جادوی کوارتت Gilead مریلین رابینسون ، آخرین انتخابهای کتاب کتاب اپرا
کتابها

مریلین رابینسون - یکی از بزرگترین نویسندگان ما - هنگام نوشتن یک کل جهان را خلق کرد جلعاد بیش از 16 سال پیش حالا اپرا انتخاب کرده است چهار جلعاد رمان ها به عنوان آخرین انتخاب باشگاه کتاب اوپرا.
داستان های مرتبط


در تصنیف نمادین باب دیلن 'در بهشت را زدن، 'یک قانونگذار از مادرش التماس می کند که نشان و اسلحه هایش را از او بگیرد زیرا ،' تاریک است ، خیلی تاریک است برای دیدن ... آن ابر سیاه و سفید بلند می شود '. این ترانه با صدای محاوره ای آمریکایی ، آدمهای خوب در مقابل بدعت گذاران و اعتقاد به این است که دنیای بعدی به نوعی بهتر از این جهان است.
Marilynne Robinson کاملا صمیمی ، صمیمی جلعاد فیلمنامه را روی دیلن تلنگر می زند: در سال 1956 ، مردی از پارچه كه در حال مرگ است ، نامه ای پر از هیجان برای پسر 7 ساله اش می نویسد. کشیش جان ایمز نیز که به نارسایی احتقانی قلب مبتلا شده است ، دروازه های مروارید را می زند ، اما ابتدا باید لایه های بسیاری از تاریخ خود و شهر ایووان غبار زده را که او خانه خود می خواند ، از بین ببرد.




فقط چند صفحه از رمان خواننده می تواند ببیند که چرا در سال 2005 جایزه پولیتزر را از آن خود کرده است - و چرا همچنان جذاب است. رابینسون قسمت بهتری از دو دهه را در چهار رمان مستقل که از طریق شخصیت و تنظیمات آنها به هم متصل شده اند ، سپری کرده است و این مفهوم را کاوش می کند که ، همانطور که نویسنده مشاهده کرده است ، زیبایی 'یک نگاه اجمالی به چیزی عادی است'. اقتدار اخلاقی او امر کننده است ، و گوش او برای زبان کشور ما - ریتم های مکالمه ، صراحت آن - بی عیب و نقص است. اینجا نویسنده ای است که به حرفهای همه ما و همچنین آرزوی شخصیتهایش گوش می دهد.
آنچه شخصیت های او آرزو می کنند چیزی کمتر از خدا نیست. کشیش ایمز پیر ، 70 ساله است. همسر و پسر بسیار جوان تر او یادداشت های لطف زندگی است که در خدمت پروردگار او ، تا حدودی دوسوگرایانه ، سپری شده است. یک نخ که در کل اجرا می شود جلعاد -همچنین خانه (2008) ، بنفشه (2014) ، و جک (2020) - روابط پیچیده ای بین خانواده ایمز و بوتونز است که پدرسالار آنها ، وزیر پروتستان ، بهترین دوست جان ایمز است. با هم ، دو مرد پارچه در مورد س theالات کلامی و اخلاقی تأمل می کنند. رابرت بوتون حتی پسر مورد علاقه خود را به نام امیز نامگذاری کرده است. جک ، همانطور که شناخته شده است ، گوسفند سیاه مورد ستایش خانواده است ، که ظاهراً از روی لذت خود می آید و می رود.
این روایت ها از نظر زمانی همپوشانی دارند ، مانند یک بوم کوبیستی که از منظرهای متنوع فضای اجتماعی روستای آمریکا را کالبدشکافی می کند. هر کتاب درام خاص خود را ارائه می دهد. و اما در پشت دیوراماهای رابینسون ، حوادث دور و غرق در خون مشاهده می شود: او درز در چمنزار را مشاهده می کند تا لحظه ای که کلمه لغو در هوا آویخته شود ، زمانی که پدر امیس پسر بود ، وقتی جان براون در کنار نهر Pottawatomie رعد و برق زد . از نظر جان ایمز ، گذشته وجود دارد: او باید همه چیز را در صفحه پایین بیاورد قبل از اینکه خیلی دیر شود.
در نسخه رابینسون از ویلیام فاکنر Yoknapatawpha County ، آمیزها و بوتون ها بیشتر از خانواده اسنپس و سارتوریس دارای رنگ قهوه ای هستند - از میانه وسترن به جای گوتیک جنوبی - اما او در افسانه سازی خود به همان اندازه فاکنر احتیاط آور است. (Gilead از شهر واقعی Tabor ، آیووا ساخته شده است ، كه توسط شركت كنندگان شرط مجاز در آن ساخته شده است ، درست همانطور كه جفرسون فاكنر از آكسفورد ، می سی سی پی الگو گرفته است.) پدربزرگ عجیب و غریب ایمز ، واعظ یك چشم و پیشکسوت جنبش خاک آزاد برای آوردن کانزاس به عنوان یک کشور عاری از بردگی وارد اتحادیه شد ، و در جنگ چریکی براون شرکت کرده بود و با اسلحه در جلد منبر خود را زیر منبر می گرفت. پدر امس ، صلح طلب ، جنگ صلیبی آتشین پدر خود را رد کرد و یک پادشاهی محلی بهشت را ترجیح داد ، صفتی که او به پسرش منتقل می کند.

