افسانه ها و داستان های سال نو چینی برای بچه ها: داستان نیان

تعطیلات

او که در مالزی متولد و بزرگ شده است، به میراث مالزیایی و آسیایی خود افتخار می کند و دوست دارد اسرار، فرهنگ و مسائل جاری آن را به اشتراک بگذارد.

داستان نیان: افسانه سال نو چینی

داستان نیان: افسانه سال نو چینی

ویکی GuildWars Fanfic

افسانه های سال نو چینی

افسانه های سال نو چینی فراوان است و یکی از شناخته شده ترین آنها داستان نیان است. این افسانه است که چرا سال جدید را جشن می گیرند و چرا چینی ها آن را با سر و صدای زیادی جشن می گیرند.

همچنین داستان این است که چرا رنگ قرمز برای این فصل جشن مهم است.

هیولای چینی نیان

بنابراین، بیایید داستان نیان، هیولای هیولایی را بررسی کنیم که هر چیزی را در مسیر خود می بلعد و آیین هایی را ایجاد می کند که از نسلی به نسل دیگر تا به امروز منتقل می شود.

این می تواند برای برخی از بچه ها یک داستان ترسناک باشد، بنابراین احتمالاً بهتر است در طول روز گفته شود و نه برای داستان قبل از خواب.

نیان کیست؟

در چین باستان، افسانه ای درباره هیولای زشتی به نام نیان وجود داشت که در بخش کوهستانی پرتگاه استان کوچکی از شانگهای زندگی می کرد.

آنقدر بزرگ است که فک آن می تواند افراد زیادی را در یک جرعه ببلعد. سر بزرگی دارد که شبیه شیر است اما با شاخ و بدنی شبیه گاو نر با پوست چرمی و دمی عظیم. این منظره وحشتناکی است و افکار این جانور کابوس های بی پایانی را برای کودکان به ارمغان می آورد.

هیولای نیان

نیان در کوه پرسه می زند و برای غذا شکار می کند، اما وقتی زمستان فرا می رسد و همه حیوانات به خواب زمستانی می روند یا از بادهای سرد زمستانی پنهان می شوند، نیان غذایی ندارد. پس از کوه سنگی فرود می آید و روستاهای مجاور را شکار می کند و هر چه می تواند، از جمله دام و مردم، به ویژه کودکان را می بلعد. این همیشه مصادف با سال نو قمری است و هر سال اتفاق خواهد افتاد.

بنابراین، برای محافظت از خود، روستاییان به مخفیگاه های مخفی خود در قسمت سنگی کوه فرار می کنند. روستاییان مسن تر یا آنهایی که مریض یا ضعیف تر از آن هستند که بتوانند فرار کنند، پشت سر خواهند ماند. از آنجایی که نیان به دنبال غذا است، آنها غذا را جلوی در می گذارند به این امید که نیان غذا بخورد، سیر شود و به خانه آنها نفوذ نکند.

متأسفانه، نیان در طول سال ها زیاده خواه می شود و طبیعت پرخور او هرگز راضی نمی شود. او وارد می شود و به روستائیانی که عقب مانده بودند حمله می کند.

روستاییان از ترس نیان وحشی، با وجود سردی هوا، خانه های خود را رها کرده و به مخفیگاه های مخفی خود در کوه گریختند.

روستاییان از ترس نیان وحشی، با وجود سردی هوا، خانه های خود را رها کرده و به مخفیگاه های مخفی خود در کوه گریختند.

Lovepik.com

گدای پیر

یک روز، در حالی که روستاییان مشغول آماده شدن برای رفتن به مخفیگاه های مخفی خود بودند، یک گدای پیر به داخل روستا سرگردان شد. متعجب از این همه هیاهو پرسید که چه خبر است؟ اما مردم عجله زیادی برای فرار داشتند و آنقدر مشغول بستن چمدان بودند که به او توجهی نکردند.

