چهار شعر خنده دار 'شب قبل از کریسمس'.
تعطیلات
من یک مادر غواصی و دوربین دوست با دو بچه، دو سگ و چهار گربه هستم.

این تقلیدها به ایجاد شادی فصلی کمک می کند!
عکس از Karsten Winegeart در Unsplash
نسخه های خنده دار 'شب قبل از کریسمس'
'شب قبل از کریسمس بود
وقتی در سراسر زمین
همه نویسندگان مشغول تلاش خود بودند
در سرودن شعری که قطعاً میسازد
همه می خندند تا استخوان های بامزه شان درد بگیرد...
با پوزش از کلمنت کلارک مور، در اینجا برخی از تقلیدهای خنده دار 'Twas the Night Before Christmas' برای شما آورده شده است تا بخندید. امیدوارم از برخی از این نسخه های متناوب شعر که به صورت آنلاین برای لذت بردن همه به اشتراک گذاشته شده است، خنده خوبی دریافت کنید.
آیا میدانستید؟
نام اصلی این شعر معروف 'بازدید از سنت نیکلاس' است. با این حال، بیشتر به عنوان 'Twas the Night Before Christmas' (از خط اول)، یا به سادگی 'شب قبل از کریسمس' شناخته می شود.
تقلید مسخره کننده شماره 1: 'گردآورنده صورتحساب'
روز بعد از کریسمس و در تمام خانه بود
بچه ها با آرواره های شل و بی حوصله روی مبل می نشستند.
بسته بندی ها و اسباب بازی ها روی زمین ریخته شده است،
یک آشفتگی باورنکردنی که من از آن متنفر بودم.
با مامان در لباسش و من با شلوار جین،
وارد شدیم تا محل را تمیز کنیم.
وقتی ناگهان زنگ در: شروع به به صدا درآوردن،
من برای بررسی موضوع به Security-View رفتم.
برف تازه باریده که اکنون با دوده سیاه شده است،
پایمال شده و یخی و خیانتکار بود.
اما ناگهان با دیدن، نفس نفس زدم و نفس نفس زدم:
یک جمع کننده صورتحساب ناراضی و هشت حسابدار کوچک.
در باز شد و آنها وارد شدند،
مردانی خشن با اسکناس هایی به نام من.
در دیسکاور، در ویزا، در امریکن اکسپرس،
در مستر کارت نیز، متأسفانه اعتراف می کنم،
درست به محدودیت های من، سپس فراتر از دارایی خالص من،
در یک دیوانگی از شادی، بالای سرم شارژ کرده بودم.
مردان کت و شلوار مشکی، خیلی غمگین، خیلی سخت،
من تعجب کردم که چرا من را که آنها برای اولین بار انتخاب کرده بودند.
آنها با نگاهی به من خیره شدند که نمی توانستم از دست بدهم،
گفت: 'رفیق، کی میخواهی برای این هزینه بپردازی؟'
شانه هایم را بالا انداختم، اما بعد جسورتر شدم،
رفت تو کابینت و یه پوشه بیرون کشید.
با لبخند گفتم: همانطور که می بینید.
'این ورشکستگی است که من باید پرونده کنم!'
و با تکان دادن بازویم، رقم وسطم دراز شد
اسکناس ها را در آتش انداختم: کار تمام شده بود.
بوی خاکستر سوخته به مشامم آمد
با بالا رفتن دودکش اعتبارم بالا رفت.
بدون حرف دیگری برگشتند و بیرون رفتند،
وارد لیموزین آنها شد، اما یکی فریاد زد:
ممکن است فکر کنید که این پاسخ همه ترسهای شماست،
اما این چیزی نیست که حداقل برای هفت سال شارژ کنید!
- دیوید فرانک

'دستورالعمل ها مطالعه شد و ما الهام گرفتیم، به این امید که بتوانیم 'مجموعه مورد نیاز' را مدیریت کنیم.
تقلید مسخره آمیز شماره 2: 'مجموعه لازم است'
«شب قبل از کریسمس بود که در تمام خانه بود
به دنبال ابزاری گشتم که به همسرم بدهم.
دستورالعمل ها مطالعه شد و ما الهام گرفتیم،
به امید اینکه بتوانیم 'مجموعه مورد نیاز' را مدیریت کنیم.
بچهها در تختهایشان ساکت بودند (خواب نبودند)
در حالی که من و بابا شب را با ترس روبرو کردیم:
یک آشپزخانه، دو دوچرخه، خانه شهری باربی برای بوت کردن!
و، به لطف پدربزرگ، قطاری با یک خروار!
جعبه ها را باز کردیم، قلبم به تپش افتاد...
اجازه ندهید هیچ قسمتی گم نشود یا قسمتی ناقص نباشد!
