نابینا شده توسط نور به آمریکایی های چند نژادی کمک می کند تا از میراث خود احساس غرور کنند

تلویزیون و فیلم

نشیمن ، اتاق ، مبلمان ، صندلی ، طراحی داخلی ، نیک وال

من به عنوان یک کودک آمریکایی چند نژادی ، هرگز تصور نمی کردم که فیلم ها و موسیقی با ذهن من طراحی شده باشد. به نظر می رسید هالیوود فقط به ایجاد محتوا برای مخاطبان سیاه و سفید ، به طور جداگانه علاقه مند است - این یک ذهنیت کاملاً قدیمی است. اما در مورد آن دسته از ما که در منطقه 'خاکستری' زندگی می کنیم چطور؟ یا در مورد من ، منطقه 'قهوه ای'؟ چه روایتی می تواند به من مربوط شود؟ و آیا نباید سرگرمی ما را گرد هم آورد؟

داستان های مرتبط چرا حافظه کتاب یک درام نوجوان باید تماشا کنید چرا من برای این عروسی مشهور سپاسگزارم

فیلم جدید کور شده توسط نور ، یک داستان روی سن براساس سال 2007 است سلام از پارک بوری: خاطره ای - کتاب سارفراز منظور روزنامه نگار و فیلمنامه نویس مشترک در مورد بزرگ شدن در اواخر دهه 80 L لوتون ، انگلیس - بیش از هر زمان دیگری قابل مقایسه است. کارگردان Gurinder Chadha ( آن را مانند بکهام خم کنید ، عروس و تعصب ) داستان جذاب و در عین حال پیچیده نوجوان پاکستانی بریتانیایی جاوید (ویویک کالرا) ، آرزوهای ادبی شخصی وی و وسواس تازه پیدا شده اش با بروس اسپرینگستین نوازنده آمریکایی را با هم گره زد.

همانطور که داستان جاوید گسترش می یابد ، او از یک خارجی تنها و خجالتی که مخفیانه شعر می نوشت به نویسنده ای جسور ، شجاع و جوانه تبدیل می شود. مانند هر سفر کشف خود ، این روند آشفته بود اما با حمایت معلم او خانم کلی (هیلی اتول) ، دوست پنجابی شیطانی Springsteen ، روپس (آرون فاگورا) و علاقه جدید (Nell Williams) ، جاوید توانست از موانع غیرقابل جبهه ای که شامل آزار و اذیت محلی علیه جامعه پاکستانی وی و ارزشهای سختگیرانه و سرسخت پدر بیکار و طبقه کارگر وی بود (با بازی کولویندر گیر) عبور کند. ترانه های 'The Boss' زمینه ای برای روحیه عصیان کننده جاوید شد که باعث ایجاد احساس ارتباط با سفر یقه آبی خود اسپرینگستین شد ، در حالی که به او کمک کرد تا حس هویت خود را شکل دهد.

برخی ممکن است این خط داستانی را ببینند و تعجب کنند که چگونه یک فیلم در مورد مبارزه ، سرکشی ، هویت ، خانواده ، عشق ، موسیقی و تجربه دشوار مهاجرت می تواند مخاطبان گسترده ای را جذب کند. در واقع ، این دقیقا چرا ممکن است علاقه مندان به سینما پیدا کنند کور شده توسط نور از یک جنبه یا جنبه دیگر قابل استفاده است. با ترک تئاتر ، شروع به تأمل در سالهای شکل گیری خودم کردم. در ظاهر ، من و جاوید ممکن است دنیایی جدا از هم به نظر برسیم ، اما در واقع من بیشتر داستان شخصی خودم را در داستان او می بینم.

بازیکن بسکتبال ، لباس ورزشی ، جرسی ، لباس ورزشی ، بازیکن ، پیشانی ، لباس ، لبخند ، ورزش تیمی ،

راج تونی در سن 14 سالگی.