خوشبختانه زن سالخورده ای که بیش از حد خسته بود، او را شنید و گدای پیر را به خانه اش فرا خواند. او دلیل راکت را توضیح داد و مقداری غذا به او داد. او همچنین از او خواست تا وسایلش را جمع کند و همراه با روستاییان به کوه برود.

در عوض، او گفت که فرار کردن ضروری نیست زیرا می‌داند که نیان از سر و صدا متنفر است و مطمئن است که هیولا را از خود دور می‌کند. بنابراین، پیرزن این موضوع را به دهیار روستا گفت. اما او حاضر نیست ریسک کند و می گوید همه باید خانه خود را تخلیه کنند و قبل از رسیدن نیان به مخفیگاه های مخفی بروند.

از آنجایی که گدای پیر اصرار داشت که پشت سر بماند تا نیان را دور کند، او را برای شب در کلبه اش گذاشت.

ناامیدی نیان

هنگامی که نیان به سمت دهکده پایین آمد، از اینکه محل را کاملاً خالی از سکنه یافت، شوکه و ناامید شد. او بوی هیچ انسان و حیوانی را نمی‌توانست حس کند و می‌خواست دور شود که بوی ضعیفی به مشامش رسید، بویی نسبتاً بدبو که فکر می‌کرد می‌تواند انسان باشد.

او به آرامی راه خود را به سمت یک کلبه قدیمی بو کرد. در همین حال، گدای پیر مخفیانه تک تک حرکات نیان را زیر نظر داشت و به محض اینکه هیولا به کلبه نزدیک شد، شروع به ایجاد صداهای بلند کرد. او از تک تک وسایل خانه پیرزن برای ایجاد صداهای رعد و برق استفاده می کرد که لرزه هایی از ترس و وحشت را به بدن لرزان هیولا می فرستاد.

ترس از رنگ قرمز و صدای بلند

بر این ترس و سردرگمی افزود، گدای پیر در ورودی را باز کرد و در مقابل نیان ظاهر شد، در حالی که لباس‌های قرمز روشنی پوشیده بود و هر چیز قرمز رنگی را که در خانه پیرزن پیدا می‌کرد، تکان می‌داد و تاب می‌داد.

صدای بلند و رنگ قرمز چیزی بود که نیان بیش از همه از آن می ترسید، و با دیدن همه اینها در یک اتفاق، به سرعت به محل امنی رسید و دیگر هرگز در منطقه پرتگاه کوه دیده نشد. شایعه شده است که او بعداً توسط یک راهب تائوئیست باستانی به نام Hongjun Laozu دستگیر شد.

هنگامی که روستاییان سرانجام به خانه های خود بازگشتند، از اینکه دیدند گدای پیر هنوز زنده است و خانه هایشان ویران نشده است، شگفت زده شدند. آنها همچنین کاغذهای قرمز رنگی را دیدند که درب ورودی بانوی مسن را قاب کرده بود.

نیان به طور غیرمستقیم در میان چینی‌ها مراسمی را آغاز کرد که در سال نو چینی دوبیتی‌های قرمز را به در اصلی آویزان می‌کردند، لباس‌های قرمز می‌پوشیدند و ترقه‌ها را روشن می‌کردند.

نیان به طور غیرمستقیم در میان چینی‌ها مراسمی را آغاز کرد که در سال نو چینی دوبیتی‌های قرمز را به در اصلی آویزان می‌کردند، لباس‌های قرمز می‌پوشیدند و ترقه‌ها را روشن می‌کردند.

تصویر 30000004204 از Lovepik.com

داستان هیولا نیان

متعاقباً، پس از اینکه همه ساکن شدند، گدای پیر داستان موفقیت خود را در بدرقه کردن نیان تعریف کرد و به همه گفت که صدای بلند و رنگ قرمز باعث ترس و رانده شدن هیولا می شود.