برای بازگشت یا تعویض لحظه آخری خیلی دیر است.
اگه نتونیم درستش کنیم میره تو زیرزمین!
چه زمانی باید به چشمان نگران من ظاهر شود،
اما 50 برگه جهت، مختصر، اما واضح،
با شماره گذاری هر قسمت و نامگذاری هر شکاف،
بنابراین اگر شکست خوردیم، تنها ما میتوانیم سرزنش شویم.
سریعتر از عقاب قطعات بعد افتادند،
در سراسر فرش پراکنده بودند.
حالا پیچش کن! حالا آن را بچرخانید! همانجا آن را وصل کنید!
روی صندلی ها بلغزید و پله ها را منگنه کنید!
قفسه ها را چکش بزنید و به پایه میخ بزنید.'
شوهرش گفت: عزیزم، تو دست من را چسب زدی.
و سپس در یک چشمک، من یک واقعیت را فهمیدم
اینکه همه اسباببازیها واقعاً پیمان بسته بودند
برای مشغول نگه داشتن والدین در تمام شب شب کریسمس
با 'نیاز به مونتاژ' تا روشنایی اول صبح.
ما یک کلمه صحبت نکردیم، اما در کارمان خم شدیم،
تا چشم ما، آنها غمگین شدند. انگشتان ما همه درد می کنند
قهوه سرد شد و شب نازک شد
قبل از اینکه آخرین میله و آخرین پین را وصل کنیم.
سپس ابزارها را در سینه قرار دهید،
برای استراحتی شایسته به رختخواب افتادیم.
اما من درست قبل از بیهوش شدن به شوهرم گفتم:
بدون شک این بهترین کریسمس خواهد بود.
فردا تشویق می کنیم، بگذار تعطیلات زنگ بخورد،
و مجبور نیستید برای چیزی به فروشگاه بدوید!
ما آن را انجام دادیم! ما آن را انجام دادیم! اسباب بازی ها همه چی هست
شرط می بندم برای کریسمس کامل، کامل ترین!'
سپس با سپاس به سرزمین رویایی و آرامشی شیرین رفتم
اگرچه فکر می کنم برای کسانی که خود گول می خورند چیزی برای گفتن وجود دارد ...
من فراموش کرده ام که باتری ها هرگز گنجانده نشده اند!

بچه گربهها در رختخوابهایشان غوطهور شده بودند، در حالی که رویاهایی از چیزهای خوب گربه در سرشان میرقصید.
عکس توسط YoonJae Baik در Unsplash
تقلید مسخره آمیز شماره 3: «کتماس مبارک»
شب قبل از کتماس بود
وقتی در تمام خانه
حیوانی تکان نمیخورد،
نه حتی ماوس.
بچه گربه ها در آغوش گرفته بودند
و در رختخواب هایشان فرو رفته اند،
در حالی که چشم انداز از چیزهای گربه
در سرشان رقصیدند.
جوراب هایشان آویزان بود
توسط کاسه گربه با دقت،
به امید اینکه پدر کتماس
به زودی وجود خواهد داشت.
بیرون روی پشت بام
چنین خش خش بلند شد،
من پدر کتماس را می شناختم
برای پارک کردن مشکل داشت
پریدم روی مبل،
دماغم را به پرده چسباندم
خرخر کردم: «اینجاست!»
'این او است، من مطمئن هستم.'
چه به چشم آبی عمیق من
باید ظاهر شود،
اما خود پدر کتماس
در وسایل سورتمه گربه ای اش.
خرخر کرد و خرخر کرد
اما از در جلف رفت،
سپس ایستاد و هوا را بویید
در حالی که عطری به مشامش رسید.
گربه شیرینی هایی که ما او را گذاشتیم
پشت در بودند.
بچه گربه ها آنها را پخته بودند
نه یک ساعت قبل
رفت پی کارش
با هیچ آهی،
پر کردن جوراب
با اسباب بازی های انباشته شده.
برایم دست تکان داد
با پنجه قدرتمندش
با اینکه پنهان بودم
او بینی کوچک من را دید.
از در جلف بیرون رفت
در آه چنین عجله ای،
روی سورتمه گربه اش پرید
و فریاد زد: 'MUSH!'
هشت تیم گربه مین کون
خیلی مشتاق رفتن بودند
آنها از 'ایستادن' متنفر بودند،
به خصوص در برف.
صدای خش خش او را می شنیدم
همانطور که در آن شب ناپدید شد،
کتما مبارک برای همه!
خوب تیم، به سمت راست بپیچید!'

'هیچ کودکی با لباس های فلانل روی تخت خوابیده نمی شد، همه آنها لباس خواب کوتاه می پوشیدند.'