رابینسون مدال علوم انسانی ملی را از پرزیدنت اوباما در سال 2012 دریافت می کند.
پیت ماروویچگتی ایماژاین گواهی است بر هدایای رابینسون که این تاریخ خشونت آمیز در سایه ها رخنه می کند بدون اینکه سفرهای احساسی شخصیت های او را تحت الشعاع قرار دهد. رابینسون درامهای داخلی را با همان بحرانهای تاریخی رفتار می کند ، مانند زمانی که ایمز همسر ساده لوحانه همسرش لیلا را با چشمهای وحشی پدربزرگش مقایسه می کند: 'منظور من فقط احترام است وقتی که می گویم مادر شما همیشه مرا به عنوان کسی که خداوند ممکن است با من برخورد کند ترجیح داده اند که بخشی از اوقات فانی خود را بگذرانند .... من می توانم تصور كنم كه عیسی با پدربزرگ من نیز دوست شود ، صبحانه ای را برای او سرخ كرده ، با او صحبت كند و در حقیقت پیرمرد چندین تجربه راجع به آن گزارش كرده است نوع.'
اما Gilead چیزهای بیشتری نسبت به چشم احترام Ames دارد. همسرش داستان خودش را دارد که باید در آن تعریف کند بنفشه . او یک موج سرخورده است تا اینکه یک روز یکشنبه او وارد کلیسای جماعت می شود و با خوشحالی به خطبه کشیش سالخورده گوش می دهد. ادیسه لیلا بیشتر پررنگ است. خدا همیشه به دنبال منافع یک مومن نیست. و در خانه ، و همچنین رمان همنام خود ، جک بووتون ، سرکش جذابی که توسط پدر و خواهر سرپرستش ، گلوری بت ساخته شده است ، از صحنه شهر عبور می کند ، و پیوندهای بین دو خانواده را پیچیده می کند. خاکی بودن جک نوعی فویل برای موسیقی اثبات نام وی است ، و باعث ایجاد رابطه با یک زن سیاه پوست در تلاش خود برای داشتن یک شخصیت معتبر در جک . عمدتا متشکل از گفتگو ، جک جنبه آزمایشی رابینسون را نشان می دهد.
'سخنان رابینسون خطبه های او است.'
در عصر بدبینی ما تقسیم بندی رابینسون به عنوان یک نویسنده 'مذهبی' یا 'روحانی' آسان است. او كتاب مقدس خود را می داند و به مقدساتی مانند ارتباط و تعمید و همچنین تاریخ كلیسا ، از جمله جنگ بین پروتستانهای انجیلی و اصلی ، كه با كمانهایی به موضوعات خارق العاده نژاد و دگم نزدیك می شوند ، می پردازد. اما رابینسون خط بسیار پیچیده تری را طی می کند - در واقع بسیاری از خطوط ، از الهیات گرفته تا داخلی به سیاسی. معجزه جلعاد رمان ها این است که آنها کاملاً داخلی هستند و در عین حال جسورانه در جهان ریشه دارند. او مسیحی به سبک جیمی کارتر است و قانون طلایی را مجسم می کند.
این رمان ها که غنی از محیط شهر دشت هستند ، به عنوان هنر عالی نیز موفق می شوند. ایمس خاطره ای از خاطراتش می گوید: 'احساس من در آن بعد از ظهر احساس شد ... 'احساس سنگینی نور وجود داشت - فشار رطوبت از چمن و فشار دادن بوی شیره ترش و ترش از تخته های کف ایوان و سنگینی باراندن حتی درختان به اندازه برف دیر. این نوعی نور بود که روی شانه های شما قرار می گیرد به همان صورتی که گربه ای روی دامان شما قرار می گیرد. خیلی آشنا. '
داستان های مرتبط


در طول این چهار گروه ، پژواک تأثیرات رابینسون ، به ویژه ویلا کاتر را می شنویم. اما رابینسون منحصر به فرد است ، آن نویسنده نادری که ایمانش سرکش و تزلزل ناپذیر است ، اما در عین حال جستجوگر و فروتنانه است. او در ملا about عام درباره عقاید خصوصی صحبت می کند ، همانطور که در مقاله هایش برای مجله مشهور است New York Review of Books . صدای او بالاتر از هیاهو است.
Gilead ممکن است بیش از 16 سال پیش منتشر شده باشد ، اما امروز به نظر می رسد پیشگویی باشد ، و اشاره به زمان ما دارد: 'مردم اکنون در مورد آنفلوانزای اسپانیایی زیاد صحبت نمی کنند ، اما این چیز وحشتناکی بود ، و درست در آن زمان اتفاق افتاد از جنگ بزرگ ، 'یادداشت کشیش ایمز در Gilead. 'یکی پس از دیگری مراسم تشییع جنازه ، دقیقاً همین جا در آیووا ... مردم اگر اصلاً می آمدند با ماسک به کلیسا می آمدند. آنها تا آنجا که می توانستند از یکدیگر دور می نشستند. صحبت شد که آلمانی ها با نوعی سلاح مخفی آن را ایجاد کرده اند ، و من فکر می کنم مردم می خواستند این باور را داشته باشند ، زیرا این کار آنها را از تأمل در معنای دیگری که ممکن است داشته باشد ، نجات داد. '
جلعاد رمان ها یک نجات را که امروزه در آمریکا غیرمعمول است تحریک می کنند. سخنان رابینسون خطبه های او است. موعظه!
برای راه های بیشتر برای بهترین زندگی خود به علاوه همه چیز اپرا ، برای دریافت خبرنامه ما ثبت نام کنید!
تبلیغات - ادامه مطلب را در زیر ادامه دهید