تنها پس از آن است که رئیس دهکده متوجه می شود که گدای پیر باید یک موجود آسمانی باشد که از طرف بهشت ​​برای نجات و محافظت از آنها فرستاده شده است. بعداً، شخصی گفت که گدای پیر، راهب تائوئیست، هونگجون لائوز است.

سال نیان

این داستان شگفت انگیز هیولای نیان مانند آتش سوزی در سراسر چین گسترش یافت و مردم شروع به انجام این آیین کردند و به یکی از مهم ترین جشنواره های مردم چین تبدیل شد. نیان در زبان ماندارین چینی به معنای «سال» است، از این رو سال نو قمری یا معمولاً به عنوان سال نو چینی شناخته می شود.

آیین های سال نو چینی

بنابراین، تا به امروز، چینی‌ها سال نوی چینی را با برپا کردن ترقه، آویزان کردن فانوس‌های قرمز، پوشیدن لباس‌های قرمز و نصب دوبیتی‌های قرمز (پوسترهایی که در و دیوارهای اصلی را تزیین می‌کنند، ابراز امیدواری و خوشحالی برای سال آینده) جشن می‌گیرند.

این افسانه نیان سال نو چینی نیز یک داستان جذاب برای فرزندان شما است.

کلمات جدید برای بچه ها

در این داستان از نیان، چند کلمه جدید وجود دارد که ممکن است بچه های شما با آنها آشنا نباشند. من آنها را در زیر فهرست کردم و معانی آنها را (طبق خط داستان) برای ارجاع آسان بیان کردم. امیدوارم از این فهرست واژگان یاد بگیرند.

  • افسانه: داستانی قدیمی و معروف از دوران باستان که ممکن است درست باشد یا نباشد.
  • خوردن: تا طعمه را به سرعت و با حرص بخورد.
  • آیین: عملی که ممکن است ماهیت مذهبی داشته باشد و طبق دستور خاصی انجام شود.
  • نسل: گروهی از افرادی که در یک زمان به دنیا می آیند و زندگی می کنند
  • کهن: چیزی که خیلی وقت پیش در گذشته های بسیار دور وجود داشته و دیگر وجود ندارد.
  • سنگلاخ: صخره ای، ناهموار، ناهموار و ناهموار.
  • استان: بخش کوچکی از یک کشور
  • همخوانی داشتن: در همان زمان اتفاق می افتد.
  • مخفیگاه: یک مخفیگاه
  • هیاهو: اختلال پر سر و صدا
  • راکت تنیس: از نظر معنایی مشابه «هیاهو»؛ صدای بلند و آزار دهنده
  • رعد و برق: ایجاد صداهایی که به اندازه رعد و برق است.
  • تکان ها: حرکت دادن ناگهانی و شدید چیزی؛ تکان دادن، تکان دادن
  • گیج شده: گیج، نامطمئن
  • جشن: مربوط به جشنواره هایی مانند سال نو چینی یا کریسمس.
  • پرخور: بیش از حد حریص. یک فرد پرخور بیش از حد می خورد و می نوشد.
  • تائویست: کسی که از فلسفه چینی تائوئیسم پیروی می کند که معتقد به ساده زیستی و داشتن یک زندگی متعادل و هماهنگ با طبیعت است.
  • بهشتی: آسمانی، مقدس، مقدس

ماندارین چینی را یاد بگیرید

در اینجا چند کلمه ساده ماندارین چینی در رابطه با این داستان نیان وجود دارد که ممکن است فرزندان شما علاقه مند به یادگیری آن باشند.

  • تبریک سال نو چینی : شین نیان کوآی له
  • گدای پیر: Lǎo (قدیمی) qǐgài (گدا)
  • پیرزن: این ترسناکه
  • جانور: شو
  • خالص: من هیجان زده هستم
  • کوهستان : شان

این محتوا تا جایی که نویسنده می‌داند دقیق و درست است و قرار نیست جایگزین توصیه‌های رسمی و شخصی از یک متخصص واجد شرایط شود.