این ما با یک پیچ و تاب آخرین لحظه که بزرگسالان جک پیرسون دیمون را معرفی می کند ، به نمایش در می آید
تلویزیون و فیلم

- سه شنبه این ما هستیم فصل 4 برتر تعدادی شخصیت جدید معرفی کرد ، و منتظر آخرین اقدام برای توضیح ارتباط آنها با پیرسونز بود.
- مرموزترین از همه بود بلیک استادنیک شخصیت ، یک نوازنده نابینا ، که نقش او قبل از پخش قسمت مشخص نشد.
- در آخرین لحظات قسمت ، می فهمیم که شخصیت استادنیک جک دامون ، پسر بزرگسال کیت و توبی است.
سه سال پیش، این ما هستیم به لطف اپیزود آزمایشی فراموش نشدنی اش ، که گروهی از شخصیت های به ظاهر غیر مرتبط را که از یک تولد مشترک برخوردار هستند ، معرفی کرد و فقط در آخرین لحظات اپیزود نشان داد که همه آنها با هم رابطه داشتند ، به یک پدیده فوری تبدیل شد. این پیچ و تاب احساسی در نهایت باعث ایجاد لحظه ای برای کل نمایش شد و نمایش 3 سریال 'غریبه ها' در روز چهارم آینه خلبان را منعکس کرد و تا پایان منتظر ماند تا مشخص کند که چگونه همه این افراد به پیرسون ها متصل می شوند.
داستان های مرتبط


مدتی بود که می دانستیم فصل 4 معرفی می شود چندین شخصیت جدید بزرگ ، بازیگرانی مانند جنیفر موریسون ، عمر اپس و آسانته بلک بازی کردند. و معلوم شد که اولین فصل پخش روی بازیکنان جدید متمرکز است و بیشتر بازیگران اصلی سریال فقط مختصرا حضور دارند. یکی از بزرگترین شخصیت های جدید معرفی شده در این قسمت - با بازی بلیک استادنیک - به دلایلی که در صحنه قدرتمند نهایی مشخص شد ، از قبل مشخص نشده بود.
شخصیت استادنیک که در ابتدا نامش مشخص نیست ، نوازنده ای مبارز با یک سگ شایان ستایش به نام سام است. او نابینا است ، اما قادر به دیدن برخی از نورها و اشکال است. در اوایل قسمت او با پیشخدمتی به نام لوسی (±± آودن تورنتون) ملاقات می کند و درمورد مبارزات خلاقانه اش به او گفتگو می کند. او می گوید: 'من خاموش شدم زیرا شب گذشته در حال نوشتن آهنگ بودم ، و متوجه شدم كه كاملاً مكیده ام و می خواهم تا آخر عمرم سالن های كوكتل و باشگاه های كشور بازی كنم.' ببینیم ، باید؟

در طول این قسمت ، شخصیت Stadnik همچنین در حال ساخت آهنگی با متن کامل در مورد تجربه ملاقات با یک غریبه نشان داده می شود ، سخنان ربکا در یک صحنه قبلی به جک . 'خیلی عجیب است ، نه؟' او می گوید 'چطور دقیقاً همینطور ، یک غریبه کاملاً می تواند به چنین قسمت بزرگی از داستان شما تبدیل شود. در واقع نوعی ترسناک است ، می دانید؟ چگونه یک تلاقی با یک نفر که هرگز ملاقات نکرده اید می تواند همه چیز را تغییر دهد. '
در یک سری از نگاه های اجمالی سریع ، این اپیزود مواردی را نشان می دهد که به نظر می رسد چندین ماه یا حتی سالها باشد ، زیرا شخصیت استادنیک و لوسی عاشق یکدیگر می شوند ، نامزد می شوند و می فهمند که انتظار بچه دار شدن را دارند. از همه مهمتر ، سگ سام به تدریج بزرگتر و بزرگتر می شود ، این همان چیزی است که ما به طور قطع می دانیم که زمان می گذرد. مشخص نیست که کدام یک از اینها در چه سالی اتفاق می افتد ، اما این صحنه معاصر به نظر می رسد.
و سپس ، در صحنه آخر ، همه چیز در جای خود قرار می گیرد. در جدول زمانی امروز ، کیت و توبی به دکتر مراجعه می کنند که به آنها می گوید پسر بچه شان ، جک ، نابینا خواهد بود اما قادر به دیدن برخی از نورها و اشکال است. آشنا بنظر رسیدن؟

همانطور که ما ارتباط برقرار می کنیم ، شخصیت استادنیک برای اولین بار به عنوان جک دامون معرفی می شود - درست زمانی که او روی صحنه سالن تماشای مملو از طرفداران فریاد برای اجرای نسخه نهایی آهنگ 'غریبه ها' خود بیرون می رود. و فقط برای اینکه تأثیر احساسی را سه برابر کند ، این صحنه با دو صحنه دیگر قطع می شود: در سال 1972 ، ربکا پس از یک شب واقعاً وحشتناک با پدر و مادرش ، جک را در یک بار نواخت. در سال 2019 ، کیت و توبی جک نوزاد را از بیمارستان به خانه آوردند و توسط یک ربکا پرتوی خوش آمد گویی می شوند. و در یک سال نامشخص که فعلاً با 2045 تماس می گیریم ، جک دیمون با موفقیت در مقام نوازنده ای که مادر و مادربزرگش همیشه آرزو داشتند ، در میان جمع طرفداران پرستش نمایش اجرا می کند. من گریه نمی کنم ، تو گریه می کنی!
و این یک نکته جالب دیگر است که باعث می شود این ریخته گری حتی سردتر شود: Stadnik در زندگی واقعی از نظر بینایی دچار مشکل است. مطابق لس آنجلس تایمز ، این بازیگر در سن 6 سالگی با تخریب ماکولای نوجوانان تشخیص داده شد و همچنین به بیماری استارگاردت مبتلا است ، اختلالی که سلولهای حساس به نور در شبکیه چشم او را تحت تأثیر قرار می دهد. استادنیک علی رغم اینکه از نظر قانونی نابینا بود ، به عنوان بازیگر تئاتر در نیویورک کار موفقیت آمیزی را انجام داد و اکنون در یکی از بزرگترین نمایش های تلویزیونی بازی می کند. وسایل عظیم به این ما هستیم برای انتخاب یک بازیگر کم بینا برای بازی در این نقش ، زیرا نمایش مهم است!

برای داستان های بیشتر مانند این ، برای ما ثبت نام کنید خبرنامه .
تبلیغات - ادامه مطلب را در زیر ادامه دهید