چرا روز پدر تقریباً به اندازه روز مادر احترام نمی گذارد؟

روابط و عشق

پدر با پسری که روی اسکله دریا نشسته است ناتالیا دریابینا

من و سه پسرم روز مادر ، سخت می رویم: گوشواره های سنگ ماه ، پدیکور در آبگرم بروکلین ، برداشت از بیسترو فرانسوی مورد علاقه ما. اواسط ماه ژوئن بیایید ، من با معما روبرو هستم ، زیرا تولد همسرم در همان هفته روز پدر قرار می گیرد. بنابراین من به همان مراسم پیش فرض می پردازم ، گاهی اوقات کیک کره ای از Ladybird Bakery را اضافه می کنم. جای تعجب نیست، روز پدر در نهایت به یک فکر بعدی تبدیل می شود - شاید یک کلاه دار ورزشی یا یک جفت Birkenstocks باشد.

این امر توسط داده های مصرف کننده تأیید می شود. در طول دهه گذشته ، هزینه های هر دو تعطیلات به طور پیوسته افزایش یافته است: فدراسیون ملی خرده فروشی گزارش می دهد که هزینه های پدر پیر عزیز امسال 16 میلیارد دلار تخمین زده می شود ، در حالی که برای مادر 25 میلیارد دلار. اما این شکاف بین این دو نیز افزایش یافته است ، 53 درصد برای هر پدر برای پدرها و 59 درصد برای مادران ، با خرید مردان بیشتر برای هر دو پدر و مادر از زنان. روز مادر شاد است ، مملو از گل و جواهرات و صبحانه ها در رختخواب است ، در حالی که به نظر می رسد روز پدر - جایزه ای برای شرکت در بازی - مشکل باشد.

روز پدر آینه ای است که فرهنگ در آن قضاوت یا اعتبار سنجی می کند.

آن پیام های مخلوط همه جا وجود دارد برای بزرگسالانی که توسط مادران تنها پرورش یافته اند ، تعطیلات لحظات دردناکی را به یاد می آورد که پدران آنها AWOL بودند. در اپلیکیشن 2018 برای نیویورک تایمز ، 'مردان خوبی وجود دارد ،' روزنامه نگار عکاسی ، الیزابت دازیل ، نامزدی شوهر بریتانیایی خود را با فرزندان این زوج مستند کرد ، اما همچنین به سوg ظن او اشاره کرد: 'راب ، مسلما ، از روز پدر مطمئن نیست. او به کارتهای مداد رنگی که پسران از مدرسه به خانه می آورند ، مودبانه لبخند می زند ، اما بی سر و صدا به من می گوید: ‘این روز پدر چیست؟ It's a make-up تعطیلات است. '' کلمه کلیدی در آن نقل قید است بی سر و صدا: آنچه در مورد تعطیلات صحبت می کنیم ، تحت الشعاع نیمه بهتر آن قرار نمی گیرد.

دوست من دیرک که بیش از چهار دهه با خوشحالی ازدواج کرده بود ، یک سال اخیر را به یاد می آورد که ایستگاه های مربوط به روز مادر را بیرون می کشید و منتظر جشن خود بود تا فقط در ساعت 4 بعد از ظهر از این موضوع مطلع شود. در روز پدر او مجبور بود برای همسرش و دو دختر بزرگ شام درست کند. وی گفت: 'من معتقدم كه ما این مناسبت را با لیوان شراب تست كردیم.' 'خانم ها همیشه این نگرش را داشته اند که اگر نتیجه بدهد ، عالی است ، اما اگر اینطور نباشد ، همیشه سال آینده وجود دارد!' در حالی که فکر ناگفته ای را با هم رد و بدل می کنیم ، شانه بالا می اندازد و ابروهای خود را جمع می کند. آیا می توانید تصور کنید اگر من فقط روز مادر را منفجر کنم؟ اوه من خداوند. بنابراین ، برای بسیاری از مردان ، روز پدر آینه ای است که فرهنگ در آن قضاوت یا اعتبار سنجی می کند.

جوشوا دیوید استین ، سردبیر 37 ساله در Fatherly.com و یک پدر و مادر طلاق گرفته از دو پسر جوان ، انگیزه های فرهنگی ما در مورد پدر بودن را روشن می کند. او استناد می کند یک مطالعه از مرکز کار و خانواده کالج بوستون ، که سه دسته پدر را مشخص می کند ، تقریباً در یک سوم تقسیم می شوند.

