نویسنده پسر پاک شده گارارد کانلی آسیب روحی در درمان تبدیل همجنسگرایان را بازگو می کند
کتابها

در OprahMag.com ، ما خوانندگان خود را تشویق می کنیم که واقعاً خودشان باشند. بنابراین ما در حال بزرگداشت ماه غرور و پنجاهمین سالگرد بزرگداشت آن هستیم شورش های استون استول با بلند و مغرور ، مجموعه ای از صداها و داستان هایی که زیبایی - و مبارزات مداوم - جامعه LGBTQ را برجسته می کند. اینجا جشن است هر رنگ رنگین کمان
گارارد کانلی به عنوان پسر یک کشیش باپتیست مبلغ در آرکانزاس ، بزرگ شد و در سنن اصولگرایی مسیحی محصور شد. هنگامی که وی در سال 2004 دانشجوی سال اول دانشگاه بود ، کونلی مورد تجاوز جنسی قرار گرفت و سپس به عنوان یک همجنسگرای - توسط ضارب خود - نسبت به والدین عمیقاً مذهبی خود محروم شد. آنها به او حق انتخاب دادند: همجنسگرا باش ، یا پسر ما باش.
کانلی با انتخاب مورد دوم ، 'داوطلب' شد و از طریق یک هیجان درمانی وحشیانه و تحت حمایت کلیسا ، برنامه درمانی تبدیل به نام عشق در عمل (LIA) ، سازمانی را که در سال 1973 تاسیس شد و هنوز هم با نام دیگری فعال است ، گذراند. علی رغم ارتباط ضعیف با پدرش و ایمان او ، کانلی در میان شرم و تعصب جنگید تا با احساس حتی قوی تر از خود از برنامه بیرون بیاید. هشدار اسپویلر: این مادر كانلی بود كه پس از مراجعه به بیمارستان ، بلافاصله وی را از LIA سوار كرد و به مشاوران گفت كه اورژانس دارد.

در خاطرات سرسبز و خونسرد او ، پسر پاک شده ، کانلی تجربیات خود را همراه با وقایع خانوادگی که وی را به سمت LIA سوق داد ، بازگو می کند. هر جمله از داستان روح شما را تکان خواهد داد. و اکنون ، این کتاب جمعه ، 2 نوامبر در سینماها به کارگردانی جوئل اجرتون با بازی لوکاس هجز ، نیکول کیدمن و راسل کرو تبدیل شده است.
من با کنلی نشسته ام تا درباره این دوره دلخراش دوران نوجوانی ، جنبش #MeToo و اینکه زندگی در قلمرو نقره ای زنده شدن داستان او چگونه است صحبت کنم.
این کتاب با یک جدول زمانی از تجربه LIA شما آغاز می شود. چرا این برای شما قابل توجه بود؟
من می خواستم دامنه تبدیل درمانی را نشان دهم و به نوعی موقعیت داستان خود را به عنوان بخشی از یک داستان بسیار بزرگ تر قرار دهم. در کتاب ، من به یک سال تمرکز کردم که واقعاً وحشتناک بود ، زیرا همیشه بهتر است که با یک دوره کوتاه برای یک خاطره کار کنم. می توانید یک مشت بزنید. اما من همچنین می خواستم بگویم که این شکل از درمان برای مدت طولانی است که ادامه دارد. متأسفانه ، مردم همیشه همه چیز را جدی نمی گیرند مگر اینکه فکر کنند بخشی از یک داستان بزرگ است. من فکر کردم گفتن این اتفاق واقعاً مهم است.

