کتاب جدید Joan Didion اجازه دهید به شما بگویم که منظور من از کارهای اولیه او چیست
کتابها

اولین بار که با جوانی دیدون روبرو شدم ، همانطور که در بهار سال 1983 در دوران دبیرستان حضور داشتم ، شبیه به عقب انداختن اسپرسوی مضاعف است: نبض در معابد ، شفافیت وضوح ، تلخی تلخی.
دیدون با کار خود فرهنگی را خیره کننده و خطرناک ، افسانه ای و پیش پا افتاده به ذهن متبادر کرده است. میراث او با مقالات اولیه او در مورد کالیفرنیا ، که در کتاب متعارف او جمع آوری شده ، آغاز می شود سکوت به سمت بیت لحم و آلبوم سفید ، و همچنان شامل خاطرات برنده جایزه کتاب ملی خود است ، سال تفکر جادویی ، که غم و اندوه او را پس از مرگ همسرش و شریک خلاقش ، جان گریگوری دان ، بازگو می کند.
بگذارید منظورم را به شما بگویم توسط Joan Didion 'class =' lazyimage lazyload 'src =' https: //hips.hearstapps.com/vader-prod.s3.amazonaws.com/1606234983-31viWOz2x9L.jpg '> بگذارید منظورم را به شما بگویم توسط جوآن دیدیون اکنون خرید کنیدوی در هر یک از رمان ها و آثار غیر داستانی خود ، جملات را مانند دانشمندی در آزمایشگاه کالیبره کرده است ، نحو را الک می کند ، و ردیف های سانتریفوژ را می پردازد. هیچ چیز بدون استفاده نمی ماند. همانطور که او از ارنست همینگوی مشاهده می کند: 'شما به علائم نگارشی اهمیت می دهید یا نه ، و همینگوی این کار را کرد. شما به 'و' ها و 'اما' اهمیت می دهید یا نه ، و همینگوی این کار را کرد. ' در مورد دیدیون هم همینطور است. Hers شعر مصوت های تخت غربی است ، قطعه مرده هالیوود نوآر. او جزئیات سرگردان است که بسیار گویای آن است ، اعتقاد راسخ راسخ در دیدن چیز برای آنچه که هست - اشتیاق به گفتن داستان بدون تزئینات ، فقط همین است.
اکنون ، نسخه جدید بگذارید منظورم را به شما بگویم ، اکنون بیرون بیاید ، قطعاتی را که قبلاً جمع آوری نشده اند در یک نگاه منشوری دور هم جمع می کند. منتقد هیلتون آلز قوس حرفه خود را در یک پیش گفتار غنی تقریباً به اندازه خود کتاب ترسیم می کند. مقاله ها به راحتی از کف اتاق برش به صورت بیت هایی احساس می شوند ، اما طبق معمول ، Didion بیش از انتظارات ما است.
در اینجا ، او در برابر تیپ بازی می کند ، ذخیره جالب توجه خود را پایین می آورد ، و به خود اجازه می دهد آسیب پذیرتر شود. در 'Getting Serenity' (1968) ، او در یک جلسه معتادان قمار در حال بهبودی در حومه لس آنجلس شرکت می کند ، اما فقط متوجه می شود که نمی تواند خودش را کنار بیاورد. اعترافات مانند خود برائت است. دوازده قدم روی اعصاب او رنده می شود. او مشتاق کازینوی باز زندگی واقعی است ، چرخش چرخ رولت: ریسک بالا ، پاداش بالا. و او ترسید: 'من سریع بیرون آمدم ، قبل از اینکه شخص دیگری دوباره بگوید' آرامش '، زیرا این کلمه ای است که من آن را با مرگ مرتبط می دانم ، و برای چندین روز پس از آن ملاقات می خواستم فقط در مکانهایی باشم که چراغ ها روشن
بگذارید منظورم را به شما بگویم از تقویم انتشارات دیدیون در مجلات و مجلات پیروی می کند ، اما وقتی که او به موضوع زندگی خود در برابر ملیله پس از جنگ آمریکا می پردازد ، به مرور و عقب می رود. در کتاب 'در مورد انتخاب نشدن توسط کالج انتخاب یکی' (1968) ، وی نامه رد خود را از استنفورد به تاریخ 25 آوریل 1952 نقل می کند و سپس به مراقبه عمیق تری در مورد اضطراب وضعیتی که خانواده های طبقه متوسط پس از جنگ را آزار می دهد ، می پردازد. که شکست عاقل ترین معلم از همه است.
تجدید دیدار با 101خیابانهوابرد معانی پیچیده وطن پرستی را مسخره می کند. پروفایل وی تبدیل به انتقادات اجتماعی مینیاتوری در مورد هنرمندانی مانند رابرت مپلثورپ و تونی ریچاردسون شد که هر دو به دلیل بیماری های مرتبط با ایدز درگذشت و نقش های عمومی نانسی ریگان و مارتا استوارت.
داستان های مرتبط


ما نه ریگان و نه استوارت را با فمینیست ارتباط نمی دهیم علت معروف ، اما زیر نگاه استیل دیدیون ، آنها ادعای نمایندگی خود را دارند. او ما را مجبور می کند ببینیم ، چه بخواهیم و چه نخواهیم ، زنان 'سنتی' و خانه داران حرفه ای به مراتب بیش از مجموع تخیلات همسرانشان یا خدمتگزاران پدر سالاری است. به عنوان مثال ، در Didion’s Reaganland ، نانسی همسر تیزبین است.