اول ، مردان سنتی که به کتاب بازی خود پایبند هستند ، نان آورانی که وظایف خانگی خود را به همسران خود واگذار می کنند و درصد بالایی از ساعت بیداری خود را با فرزندان خود سرمایه گذاری نمی کنند - و از این انتخاب ها کاملاً راضی هستند. دوم ، پدران متخاصمی که هنوز وزن خود را در خانه تحمل نمی کنند وقت بیشتری را با بچه های خود می خواهند. و سوم ، پدران برابری طلب: مردانی که با همسران خود به یک برابری تربیتی در فرزند رسیده اند و آن را به این ترتیب ترجیح می دهند. (من و دیرک از این گروه آخر هستیم.) استین تصدیق می کند که ما باید پدران متخاصم را توانمند کنیم ، چه از طریق سیاست های سخاوتمندانه مرخصی والدین و یا برنامه های کاری انعطاف پذیر - بگذارید پدران هر روز پدر باشند ، نه فقط یک از 365 پدر.

صورت ، سفید ، مو ، عکس ، چانه ، سر ، گردن ، ایستاده ، گونه ، مدل مو ، کا من من تسه

او یک مسئله پرخطر دیگر را تأکید می کند: او به عنوان یک ویراستار وب سایت ، انواع تبلیغات را می بیند که مردان را با روش های حامی ، از کوره های کباب پز گرفته تا چوب های گلف تا کت های چرمی گران قیمت ، هدف قرار می دهد ، به نظر می رسد که هدایای کلیشه ای مردانه باعث گناه پدر است. استین فقط می خواهد روز پدر را با پسرانش بگذراند 'بازی هندبال یا هر کاری که دوست دارند انجام دهد ... من به نشانه ای از قدردانی که واقعاً نمی خواهم نیاز ندارم.' وی پیشنهاد می کند که مردان ممکن است تعطیلات سکولار را به اندازه زنان در اولویت قرار ندهند ، اگرچه هیچ تحقیق مشخصی برای حمایت از فرضیه وی وجود ندارد. من تمایل دارم موافقت کنم

و او یک نکته جذاب را مطرح می کند: اگر مردان واقعاً اهل مریخ و زنان از زهره هستند ، آیا باید انتظار داشته باشیم که تعطیلات با همان وزن مشت شود؟ و آیا زیست شناسی کودکان ارتباط نزدیکتر با مادران خود دارد ، از این رو سرگرمی بیشتر برای روز مادر؟

از آنجا که علم هیچ پاسخ قطعی ارائه نمی دهد ، این پاشنه آشیل برای پدران است ، که دائماً با مفهوم مادر برتر بودن دست و پنجه نرم می کنند ، و به عنوان بند ناف نامرئی با سر تکان می دهند که دختران و پسران خود را محکم به آنهایی که به دنیا می آورند متصل کنند. مطالعه ای در سال 2010 مزایای بهداشت روانی پیوندهای نزدیک والدین و فرزندان را مورد بررسی قرار داد و خاطرنشان کرد که اکثر محققان 'بیشتر در رابطه با مادر تمرکز کرده اند ، غالباً نقش منحصر به فردی را که پدران می توانند در رشد طولانی مدت فرزندان خود داشته باشند ، حذف می کنند. ' یک رابطه پرورش دهنده مادر و کودک در اینجا بسیار مفید است - زیست شناسی به عنوان سرنوشت؟ - اما پدران درگیر نیز پاسخ استرس را در فرزندان خود کاهش می دهند.

نظرسنجی ها نشان داده است که اکثر پدران بیشتر وقتشان را با فرزندانشان می گذرانند اما تا حد زیادی از چگونگی استرس و حدس دوم حدس می زنند. اکثر پدرها احساس قضاوت نمی کنند ، اما کسانی که چنین کاری می کنند چهارده برابر بیشتر از مردان دیگر در برابر سرقت زنان قرار می گیرند.

صورت ، افراد ، سر ، بینی ، سلفی ، پیشانی ، پوست ، کودک ، گونه ، چانه ، همیلتون قابیل
این با مشاهدات خودم مربع است. من یادم می آید که وقتی در زمین بازی با کودک نوپا درحال حضور در زمین بازی خیره شدم ، این تا حدی توضیح می دهد که چرا هر ساله در روز پدر زمین می خورم. اما آیا در دوران پرتنش ما واقعاً می خواهیم پدران کمانچه دوم را بازی کنند؟ زمینه در حال تغییر است: طبق سرشماری ایالات متحده ، درصد پدران متاهل 'که منبع مراقبت منظم از فرزندان زیر 15 سال خود هستند' در کمتر از یک دهه از 26٪ به 32٪ افزایش یافت. (با توجه به داده های مرکز تحقیقات پیو و سایر محققان ، یک روند موازی در بین کارهای داخلی وجود دارد.) آیا نباید این پدران را تشویق کنیم که انتظارات ، ناامیدی ها ، مبارزات خود با تعادل بین زندگی و زندگی را بیان کنند؟