عکس توسط Alyssa Eakin در Unsplash
تقلید شماره 4: 'سانی فلوریدا'
شب قبل از کریسمس و در تمام شهر بود
نه بینی یخ زده بود، نه برفی به سمت پایین بال می زد،
هیچ کودکی که در فلانل بود روی تخت خوابیده نمی شد،
همه آنها در عوض پیژامه کوتاه پوشیدند.
پیدا کردن تاج گل هولی خیلی سخت نبود
زیرا تاج های گل مقدس در هر حیاط رشد می کرد.
جلوی خانه ها باباها و مامان ها بودند
تزئین کرتون ها و نخل های نارگیل.
بچه های خفته با خوشحالی خواب می دیدند
که زیر درخت اسکی آبی پیدا کنند.
همه آنها می دانستند که بابانوئل در راه است
در یک تاندربرد قرمز به جای سورتمه.
او بزرگراه را با صدای بلند بالا میبرد و جادهها را بزرگنمایی میکرد
در یک کانورتیبل سریع بارهای خود را دستفروشی می کند.
وقتی از ماشین پرید یه نیشخند عمیق زد
او در برمودا با سگک لیگ پیچک پوشیده شده بود.
هیچ دودکشی وجود نداشت، اما هیچ تاریکی ایجاد نمی کرد
چون بابانوئل از اتاق فلوریدا وارد شد.
او در هر خانه توقف کرد، فقط یک دقیقه ماند
در حالی که کیفش را از اسباب بازی هایی که در آن بود خالی می کرد.
قبل از رفتن او خودش را معالجه کرد
به یک لیوان آب پاپایا که در قفسه باقی مانده است؛
پرید داخل ماشین و گذاشتش تو دنده
و از روی پل ها رانندگی کرد و با شادی آواز خواند.
اما ما صدای فریاد او را در حالی که در راه بود شنیدیم
کریسمس مبارک، فلوریدا آفتابی. کاش می توانستم بمانم!
بیشتر سرگرمی کریسمس!
- 20 جوک کریسمس خنده دار، کورنی و شیرین
در اینجا لیستی از 20 جوک شیرین کریسمس وجود دارد که بسته به ذائقه خود در طنز، یا با بخیه روی زمین غلت می زنید یا از درد ناله می کنید. - یک بازی واقعاً سرگرم کننده جشن کریسمس دیوانه لیب
من یک کتاب دیوانه سرگرم کننده نوشتم که می توانید در مهمانی های کریسمس یا گردهمایی های خانوادگی خود بازی کنید. ما آن را در یکی از جمع هایمان امتحان کردیم و همه از خنده غلت می زدند. - 44 بهترین فیلم خنده دار کریسمس تمام دوران
با یکی از خنده دارترین فیلم های کمدی کریسمس که به صورت آنلاین پخش می شود، از یک شب دنج لذت ببرید. از «تنها در خانه» تا «تعطیلات» اینها بهترین فیلمهای خندهدار کریسمس هستند که تا به حال ساخته شدهاند و میتوانید همین الان پخش کنید.
تنوع خنده دار شب قبل از کریسمس مورد علاقه شما چیست؟ - نظر خود را به اشتراک بگذارید یا فقط سلام کنید
ناشناس در 24 دسامبر 2012:
در اینجا یک تقلید بزرگ Twas the Night Before Christmas در مورد بزرگ کردن بچه های کوچک وجود دارد... خنده دار است! toddlerapocalypse.com/twas-the-night-before-christmas-parody/
ناشناس در 13 دسامبر 2012:
سلام
آب نبات47 در 03 دسامبر 2012:
تمام راه داشتم می خندیدم! لنز عالی
جان دایهاوس از بریتانیا در 03 نوامبر 2012:
من یکی دو تا از این سناریوها را تشخیص میدهم، خیلی خندهها، ممنون
نویسنده در 02 نوامبر 2012:
من برای ویدیوی 'تعطیلات زمستانی غیر اهریمنی' لری کیبل گای زوزه می کشم! این یک لنز فوق العاده است! خوشحالم که باعث شد من لبخند بزنم!
کیک تک در 25 دسامبر 2011:
شب قبل از کریسمس یکی از کتاب های مورد علاقه من در دو سالگی بود. آنقدر برایم خوانده شد که آن را حفظ کردم. این تغییرات خیلی خنده دار هستند! من به یک خنده خوب نیاز داشتم!
BuckHawkcenter در 22 دسامبر 2011:
اوه، خیلی خنده دار! شکم خندید راه من را از طریق همه چیز! برای به اشتراک گذاشتن این هدیه بزرگ خنده متشکرم. کریسمس برای شما مبارک!
پمپ lm در 20 دسامبر 2010:
خیلی خنده دار! خودم در مورد مکان هایی که در آن ها کار می کردم یک جفت درست کردم.