حسن نیت

برای خودم ، فرزند یک مهاجر هندی متولد سال 87 در نیویورک ، تربیت من پر زرق و برق نبود اما ما ریشه های فرهنگی غنی از سرزمین مادری پدرم داشتیم. ما بزرگ شدیم که کاری می خوردیم ، آخر هفته ها در پوجا شرکت می کردیم و میراث خود را یاد می گرفتیم. اما به عنوان یک و نیم هندی آمریکایی ، هیچ وقت احساس نکردم که مورد قبول جامعه خودم هستم. من که پوست زیتون و موهای فرفری داشتم ، به نظر بچه های قهوه ای دوستان پدرم نمی رسیدم. متفاوت به نظر می رسیدم ، ناپاک برای آنها ، من بیگانه بودم.

در مدرسه ، من در اطراف همکلاسی های سفید پوستی بودم که در خانه های گره خورده و طبقه متوسط ​​پرورش می یافتند. من هرگز رنگ پوست کسی را به هر دلیلی برای دوست نبودن با او ندیدم. برای من ، اگر آنها باحال و جالب بودند ، دوست داشتم دوست آنها باشم. بدبختی ها و اخراجی ها همیشه مورد توجه من قرار می گیرند نه شوخی ها. جا دادن در آن بیش از حد تلاش و انطباق داشت. احساس می کردم بیشتر شبیه خودم در اطراف پانک ها ، گوتیک ها و بچه های هنرمند هستم. همه ما محصولات فرهنگ عامه آمریکا بودیم و موسیقی اغلب ما را به هم پیوند می داد. در نوجوانی ، تعویض سی دی هنرمندان مورد علاقه معادل کارت های بیس بال بود. برای ما داشتن علاقه مشترک به یک هنرمند موسیقی یا گروه موسیقی به معنای ارتباط در سطح عمیق تری بود.

آسمان ، درخت ، دوستی ، جاده ، اوقات فراغت ، جهانگردی ، تبلیغات ، ابر ، تفریح ​​، تیم ، برادران وارنر

من و برادرم راوی هر چیزی را با صدای بیس بلند یا اعوجاج دوست داشتیم - The Ramones، Nas، The Smashing Pumpkins، Jay-Z، Rage Against the Machine، DMX - و ما عصبانیت و ناامیدی نوجوانان خود را از طریق صدای آنها هنگام جستجوی خودمان ابراز کردیم. من خودم را پیدا کردم که به جای یادداشت برداری ، رویاپردازی در اجرای زنده برای همسالانم هنگام نوشتن متن و شعر شعر می نوشتم. به طور مشابه با جاوید ، من موسیقی را به عنوان پناهگاه خودم و ابزاری برای پیمایش در جهانی یافتم که مرا ترساند.

کلاه ، چشم ، پیشانی ، ابرو ، عکس ، بیان صورت ، کلاه بیس بال ، جالب ، عکس فوری ، کلاه کریکت ،

راج تونی و پدرش در 14 سالگی.

حسن نیت

با وقوع 11 سپتامبر ، من فقط 14 سال داشتم و وارد کلاس دوم کلاس نهم شدم. در آن ساعات دلهره آور صبح ، تصورات در سراسر کشور ، از جمله در دبیرستان من ، به شدت تغییر کرد. مردم شروع کردند به نگاه متفاوت به بچه های قهوه ای. یک شبه ، هرکسی که رنگ پوست تیره تری داشته باشد یا نام غیر انجیلی داشته باشد ، اکنون به عنوان یک دشمن تصور می شود.

با تمام صراحت ، و به نظر وحشتناک به نظر می رسد این ، من خوشبختانه پوست سبک تری نسبت به برخی از دوستان قهوه ای خود احساس کردم. برای اولین بار در زندگی ام ، تعصب بر اساس رنگ پوست کسی را دیده ام. سورئال بود. تا آن زمان ، من فقط در مورد نژادپرستی در کتابهای درسی مطالعه می کردم. من به عنوان یک آمریکایی هندی ، با یک چهارم پورتوریکویی و یک چهارم تبار ایتالیایی از طرف مادرم ، راحت تر می توانم بدون جمع شدن در جمعیت راهرو ترکیب شوم.

