوید. اگر این یک گزینه است، می توانید آن را با شخص مربوطه در میان بگذارید. وگرنه حداقل مکالمه را در ذهن خود داشته باشید. روش دیگر این است که نامه ای برای فردی که احساسات خود را توصیف می کند بنویسید. حتی ممکن است نامه را ارسال نکنید. نوشتن در مورد تروما به عنوان یک پاکسازی شناخته شده است.

5. به افکار شاد فکر کنید

حتی اگر اهمیت این تمرین را درک کنید، ممکن است خود را درمانده ببینید. برای رفع موانع دستیابی به این هدف، ممکن است از محرک های واقعی استفاده کنید. مانند گوشه، موسیقی، عطر، غذا یا کتاب مورد علاقه‌تان. وقتی ذهن شما آرام و شاد است، بیشتر به موقعیت های شاد فکر می کنید.

حتی اگر ذهن شما به گذشته یا آینده منحرف شود، تا زمانی که اکنون در فضای شادی هستید، افکار شما مربوط به زمان های خوبی است که در گذشته داشته اید یا اقبال خوبی که در آینده در انتظار شماست.

آهنگ جولی اندروز از فیلم صدای موسیقی را به خاطر دارید؟ همه چیزهای مورد علاقه او را فهرست می کند. وقتی او غمگین است، تنها کاری که باید انجام دهد این است که چیزهای مورد علاقه اش را به خاطر بیاورد و بعد من آنقدرها احساس بدی ندارم. آیا این یک راه ساده برای از بین رفتن مشکلات گذشته شما نیست؟

6. گذشته نامطلوب را نادیده بگیرید

اگر هیچ یک از روش های ذکر شده در بالا برای مقابله با نشخوارها مفید نیست، می توانید این مرحله را در نظر بگیرید. می توانید یاد بگیرید که خاطرات غم انگیز را نادیده بگیرید یا آنها را مسدود کنید یا آنها را بیشتر در ذهن خود به عقب برانید تا به راحتی برنگردند و شما را آزار ندهند.

تجسم ابزاری موثر برای این امر است. می‌توانید تصور کنید که موانعی را طوری قرار می‌دهید که افکار منفی نتوانند به شما برسند یا آنها را به داخل اتاق فشار دهید و در را بکوبید. ممکن است کودکانه یا پوچ به نظر برسد، اما برای کسانی که با خاطرات بد دست و پنجه نرم می کنند بسیار مفید است.

مسدود کردن خاطرات غمگین یک مهارت قابل یادگیری در نظر گرفته می شود. ممکن است برای تکمیل آن به تمرین زیادی نیاز باشد، اما چیزی است که می توان با صبر، پشتکار و فداکاری کامل شد.

هر بار که خاطرات غم انگیزی در ذهن شما ظاهر می شود، آنها را قاطعانه به اعماق ذهن منتقل کنید.

7. گذشته را از زاویه ای دیگر ببینید

وقتی با یک رویداد گذشته مشکل دارید، سعی کنید داستان را بازنویسی کنید. به جای اینکه به آن به عنوان یک حادثه بد نگاه کنید، رویکرد متعادل تری داشته باشید. آن را دوباره کار کنید تا آن را در دو جنبه مثبت و منفی مشاهده کنید. به عنوان مثال، می توانید با در نظر گرفتن کاستی های خود و قول دادن به خود برای غلبه بر آنها در دفعه بعد، سایه مثبتی به طرد شدن اضافه کنید.

8. کارهایی را که می توانید انجام دهید فهرست کنید

وقتی احساس می‌کنید که دنیایتان در حال فروپاشی است و حتی نمی‌توانید از پس ساده‌ترین چیزها برآیید، دانستن اینکه هنوز در خیلی چیزها مهارت دارید، آرامش‌بخش است. لیستی از کارهایی که دوست دارید انجام دهید، یا در آنها خوب هستید یا احساس بهتری در شما ایجاد می کند، تهیه کنید. حتی ممکن است دست خود را در چیز جدیدی که همیشه می خواستید امتحان کنید.

این ممکن است مانند یک تمرین احمقانه به نظر برسد اما به عنوان یک تقویت کننده روحیه بسیار موثر است. و هنگامی که در زباله‌ها احساس ناراحتی می‌کنید، این کار شما را بالا می‌برد و حس شفابخشی به شما می‌دهد. این لیست ممکن است شامل سرگرمی های فراموش شده شما مانند سوزن دوزی، خواندن، طراحی و آواز خواندن باشد.

ایده این است که خلق و خوی خود را بالا ببرید و همچنین تمرکز را از خاطرات بد دور کنید.

9. در فعالیت هایی شرکت کنید که احساس خوبی در شما ایجاد می کند

با برخی تمرینات سبک که از انجام آنها لذت می برید مانند پیاده روی، شنا، رقصیدن، پیاده روی یا ورزش کردن، بدن خود را به حرکت درآورید. ایده در اینجا این نیست که شدید یا رقابتی باشید، بلکه این است که اوقات خوبی داشته باشید.

درگیر شدن در فعالیت های سرگرم کننده با بچه ها یا حیوانات خانگی می تواند به شما کمک کند احساس آرامش و شادی کنید. آواز خواندن یا زمزمه کردن آهنگ‌های مورد علاقه‌تان می‌تواند خلق و خوی شما را در کوتاه‌مدت بالا ببرد.

تاثیر لباس پوشیدن را دست کم نگیرید. اگر ارتباط خود را با دوستان و خانواده تان قطع کرده اید و زندگی تنها و منزوی دارید، ممکن است توجه زیادی به لباسی که می پوشید نداشته باشید. این می تواند تأثیر منفی روی شما بگذارد. حتی اگر قصد ندارید بیرون بروید یا با کسی ملاقات کنید، طوری لباس بپوشید که انگار هستید. این یک آسانسور خلق و خوی فوری است.