به عنوان سرپرست اصلی سه پسر نوجوان (اکنون) ، که خواسته های آنها را با تعهدات حرفه ای خودم و یک رژیم خانه داری تقریباً عادلانه بازی می کردم ، چند ساعت دور از جدال آرزو کردم ، فقط اگر افکار خودم را بشنوم. با وجود مزاحمت های روزمره - میله های هرشی و چیز - در بالش ها ، لباس های شسته شده کثیف و F یا دهمین بار ، آیا تکالیف جبر خود را انجام داده اید؟ - در نهایت تعطیلات مربوط به اتصال است ، موسیقی به غنی و غیرقابل توصیف بودن رابطه مادر و کودک ، اگر کمتر درباره آن صحبت شود.

بگذارید با یک حکایت توضیح بدهم. چند هفته قبل ، پیتر ، یکی از دوقلوهای چهارده ساله من ، در حالی که در پارک شیب مشغول کار بودم ، برچسب گذاری شد. ما با یک کتابفروشی در خیابان هفتم ، با میز کوچک مخصوص توصیه های هدیه روز پدر ، حرکت کردیم. گلچینی از جوک های خام پدر ، نگهدارنده آبجو ، ابزاری غیرقابل کنترل به نام 'رفیق گلف'. سپس وارد فروشگاه سخت افزار و داروخانه شوید. با کوله بارهای سنگین ، ما تصمیم به مترو گرفتیم و برای پانزده دقیقه سواری به خانه در یک Lyft غرق شدیم.

همانطور که در بزرگراه Prospect ادغام شدیم ، ماشین که کمی جلوتر بود به طور ناگهانی ترمز کرد و مردد بود که با جریان ترافیک 60 مایل در ساعت ترکیب شود. دو وسیله نقلیه ما در یک زمین کوتاه گودال شده بود ، یک دیوار متحرک هجده چرخدار که فقط چند متر فاصله دارد. هنگامی که راننده مانور اطراف وسیله نقلیه دیگر و عبور از بزرگراه را می گرفت ، احساس وحشت می کردم.

داستان های مرتبط گروهی از درمانگران در پرو مرا به یک معجزه راهنمایی کردند دیوید بروکس در کتاب جدید خود ، کوه دوم

در صندلی عقب ، پیتر در حالی که به یکی از دوستان خود پیام می داد ، روبروی من نشسته بود و نزدیکترین خطر را داشت ، با چانه پایین ، انگشت شست روی تلفنش را نشسته بود. لرز گردنم را ورز داد. در اعماق مغز غریزه ای لگد زد: من مانند سپر به او نگاه می کردم و پیش بینی گشتاور و سگک فلزی را داشتم - اما به نوعی ما به یک جیب بدون ماشین منحرف شدیم. راننده سوگند یاد کرد که من کنار خودم قرار گرفتم. من یک چیز اولیه را احساس کردم مثل پرتوی نور می آمد و می رفت. پسرم هرگز نگاهی به تلفن خود نگرفت.

از آنجا خارج شدیم و پس از چند نوبت جلوی ساختمان آپارتمان من جلو آمدیم. افرا نروژی برق می زد ، لاله ها مانند شمع های رومی روشن بودند. همانطور که من از راننده تشکر کردم (و او را خوب راهنمایی کردم) ، پیتر پرسید آیا می تواند بعداً به خانه دوستش برود ، چیزی در مورد اسکیت بورد و بازی های ویدیویی. پدر لیام داشت آنها را با پیتزا پذیرایی می کرد. با شما خوب است ، بابا؟ خوب با من

حرف آخر من برای همه پدرانی که در این تعطیلات حضور دارند؟ به کلیشه های خسته فرهنگ ، شوخی های پدر و بقیه گوش ندهید. دوگانگی را کنار بگذارید. انگشت خود را بر روی نبض این تجربه منحصر به فرد قرار دهید - بگذارید آن در زیر پوست خود آرم بکشد. آن دقایق یا ساعاتی را که برای خودتان لازم دارید ، در این روزها انجام دهید. صادق باش و آنچه مشترک است را بپذیرید همه والدین خوب: تمایل به ایمن نگه داشتن فرزندانمان ، با شگفتی و لذت تماشای رشد آنها.

با شما خوب است ، بابا؟ در طول سوار شدن ، آن خطر خطر ، پیتر فراموش شده ، آرام و امن بود. طولانی باشد که او فقط همین زندگی کند.


برای داستان های بیشتر مانند این ، برای ما ثبت نام کنید خبرنامه .

تبلیغات - ادامه مطلب را در زیر ادامه دهید