دوستان من که از نژاد کامل هندی یا پاکستانی یا از نژاد دیگر خاورمیانه بودند ، خوش شانس نبودند. دوستان پنجابی و سیک که عمامه می بستند ، هدف های ساده ای برای نوجوانان نادان بود که از قبل به دنبال دلایلی برای جدا کردن یکدیگر بودند. خوشبختانه ، دوستان قهوه ای من هرگز به خاطر تفاوت های بیرونی من کینه ای نداشتند. اگرچه هیچ یک از دوستان من هرگز صدمه جسمی ندیده اند ، کلمات آزار دهنده و صدا زدن ، مانند 'سر حوله' یا 'شتر سوار' یا 'بن لادن' بیشتر از یک مشت به صورت در کنار آنها بودند.

متفاوت به نظر می رسیدم ، ناپاک برای آنها ، من بیگانه بودم.

در طی چند سال اول پس از 11 سپتامبر ، بودن هر چیزی نزدیک به 'قهوه ای' احساس ناراحتی می کرد. و بعد اتفاق غیرقابل تصوری رخ داد. در سال 2003 ، Jay-Z آهنگ بین المللی موسیقی پنجابی MC 'Mundian To Bach Ke' را بازسازی کرد - آهنگی ناشناخته در ایالات متحده که به سرعت به یک ضربه تبدیل شد ، و باعث فاصله گرفتن از موسیقی پاپ آمریکایی و صدای بنگرا شد ، که زمانی برای گوش های داخلی 'خارجی' شناخته می شد . این آهنگ ، بدون توجه به رنگ و زمینه آنها ، تأثیر عمیقی در همکلاسی های من داشت. جی زی در اوایل سال 2000 مانند یک خدا بود و برای آن لحظه از زمان ، جهان را به روی جوانان آمریکایی باز کرد. ایستگاه های رادیویی محلی اغلب آن را می چرخاندند و من یادآوری می کنم که در آهنگ ها ، میتسو های بار ، شانزده شیرین ، عروسی ها و برنامه های آرانتگرام با آهنگ رقصیده ام.

داستان های مرتبط 29 کتاب برای خواندن قبل از تبدیل شدن آنها به فیلم های 2019 31 فیلم احساس خوب که باعث لبخند شما می شوند کیت بلانشت صحبت می کند کجا می خواهید بروید Bernadette

که در کور شده توسط نور ، هنر بروس اسپرینگستین به متحد کردن غریبه ها کمک کرد و هدف را در زندگی جوان جاوید الهام بخشید ، روشی که جی ز برای من و دوستانم انجام داد. در آن سال های دبیرستان و ورود به دانشگاه ، احساس می کردیم که کمی کمتر از خارج از کشور احساس می کنیم که متعلق نیستیم. من متشکرم که شاهد توانایی موسیقی دست اول در توانمند سازی ، الهام بخشیدن و گردهم آوردن مردم در مواقع ناآرامی بوده ام. اگرچه تلاش برای درک یکدیگر هنوز باقی است ، اما به اشتراک گذاشتن اوضاع شخصی ما ممکن است به ما کمک کند تا بفهمیم که همه ما کاملاً یکسان هستیم.


برای راه های بیشتر برای بهترین زندگی خود به علاوه همه چیز اپرا ، برای دریافت خبرنامه ما ثبت نام کنید!

این محتوا توسط شخص ثالث ایجاد و نگهداری می شود و برای کمک به کاربران در ارائه آدرس های ایمیل خود ، در این صفحه وارد می شود. شما می توانید اطلاعات بیشتر در مورد این و مطالب مشابه را در piano.io تبلیغات بیابید - ادامه مطلب را در زیر بخوانید