10. مقابله با تروما

داشتن خاطرات بد و ناراحت کننده یک چیز است، اما اگر از آسیب روانی رنج می برید، باید فورا به دنبال کمک حرفه ای باشید. یک رویداد آسیب زا در گذشته می تواند منجر به علائمی مانند اضطراب و افسردگی شدید، افکار مزاحم، کابوس، فوبیا، و احساس بی اعتمادی به دیگران شود.

بهبودی از یک تجربه آسیب زا یک فرآیند زمان بر است و ممکن است برای خلاص شدن از شر آن خاطرات به مشاوره و/یا درمان بیشتر نیاز داشته باشید.

از آنجایی که بهبودی روندی کند است، احساس ناامیدی و تسلیم شدن آسان است. به یاد داشته باشید که با درمان مداوم، در نهایت بهتر خواهید شد.

11. مشکلات خود را رها کنید

وقتی احساس می کنید که حادثه آسیب زا در گذشته بیش از آن است که بتوانید به تنهایی با آن کنار بیایید، باید به کسی که به او اعتماد دارید اعتماد کنید. این می تواند یک دوست یا یک خواهر یا برادر با تاکید بر اعتماد باشد. شخصی که انتخاب می کنید به او اعتماد کنید باید شنونده خوبی باشد با انبوهی از شفقت و صبر - کسی که شما را جدی می گیرد.

اگر پاسخ هایی مانند آنچه انتظار می رود دریافت می کنید، فراموش کنید و ببخشید، یا شما هم مقصر هستید، صحبت خود را با آن شخص ادامه ندهید. این فقط باعث تشدید موضوع می شود.

بسته به جدیت و شدت تروما، ممکن است لازم باشد قبل از اینکه بتوانید آن را از قفسه سینه خارج کنید، چندین بار آن را بررسی کنید. فرد انتخاب شده باید صبور باشد و نیاز شما را درک کند.

تخلیه چمدان عاطفی شما ممکن است باعث آسیب های دست دوم در شنونده شما شود. شما باید در مورد امتناع آنها از گوش دادن به شما هر بار درک داشته باشید. اگر به سختی می توانید کسی را پیدا کنید که مشکلات شما را رها کند، ممکن است از یک مشاور تروما کمک بگیرید.

12. کمک حرفه ای بگیرید

اگر خودیاری برای شما مفید نیست و بیش از هر زمان دیگری احساس افسردگی و اضطراب می کنید، باید بدون انتظار بیشتر به یک متخصص مراجعه کنید. پزشک شما ممکن است بتواند به شما کمک کند تا نوع مناسب متخصص سلامت روان را پیدا کنید. در غیر این صورت، می توانید از دوستان و حلقه خانواده خود برای معرفی بخواهید.

متخصصان سلامت روان با مجموعه مهارت های متنوعی - مشاوران، درمانگران، روانشناسان و روانپزشکان همراه هستند. هر یک از آنها آموزش دیده اند تا مشکلات روانی را بشناسند و راه هایی برای کنار آمدن با آنها پیشنهاد کنند.

از مراجعه به یک متخصص برای کمک دریغ نکنید و خجالت نکشید. و، شما باید آماده باشید تا به آنها کمک کنید تا بیماری شما را تشخیص دهند و به آنها کمک کنید تا بر مشکلات خود غلبه کنید.

هنگام انتخاب یک متخصص و تصمیم گیری در مورد برنامه درمانی، باید این نکات را به خاطر بسپارید.

شما باید کنترل داشته باشید. از آنجایی که شما از مشکلات سلامت روان رنج می برید، درمان شامل بازپس گیری کنترل سلامت روانی شما می شود. پزشک باید به عنوان یک راهنما عمل کند و شما باید این قدرت را داشته باشید که در هر زمان در مورد مسیر درمان خود تصمیم بگیرید.

اشتراک گذاری به بهبودی کمک می کند. تروما می تواند شما را مجبور به انزوا و تنهایی کند. برنامه درمانی شما باید شامل ملاقات با افرادی با تجربیات مشابه و به اشتراک گذاشتن ترس ها، نگرانی ها و افکار شما باشد.

برای اطلاعات بیشتر در مورد این موضوع، به مقاله راهنمای عملی ما مراجعه کنید چگونه از نشخوار کردن گذشته دست برداریم با تکنیک ها و مهارت های موثر

افکار نهایی

بهبود ذهن آگاهی راه دیگری برای رسیدن به همان هدف است. ذهن آگاهی یا آگاهی حالت ذهنی است که با زندگی در لحظه به دست می آید، حتی در حالی که احساسات و رویدادهای گذشته را به طور مسالمت آمیز تصدیق کرده و می پذیریم.

تکنیک های تمرکز حواس شامل کاهش سرعت زندگی، ایجاد تغییرات ظریف در سبک زندگی، توجه به محیط اطراف، تمرکز بر کاری که انجام می دهید و اشکال متنوع مدیتیشن است.

هیچ بهترین روشی وجود ندارد که به شما کمک کند نشخوار فکری در مورد گذشته را متوقف کنید. آنچه برای شما مناسب است به ویژگی ها، شرایط و افکار شما بستگی دارد. یک چیز مسلم است. برای داشتن زندگی شاد، آرام و سالم باید افکار وسواسی در مورد گذشته را متوقف کرد.

شما همچنین ممکن است علاقه مند باشید: نحوه استفاده از قانون جذب