کانلی و مادرش ، مارتا کانلی.
کایل کاپلان شما در مورد اینکه فقط قبل از دانشگاه با یک مرد همجنسگرای آشکار ، آرایشگر مادر خود ملاقات کرده اید ، می نویسید. او شایعه کرد ، مهمانی های خارق العاده کریسمس را برنامه ریزی کرد و اثری از شما به جا گذاشت. آیا تا به حال به او فکر کرده اید؟
خیلی ها ، عمدتا ، بیشتر به این دلیل که او مهمانی کریسمس خود را با جزئیات بسیار آراسته توصیف کرد که من به شدت می خواستم به آن بروم. او درباره درختان کریسمس چرخان صحبت می کرد که فلزی بودند و نوری دارند تغییر می کنند. این واقعاً مرا مجذوب خود کرد. او جزئیات هر زینتی را که طی سالها پس انداز کرده است ، توضیح می داد.
و او همیشه به کیفیت عیاشی اشاره می کرد ، که من آن را کاملاً انتخاب نکردم و حالا که پیر شدم ، 'اوه! این همان چیزی است که او صحبت می کرد! ' او مثل این بود: 'همه ما فقط در یک تخت بزرگ با هم می خوابیم.' و مادر من هیچ ایده ای نداشت ، او فکر می کرد که این یک مهمانی خواب است. اما واقعاً ، من به این فکر می کنم که چقدر وحشتناک او را دیده ام. من به این فکر می کنم که او در آن زمان چقدر ناز و بدخلق به نظر می رسید ، و اکنون او همه چیزهایی است که من جشن می گیرم.
این محتوا از {embed-name} وارد می شود. شما ممکن است بتوانید همان مطالب را در قالب دیگری پیدا کنید ، یا ممکن است بتوانید اطلاعات بیشتری را در وب سایت آنها پیدا کنید. هنگامی که کودک بودید ، اغلب از یک کابوس بیدار می شدید و به سمت اتاق پدرتان می روید 'تا در لبه تخت او بایستید و برای او آرزوی بیداری کنید.' شما می خواستید او بدون اینکه نیازی به کلمات داشته باشد ، شما را درک کند - تا بفهمد همجنسگرا هستید.
شما می خواهید من را گریه کنید. هیچ کس در مورد آن صحنه صحبت نمی کند و یکی از مورد علاقه های من است. دلم می خواست آن را ببیند. خوب نیست آی تی ، می خواستم او مرا ببیند. در مغز پیچیده ام ، فکر می کردم که رابطه جنسی جدا از خودم است. این یک 'آن' بود. من می خواستم او 'آن را' بداند ، اما در واقع فقط می خواستم او مرا ببیند ، و این قسمت غم انگیز است. هیچ یک از ما برای دیدن من مجهز نبودیم.

نیکول کیدمن و راسل کرو در پسر پاک شده
ویژگی های کانونی از بعضی جهات سخت است که بخواهید دیگران شما را ببینند ، درصورتی که این کار را نمی کنید
به جای اینکه فقط در کنار تخت در سایه بمانید و منتظر بمانید.
با توجه به آن ، آیا اصلاً تصور شما از نحوه دور شدن از شما تغییر کرده است؟ شرایط گردش شما بسیار وحشتناک است.
این فقط بدترین بود. من هرگز نخواهم فهمید که بیرون آمدن با شرایط خودم چگونه خواهد بود زیرا برای همه زمزمه می شد. همانطور که گفته شد ، فکر می کنم نوشتن کتاب و صحبت صریح در مورد مسائل LGBTQ دومین سفر من بود. من خودم را با آن دور کردم.
این یک روش خوب برای بیان آن است. آیا برای شما مهم است که طرف فعال نوشتن را بپذیرید؟
من زندگی ام را از ترس اینکه یک فعال کافی کافی نباشم زندگی می کنم. من همیشه نگران هستم که من به اندازه کافی کار نمی کنم ، زیرا توییتر آن ابر واقعی است که احساس می کنید باید از همه چیز عصبانی باشید. انجام این کار و نوشتن سخت است. من نمی توانم هر روز صبح بنویسم و همچنین عصبانی باشم. به همین دلیل است که فکر می کنم افرادی هستند که در واقع طرفداران بهتری دارند. من یک الن هستم: من می خواهم به ستارگان نفوذ کنم و تو را فریب دهم تا مرا دوست داشته باشی و سپس افراد عجیب و غریب را بیرون آورده و به آنها رژه بروی. من بیشتر در آن اردوگاه هستم. من فکر می کنم که باید در این زمینه مشکلی نداشته باشم زیرا این کسی است که من هستم.
وقتی والدینم به من اولتیماتوم دادند قلبم قطع شد.
رسانه بر نحوه تفکر مردم تأثیر می گذارد. خانواده مدرن ، به عنوان مثال ، یک نمایش ساینده نیست ، اما نظر بسیاری را تغییر داده است.
امیدوارم که من کمی در جناح رادیکال قرار بگیرم در مقایسه با خانواده مدرن . ما همچنین می توانیم مواردی مانند این را مسخره کنیم چشم کویر . من فکر می کنم این شگفت آور است که این افراد عجیب و غریب به جنوب رفته اند و به نوعی در حال نفوذ هستند. [در نمایش نتفلیکس ، پنج مرد همجنسگرا زندگی ، مد و خانه افراد در آتلانتا و اطراف آن را انجام می دهند]. احساس می کنم برخی از ما باید به مردم در برداشتن این مراحل کودک کمک کنیم و من واقعاً صلاحیت این کار را دارم. من می توانم به دانشگاه اوبرن در آلاباما بروم و به عنوان فردی که به آنها اعتماد دارند ، معرفی شوم. یک دکمه به پایین بزنید ، موهای من را درست کنید. در حالی که من توجه آنها را دارم و در حالی که عشق آنها را دارم ، کمی آنها را تحت فشار قرار می دهم. فکر می کنم این نقش من چیست. ابرقدرت من این است که بدانم آنها به چه چیزی فکر می کنند.

