رابین رایت در مورد اولین کارگردانی خود با فیلم Land
سرگرمی

- رابین رایت اولین کارگردانی خود را با زمین ، در مورد یک زن داغدار که به کوههای وایومینگ عقب نشینی می کند.
- زمین از 12 فوریه برای تماشا در سینما و پخش جریانی در خانه در دسترس است.
کوه ها به ادی ماتیس ، شخصیت اصلی اولین کارگردانی رابین رایت ، تماس می گرفتند ، زمین ، و او تصمیم گرفت که برود. اینکه آیا او برای کوهها آماده شده بود یا نه ، داستان دیگری بود. 12 فوریه ، چند روز پس از اولین نمایش Sundance ، زمین داستان نادر و شگفت آور امیدوارکننده زنی است که پس از فروپاشی زندگی خود در یک ویلومینگ راکی پر زرق و برق و بی رحم عقب نشینی می کند.
داستان های مرتبط


برای بازیگری که بازی کرده است زنان پولادین پسندیدن خانه کارتها 's کلر آندروود و Wonder Woman است Hippolyta ، ملکه آمازون ها ، زمین یک اولین کارگردانی مناسب است: این فیلم شکلی کمتر از صحنه های جنگ و نمایش های قدرتمندانه آثار دیگر را نشان می دهد ، اما نه کمتر خارق العاده. ادی قدرت ادامه زندگی در برابر اندوه غیرقابل تصور را نشان می دهد. با شروع فیلم ، ادی همسر و پسرش را از دست داده است.
رایت در مورد تصمیم ادی برای عقب نشینی در جنگل و دور انداختن تلفن خود به OprahMag.com می گوید: 'وقتی می بینید افرادی که دوستشان دارید درد می کشند بسیار دردناک است.' بعد از اینکه میگل (دیمین بیچیر) ، همکار خارج از شبکه ، او را از یک تجربه نزدیک به مرگ نجات می دهد ، ادی می فهمد که بالاخره ممکن است نتواند خودش آن را بسازد. بر اساس فیلمنامه جسی چاتام و ارین دیگنام ، زمین رایت می گوید در مورد 'مهربانی و مقاومت انسانی' است.

رایت قبلا خودش را کارگردانی کرده و قدم برداشته است به یک موقعیت رهبری در خانه کارتها وقتی او همبازی شد کوین اسپیسی از این برنامه اخراج شد به اتهامات حمله جنسی
حتی با این تجربه ، زمین ، که در طی 29 روز در بالای فیلمبرداری شد کوه Moose در آلبرتا ، کانادا ، چالش های posedextreme. رایت می گوید: 'ما فیلمی را که فیلمبرداری کردیم زندگی کردیم.' او در یک تریلر در بالای کوه ، نزدیک کابین ادی خوابید. 'در آن کابین خیلی سرد بود. نفسی که می بینید ، معامله واقعی است. ' رایت می گوید ، از آنجا که طبیعت بخشی جدایی ناپذیر از قوس ادی بود ، فیلمبرداری در آنجا ضروری بود.
رایت در گفتگو با OprahMag.com ، درباره خرس هایی که از این مجموعه بازدید می کنند ، با طبیعت ارتباط برقرار می کنند و اینکه آیا او سبک زندگی ادی را توصیه می کند یا نه ، به ما می گوید.
شما گفتید که 'فیلمی را که ساخته اید' زندگی کرده اید. جابجایی بین بازیگر و کارگردان در آن محیط چگونه بود؟
من هر روز سه تهیه کننده زن عالی در صحنه داشتم که ستون فقرات من بودند. بدون آنها نمی توانستم این کار را انجام دهم. وقتی جلوی دوربین می آمدم و کار بازیگری را انجام می دادم ، آنها کار را به دست می گرفتند. من در مکان احساسی مورد نیاز قرار می گرفتم ، یک یا دو مورد انجام می دادم ، و سپس از درب کابین خم می شدم و می گفتم ، 'آیا باید دوباره این کار را انجام دهم؟' فکر می کنید ما به چیز دیگری نیاز داریم؟ ' آنها به من یادداشت می کردند. آنها بسیار مفید بودند.
بیشتر این فیلم مربوط به اعتماد است - اعتماد به دیگران و اجازه ورود به آنها. آیا احساس می کردید که چنین محیطی را در صحنه دارید؟
به طور کامل. خوشحال می شوید که این اعتماد را احساس می کنید زیرا نیمی از وزن را از شانه های شما می گیرد. کارگردانی بسیار زیاد است - هر روز سوالات زیادی برای شما مطرح می شود. سپس ، کلاه را عوض می کنید و بازیگر می شوید. کلاه هایم می رود آنها . همه ما فیلم را کارگردانی می کنیم. این فقط یک نفر نیست. همه یک شرکت کننده هستند و زیبایی آن این است. این همکاری است.
شنیدم که خرس ها از مجموعه بازدید کرده اند. آیا تعجب کرده اید که چقدر گفتگوی مطبوعاتی حول آنها چرخیده است؟
خرس ها نیز هیجان انگیز و بسیار ترسناک بودند. خدا را شکر زمزمه خرس خود را کردیم.
دلهره آورترین قسمت فیلمبرداری چه بود زمین ؟
باید بگویم خرس ها. خرس می خواست هم اتاقی ما باشد. او یک روز حاضر شد و یک همبرگر از روی میز خدمات صنایع دستی بیرون آورد و این همه چیزی بود که او نوشت. او هر روز همبرگر می خواست بنابراین هر روز برمی گشت. بعضی اوقات مجبور شدیم تیراندازی را مکث کنیم و همه باید خیلی بی حرکت و بدون حرکت باشند. نجواهای خرس ما با این ساز کوچک که این صدا را ایجاد می کرد و او را از پا در می آورد ، آنجا بیرون می رفت.
ما در فیلم صحنه خرس داشتیم. ما حتی نمی توانستیم یک خرس واقعی روی صحنه داشته باشیم زیرا خرس های وحشی برای خرس آموزش دیده خطر آفرین هستند. بعد داشتیم می خندیدیم. ما مثل این بودیم: 'شاید اگر خرس آموزش دیده را می گرفتیم ، شاید او از تریلر خود بیرون نمی آمد. شاید او یک خرس دیوا بود. '