او ما را فراتر از مناطق راحتي بشقابها و تفکرات جمعي فرض مي کند. که به سختی نوع دوستانه است. همانطور که خودش می گوید: «نوشتن عملی است که من می گویم ، خود را به دیگران تحمیل می کنم ، می گویم به من گوش کن ، این رو به روش من ببین ، نظرت رو عوض کن ... این واقعیت وجود ندارد که قرار دادن کلمات روی کاغذ تاکتیکی است برای یک قلدر مخفی ، حمله ، تحمیل خصوصی ترین فضای خواننده. '
بگذارید منظورم را به شما بگویم با این حال ، گاهی اوقات احساس می کنم که در بخش آغازین دیدون ، 'آلیشیا و مطبوعات زیرزمینی' (1968) ، مداحی برای مقالات جایگزین که نام آنها از حافظه ناپدید شده است. لحظات خیانت آمیز وجود دارد. اما Didion بسیار خوبی نیز وجود دارد: اشتیاق او به نوشتن در همه جا وجود دارد ، اجباری برای نوشتن در مورد نوشتن ، که بهترین مراقبه های او را در اینجا جرقه می زند. این بحث های داخلی درباره اینکه او چه می کند ، و چگونگی و چرایی انجام آن ، طنین انداز می شود.
'نوشتن عبارت است از گفتن من ، تحمیل كردن خود بر دیگران ، گفتن است به من گوش کن ، به روش من ببین ، نظرت را عوض کن '
او به عنوان یک داستان نویس از محدودیت های خود ابراز تاسف می کند و به نظر می رسد راحت تر از ایجاد یک صفحه در جهان ، گزارش از جهان را ارائه می دهد. از این رو ، وقتی آنتن می آید ، آنتن ها با سیگنال هماهنگ می شوند: 'من یک بار می دانستم که یک رمان دارم که آن را به عنوان یک روغن روغن ، با یک سطح رنگین کمانی به من نشان می دهد. در طی چندین سال طول کشید تا رمانی را که به روغن کثیف اشاره کردم به کسی نرساندم ، از ترس اینکه طلسمی که تصویری که بر روی من وجود داشت محو شود ، صاف شود ، برود ، مانند رویایی که هنگام صبحانه گفته شد. '
بارها و بارها او به کار خود حلقه می زند. 'قصه گویی' دوباره به سالهای حضور در آن می پردازد Vogue - مسلماً در نمادین ترین مقاله خود ، 'خداحافظی با همه اینها' ، ولنتاین تارت برای جوانی اش در منهتن ، گرفته شد - جایی که او روش را خیس کرد: 'این در Vogue اینکه من راحت با کلمات یاد گرفتم ، راهی برای در نظر گرفتن کلمات نه به عنوان آینه ناکافی خودم بلکه به عنوان ابزار ، اسباب بازی ، سلاح برای استفاده استراتژیک در یک صفحه ... ما آشنای مترادف بودیم. ما جمع کننده افعال بودیم. ' و دیدون منتقد ادبی یک شگفتی است: کالبدشکافی وی در مورد جمله آغازین همینگوی در خداحافظی با اسلحه در نوع خود یک شاهکار است.
'او متقاعد کردن قاطعانه در دیدن چیز برای آنچه که هست ، تمایل به داستان بدون تزئین است.'
تعداد کمی از سبک شناسان ادبی بر بسیاری از نویسندگان در بسیاری از ژانرها تأثیر گذاشته است. ما در کتاب پس از کتاب به کارهای زیبا و اضافی او اعتماد کرده ایم تا گوشه های تاریک آمریکا ، نقایص و تخیلات آن را روشن کند. ما او را می شناسیم. اما دیدیون بگذارید منظورم را به شما بگویم همچنین یک مکاشفه است ، زیرا زن پشت پرده ، به نوعی صمیمی تر ، با احساسات فمینیستی ، به جلو می رود.
مقاله تحسین برانگیز او در مورد مارتا استوارت می تواند کدی برای نقش پیشگامانه او باشد: 'این داستان' برداشت زن 'است ، داستان کاسه گرد و غبار ، داستان' دفن کودک شما 'و من نمی خواهم -هیچ وقت دیگر گرسنه نباشید ، داستان میلدرد پیرس ، داستانی در مورد اینکه چگونه عصب محض حتی زنان غیر ماهر حرفه ای می تواند غالب شود ، به مردان نشان می دهد ... رویاها و ترس هایی که مارتا استوارت در آنها ضربه می زند زنانه نیست 'خانگی اما با قدرت زن ، از زنانی که با مردان پشت میز می نشینند و هنوز در پیش بند خود هستند ، با چیپس ها دور می شوند.'
براوا
برای راه های بیشتر برای بهترین زندگی خود به علاوه همه چیز اپرا ، برای دریافت خبرنامه ما ثبت نام کنید!
این محتوا توسط شخص ثالث ایجاد و نگهداری می شود و برای کمک به کاربران در ارائه آدرس های ایمیل خود ، در این صفحه وارد می شود. شما می توانید اطلاعات بیشتر در مورد این و محتوای مشابه را در piano.io تبلیغات پیدا کنید - ادامه مطلب را در زیر بخوانید