خاویر دولان و لوکاس هجز در پسر پاک شده
ویژگی های کانونی شما هدف خود را از نوشتن کتاب گفته اید نه تنها برای گفتن داستان تبدیل درمانی بلکه پیچیدگی های پدر شما و جنوب آمریکا بود. می خواهید خوانندگان چه چیزی را بفهمند ؟
مردمی که در جنوب زندگی می کنند اغلب قربانی تعصب خود هستند. ترس از دیگری ، ترس از مهاجرت ، ترس از افراد قهوه ای - این مواردی است که در سنین پایین در افراد ریشه دوانده است. به بچه ها نژادپرستی و تعصب و همجنس گرایی آموزش داده می شود و همین موارد را به من آموختند. برای بیرون آوردن از آن همه چیزهایی که لازم بود را گرفت. من مجبور شدم مغز خود را دوباره آموزش دهم و هوشمندتر شوم ، بنابراین فکر می کنم افرادی که در آنجا هستند ، غالباً قربانیان این اتفاق می شوند. برای من خیلی سخت بود که از آن طرز فکر بیرون بیایم و انجام آن را ملزم به خستگی می کردم.
غالباً وقتی افراد به طرز تعصبی شلاق می زنند به این دلیل است که نسبت به چیزی ناامن هستند.
وقتی آخرین بار در آرکانزاس به من زنی گفتند ، در مکان خوبی قرار داشتم. این کریسمس گذشته بود ، تقریباً در زمان اعلام فیلم. خانواده من سعی کردند گردش عادی برای دیدن داشته باشند جنگ ستارگان و این مرد فقط فریاد زد 'fagot' به من. واکنش فوری من و این به نوعی بهم ریخته این بود که می خواستم برای او گریه کنم. من واقعاً خیلی متاسف شدم زیرا می دانستم که از کجا می آید. من بلافاصله مثل این شدم ، 'این خیلی ناراحت کننده است ، که خیلی غم انگیز است.' این مرد تازه در این زندان محبوس شده است. او انسانیت را درک نمی کند.



آیا هنوز خانه آرکانزاس را در نظر دارید؟
نه. من شوهرم و خانواده دزدگیرم را خانه خود می دانم. اما این مسئله پیچیده است: من هنوز والدینم را دوست دارم. اما فکر می کنم تعداد افراد زیادی وجود دارد که می خواهند شایسته باشند اما واژگان مناسبی برای انجام این کار ندارند. این خط عالی در تریلر این فیلم وجود دارد ، جایی که نیکول کیدمن می گوید: 'من خدا را دوست دارم و پسرم را دوست دارم.' این یک کار ساده و ساده است اما احساس می کنم هنوز هم مردم قادر به انجام آن نیستند.
آرم LIA یک مثلث قرمز معکوس بود که برشی به شکل قلب در مرکز آن قرار داشت. مادر شما گفت که قلب 'عجیب' بود که قطع شد ، 'همان چیزی که طول کشید.' آیا با گذر از این مرحله احساس کردید که قلب شما بریده شده است؟
راستش ، فکر می کنم وقتی والدینم به من اولتیماتوم دادند قلبم قطع شد. بودن در آنجا احساس خوبی نداشت. بسیار شرم آور بود که من 'به کمک نیاز داشتم'. من در مغزم می دانستم که این افراد لال هستند. منظورم این است که ، فکر نمی کنم آنها طبیعتاً گنگ باشند ، فقط به این دلیل که خود را به نادانی آموزش داده اند. من می توانم آن را در اشتباه تایپی در کتابچه راهنما و نحوه صحبت مردم ببینم ، که گویا نبود. همانطور که از این دولت دیده ایم ، مشخص می شود که وقتی شما حقیقت را نمی گویید ، غالباً بسیار دست و پا چلفتی است.