لحظاتی وجود دارد که ایدی کاملاً آماده نیست. ایدی چقدر از مأموریت خود آگاه است؟
این حتی تصمیم بقا در مقابل خودکشی نیست. این است ، من باید خودم را پاک کنم و از نو تبدیل شوم. زیرا آن شخص که بود ، وجودی که قبلاً می دانستم دیگر هرگز وجود نخواهد داشت. این یک تفریح است. این یک تولد دوباره است - اما وقتی او آنجا بلند می شود ، مهم نیست که چه تعداد کتابچه راهنمای مطالعه در مورد چگونگی زنده ماندن در طبیعت را خوانده است ، طبیعت یک جانور است و آن را لگد می زند.
سپس ، آنچه من مرتباً آن را فرشته می نامم ، وارد زندگی او می شود. خودش را فدیه می دهد. او مانند 'بله ، من می توانم نور را ببینم.' این امر معمولاً شخص دیگری را در راهنمایی شما برای دستیابی به این امر یاری می کند.
هنگام بازی Edee ، شما باید مهارت های زنده ماندن را یاد می گرفتید. شما به معنای واقعی کلمه یک حیوان را پوست گرفتید.
وقتی پوست حیوان را می کشیدم سعی می کردم معده ام را مریض نکنم. این واقعاً سخت بود. فکر نمی کنم بتوانم این کار را به صورت واقعی انجام دهم.
ادی دو سال در کوه دوام می آورد. آیا به این فکر کردید که چقدر ممکن است در یک کابین دوام بیاورید؟
من کردم. داشتم فکر می کردم که احتمالاً می توانم یک آخر هفته یا یک هفته آنجا را پشت سر بگذارم. من همیشه در طول این مصاحبه ها با Damien که می خواهم خندیده ام ، 'من فکر می کنم اگر دوست مرد کوهستانی ام ، میگل را با خودم داشته باشم ، خیلی راحت تر خواهم بود.'
هنگام تماشای آن ، به آن داستان های افرادی فکر می کردم که با شروع همه گیری در طبیعت بودند و به دنیای دیگری بازگشتند. به آنها فکر کردی؟
خیلی زیاد اگر همه ما تصور کنیم که می خواهیم از دستگاه خود جدا شویم ... چه؟ حیرت آور احساسی که باید باشد ، فقط داشتن هیچ یک از آن سر و صدا. شما فقط کتابهای خود را که دوست دارید یا موسیقی را که می خواهید بشنوید ، به همراه دارید. انجام چنین کاری یک داروی باورنکردنی است. اما من می دانم که این کار برای ما ضروری است ، مخصوصاً الان که همه چیز از خانه است.
این فیلم کمی به من یادآوری کرد وحشی یا عشق بخور - زنانی که زندگی خود را پشت سر می گذارند.
همه به روش خود غصه می خورند. ما در تلاش بودیم تا با سفر این یک نفر نزدیک بینی کنیم. ما ادعا نمی کنیم بگوییم که می دانیم همه در نهایت چه چیزی را پشت سر می گذارند - اگر از آن طرف بیرون بیایند. اما پایان زیبا ، توانمند و نشاط آور این فیلم بیانگر جایی بود که ما در حال حاضر هستیم ، آنچه را که در چهار سال گذشته و به ویژه در سال گذشته تحمل کرده ایم. در انتهای تونل نور وجود دارد. این اتفاق به طور معمول با کمک مهربانی و عطوفت یک انسان دیگر اتفاق می افتد. من می خواستم آن فیلم ساخته شود ، آن پیام به اشتراک گذاشته شود زیرا احساس می کنم ما به عنوان جامعه به این موارد بیشتر احتیاج داریم و زشتی کمتری داریم.
آیا این دلیلی است که شما می خواستید این فیلم را بسازید؟
این همان چیز بود. من می خواستم فیلمی درباره مهربانی و مقاومت انسان بسازم ، زیرا این پیام بسیار مثبت تر از همه توییت هایی است که طی چند سال گذشته مجبور به گوش دادن آنها بودیم.
این محتوا از {embed-name} وارد می شود. شما ممکن است بتوانید همان مطالب را در قالب دیگری پیدا کنید ، یا ممکن است بتوانید اطلاعات بیشتری را در وب سایت آنها پیدا کنید.برای راه های بیشتر برای بهترین زندگی خود به علاوه همه چیز اپرا ، برای دریافت خبرنامه ما ثبت نام کنید!
این محتوا توسط شخص ثالث ایجاد و نگهداری می شود و برای کمک به کاربران در ارائه آدرس های ایمیل خود ، در این صفحه وارد می شود. شما می توانید اطلاعات بیشتر در مورد این و مطالب مشابه را در piano.io تبلیغات بیابید - ادامه مطلب را در زیر بخوانید