کانلی و مادرش.
گارارد کانلی در این کتاب ، شما مادر خود را پس از رها کردن در مرکز LIA ، به عنوان 'یک نقطه از تکنیکالر در این مکان نابجا' توصیف می کنید. آیا وقتی به این قسمت از زندگی خود فکر می کنید ، مادرتان را همین طور تصور می کنید؟
بله من انجام می دهم. او همیشه آن شخص بود. چیزی که جذاب است این است که ما هر دو آن افراد بودیم. او مجبور شده است که به روش خودش بیرون بیاید و مثل این باشد که: 'من این شخص سرزنده هستم. من همسر واعظ منظم شما نیستم و وقتی احمق هستم می خواهم شما را مسئول بدانم. ' او این کار را در جامعه خود انجام می دهد و طاقت فرسا است. او استراحت نمی کند مگر اینکه به نیویورک بیاید تا با من معاشرت کند. وقتی او برمی گردد ، تقریباً بدتر است ، زیرا او لحظه ای آزاد شده است. ای کاش بودجه و توانایی آزادی کامل او را داشتم. من فکر می کنم او این را صادقانه ترجیح می دهد. برای او واقعاً سخت است. از بعضی جهات او عاشق پدرم است. عشق می تواند به نوعی زندان باشد.
من فکر می کنم این فیلم می تواند جان انسان ها را نجات دهد.
شما می گویید که او هنوز پدر شما را دوست دارد. آیا تو؟ آیا این سوال پیچیده ای است؟
نه اینطور نیست. انجام میدهم. من همیشه هر وقت از من سال می شود تجدیدنظر می کنم زیرا نمی خواهم این یک پاسخ تقلبی باشد که فقط جعلی باشد. اگر او در زندگی من نبود کاملاً ویران می شدم. نکته ای در مورد پدر من که تقریبا هیچ کس نمی تواند آن را درک کند ، که من سعی کردم در کتاب به آن پی ببرم ، این است که او این نوع نابغه است. او ایده های زیادی دارد که من با آنها موافق نیستم و آنها منطقی را قبول نمی کنند. ما تلاش خود را انجام داده ایم. اما او این ذهن را دارد که فوق العاده غیر معمول و سرگرم کننده است.



آیا مواجه شدن با این شخص ، این مردی که دوستش دارید و این ذهن فوق العاده را دارد ، به نوعی سوررئال است ...
... و به مردم کمک می کند! می دانید ، او یک آشپزخانه سوپ دارد که به بسیاری از افراد بی خانمان در منطقه کمک می کند.
چگونه این اتفاق را با آنچه اتفاق افتاده آشتی می دهید؟
اول از همه ، او به نوعی عذرخواهی کرده است. فکر نمی کنم که او همیشه این کار را به بهترین شکل انجام داده باشد زیرا بسیار افتخار می کند.
او یک مرد جنوبی است.
بله او است. اگر هر اشتباهی را بپذیرید که فقط محکوم شده اید ، مردانگی شما از بین رفته است. اما او می گفت ، 'من اشتباه کردم. من نمی دانستم که شما را به کجا می فرستم ، شما را به چه چیزی می فرستم. ' اکنون ، موضع او در مورد هویت من مضر بود ، و هنوز هم مضر است. اما او نمی دانست آنچه را که اکنون می داند انجام داد ، به همین دلیل فکر می کنم این فیلم می تواند جان انسان ها را نجات دهد. مردم می توانستند در این باره صحبت کنند ، افرادی مانند او این حرف را می شنوند.
فکر می کنی پدرت فیلم را ببیند؟
فکر می کنم او مخفیانه فیلم را خواهد دید. او هرگز در تماشای آن دیده نخواهد شد.
و او هرگز به شما نخواهد گفت که آن را دیده است.
او ممکن است. جوئل (کارگردان) گفت که آن را برای دیدن پدرم طراحی کرده است. من کاملا مطمئنم که او بخشهایی از کتاب من را خوانده است. این فیلم همچنین دارای تجاوز جنسی است ، بنابراین فکر می کنم برای او سخت باشد.
یکی از حیرت انگیزترین خطوط در کتاب درک این نکته است که مدیریت 'قسمت همجنسگرایی' برای او عجیب تر از قسمت تجاوز جنسی است.
خوب حالا که او از همجنسگرایی من بسیار آگاه است ، این شوک از بین رفته است. هر چند ما در مورد تجاوز جنسی خیلی صحبت نمی کنیم. من فکر می کنم این مسئله دشوارتر است زیرا مردانگی با تجاوز جنسی بسیار زیاد است و هیچ کس باور ندارد که واقعی است.
افراد زندگی شما صحت حمله شما را زیر سوال برده اند. باید سخت باشد
مردم می گویند ، 'شما باید با او مبارزه می کردید.' چیزهای دیوانه ای از این قبیل. اما جنبش #MeToo واقعاً به برخی از روش هایی که اکنون افراد درباره تجاوز صحبت می کنند و می فهمند شما فقط نمی توانید با مردم مبارزه کنید ، کمک کرده است.

لوکاس هجز ، راسل کرو و نیکول کیدمن در فیلم پسر پاک شده.
ویژگی های کانونی در کتاب می گویید فکر می کنید لیاقت آن را دارید.
این همان چیزی است که من فکر کردم خیلی بهم ریخته این دو مورد همچنان آزارم خواهد داد ، مخصوصاً وقتی مردم کتاب را می خوانند یا فیلم را تماشا می کنند. با شروع تبلیغات که می فهمم داستان من دوباره از کنترل من خارج شده ترسناک است. من وقت زیادی را صرف ساخت آن کردم و مانند این بود که 'من این کار را کردم ، اینجا زندگی من است.' اکنون در فرهنگ است.
آیا فیلم فاصله ای دارد؟ نام این شخصیت به جای گارارد ، جارد است.
خوشحال شدم که آنها این کار را کردند زیرا می توانم بگویم این نسخه از من است و نه در حقیقت من واقعاً دشوار است که شخصاً آن را نگیرم ، وقتی مردم درباره فیلم طوری صحبت می کنند که من دوست ندارم. احساس می شود که آنها در مورد من صحبت می کنند. من منطقا می دانم که این درست نیست. من مدام می خواهم از همه کسانی که در این فیلم دخیل هستند محافظت کنم ، خصوصاً به این دلیل که عاشق خیلی از افرادی که در این فیلم هستند ، شدم. فقط باید رهاش کنم



دیدن فیلم برای اولین بار چگونه بود؟
من در حال اکران خصوصی با جوئل ، شوهرم و تندی نیوتن بودم که بسیار شیرین بود. الکل زیادی داشتم. من به شما حقیقت را می گویم: خیلی احساس خجالت کردم. مانند ، 'اوه همان چیزی است که من به نظر می رسید از طریق درمان تبدیل شده ام.' از طرف لوكاس هجز (بازیگر نقش جارد) كاملاً گفت و گو صورت نگرفته و چهره او احساسات زیادی را منتقل می كند. او بسیار خوب است. او در انجام این کار استاد است. اما شما همچنین مانند 'من نمی توانم باور کنم که چگونه به نظر می رسد گفتن بله به همه اینها'. این برای من بسیار ناراحت کننده بود بلکه بسیار ضروری بود. بنابراین به نوعی شیرین و تلخ بود.
من دوست داشتم که این تجربه را با شوهرم ، که یک متعصب بزرگ فیلم است ، به اشتراک بگذارم. ما به عنوان همجنسگرایان مناسب ، در تخت سلطنت نیکول کیدمن - مخصوصاً در کلاه گیس ، پرستش می کنیم. زمزمه های نیکول با کلاه گیس شاید مورد پسند من باشد. خیلی خوب بود که این تجربه را با او درمیان گذاشتم و بعداً با مادرم به او هدیه دادم. زیرا هر اتفاقی که در داستان زندگی من بیفتد ، مهم نیست که کجا می رود ، مهم نیست که چه گهگاهی سر راه من قرار گیرد ، من می دانم که برای نجات من به مادرم این ادای احترام را کردم. او مرا بیرون آورد. من باید تصمیم می گرفتم که با او تماس بگیرم ، اما او باید تصمیم نهایی را بگیرد تا مرا از آنجا خارج کند.
این محتوا توسط شخص ثالث ایجاد و نگهداری می شود و برای کمک به کاربران در ارائه آدرس های ایمیل خود ، در این صفحه وارد می شود. شما می توانید اطلاعات بیشتر در مورد این و مطالب مشابه را در piano.io تبلیغات بیابید - ادامه مطلب را در زیر بخوانید