به عنوان دستیار میشل اوباما بانوی اول سابق ، آنچه در کیف خود حمل کردم اینجاست

سرگرمی

میشل اوباما ، بانوی اول ، هنگام پرواز از پایگاه مشترک اندروز ، مریلند به نیویورک ، نیویورک ، 2 فوریه 2016 ، با کارمندان داخل ستاره درخشان ملاقات کرد عکس رسمی کاخ سفید توسط لارنس جکسون لارنس جکسون

من همیشه کمی به زنانی که با کمی کیف پول ظاهر می شوند ، فقط به اندازه کافی کافی برای کلیدها و شاید یک تلفن همراه ، غبطه می خورم. چگونه در زندگی با کیسه سر می خورید؟ که کم اهمیت؟ تا زمانی که به یاد می آورم ، کیف داشته ام. حتی به عنوان یک دختر جوان ، من هرگز بدون یکی از خانه بیرون نرفتم. این مرا به تمام ابزارهای تصادفی مورد نیاز مجهز کرد - اما نمی دانستم که روزی نمایانگر موارد بیشتری خواهد بود.

برای کارم ، هر روز یک کیف سیاه بزرگ با خودم حمل می کنم. در آن ، بین تقسیم کننده های کیف پول ، من شارپیز ، یک فن باتری به اندازه کف دست ، یادداشت های چسبناک ، نخ دندان ... شما آن را نامگذاری کنید. این زیبا ، در عین حال با دوام است ، با مارک های جوهر و لکه های آب داستان خود را در طول سال ها بیان می کند. هر زمان که باز می شود ، رایحه ای گلی از رایحه های لوسیون ها و روغن های موجود در هوا نفوذ می کند. در مجموع ، با بندها ، زیپ های محکم و محتوای آن ، وزن کیف فوق العاده 5 پوند است.

داستان های مرتبط 28 مورد از الهام بخش ترین سخنان میشل اوباما میشل اوباما به 20 سوال پاسخ می دهد خانواده اوباما چگونه خود را قرنطینه می کنند

شما کیسه ای مثل این را برای هر کسی دیگر حمل نخواهید کرد. اما من برای میشل اوباما . خواه او را به عنوان یک زن ، یک دوست ، یک مادر بشناسید ، نویسنده ، نماد سبک ، هاگر ارشد ، یا اولین بانوی اول سیاه پوست کشور ، او نمایانگر نمونه ای از آنچه با سخت کوشی ، پوست سخت و جاه طلبی امکان پذیر است ، است.

به عنوان دستیار ، انتظار می رود که برای همه و همه آماده باشید. اما به عنوان دستیار یک بانوی اول - حتی اکنون ، یک سابق - آماده سازی معنای کاملاً متفاوتی دارد. شما باید هر حرکت رئیس خود را پیش بینی کنید ، هر سناریوی قابل تصوری را در ذهن خود بازی کنید و اطمینان حاصل کنید که هیچ چیز او را از وظیفه پیش آمده دور نمی کند. شما حلال مشکل هستید. خط دفاع اول. یکی به اندازه کافی سازمان یافته است که قبل از خودتان به دیگران فکر کنید. این به معنای داشتن یک ذهنیت 'آماده برای هر چیز' است ... و کیف.

بانوی اول میشل اوباما نوار ویدیویی را برای سفر گوگل به باغ آشپزخانه کاخ سفید ، در اتاق آبی کاخ سفید ، 6 اکتبر 2015 کارکنان chyna clayton carloline adler ، لورن vrazilek عکس رسمی کاخ سفید توسط چاک کندی

چینا کلیتون و میشل اوباما در اتاق آبی کاخ سفید ، 6 اکتبر 2015.

چاک کندی

هنگامی که من در سال 2015 سمت مدیر سفر و دستیار ویژه بانوی اول را به عهده گرفتم ، مواردی وجود داشت که پیشینیان من خاطر نشان می کردند که همیشه باید داشته باشم: انواع قلم های جوهر ، ضد عفونی کننده دست ، نی ، پارچه و سکه های چالش ، که معمولاً به اعضای سرویس داده می شوند. اما من آن را به سطح کاملا جدیدی رساندم ، و از لیستی از پنج مورد ساده به انبوهی از لوازم برای پیش بینی 'چه می شود اگر' بی نظیر بانوی اول ، گسترش دادم. من کیف خود را که کیف آن را FLOTUS می نامیدم - کیف دستی سیاه و سفید Lo & Sons بدون محفظه های بی پایان ، حمل کردم. اگر تماشا کرده باشید وایپ در HBO ، شما پسری را به نام می شناسید گری والش ، که دستیار ویژه و دستیار شخصی معاون رئیس جمهور بود. گری همیشه کیسه ای به همراه داشت که ظاهراً از شانه راست یا چپ او وزن داشت. آن کیف مطمئناً سنگین به نظر می رسید - و به من اعتماد کن ، اینگونه است. این همان چیزی است که وقتی هدف کمال است ، اتفاق می افتد.

در حالی که خانم اوباما بانوی اول بود ، من باید به همه چیز فکر می کردم و هر سناریوی ممکن را در نظر می گرفتم. من می دانستم که کیف او باید متفاوت باشد - زیرا به عنوان اولین بانوی اول سیاه ایالات متحده آمریکا ، بخشی از کار من کمک به او در معامله با چمدان ملت بود در مورد مفهوم آنچه که او و خانواده اش قرار بود نشان دهند. بنابراین من آن را با 3 نوع مختلف لوسیون پر کردم: یک نوع سبک تر برای پاهای او ، به طوری که آنها در کفش پاشنه او بلغزانند و بلغزانند ، یک ضخیم تر برای بدن او ، و یک نوع فوق العاده ضخیم برای مچ پا ، زانوها و آرنج ، همه در تلاش برای جلوگیری از هرگونه تیرگی احتمالی است. رطوبت ساعت من کم نخواهد بود. من اسپری مو را برای مسیرهای پرواز و یک برس لبه ای حمل کردم ، فقط در صورت ، برای صاف کردن موهای ریز در نزدیکی شقیقه ها یا اطراف خط مو. (این احتمالاً اولین باری بود که بانوی اول باید نگران آن باشد لبه گذاری .)

البته یک جفت آپارتمان هم بود. او گاهی اوقات صدها نفر را در خطوط عکس استقبال می کرد ، و از راهروهایی به طول یک زمین فوتبال می گذشت یا ساعت ها پشت تریبون می ایستاد. درد پیاده روی برای مدت طولانی را در پاشنه پا تصور کنید و سپس آن را در 100 ضرب کنید.

من می دانستم كه کیف او باید متفاوت باشد - زیرا به عنوان اولین بانوی اول سیاه ایالات متحده آمریكا ، بخشی از كار من كمك به وی برای پرداختن به چمدان ملت بود كه وی و خانواده اش نمایندگی داشتند.

کیف من همچنین شامل نی بود زیرا ما از ارزش یک 'لب خوب' و یک غلتک پرز مطلع هستیم. من برای جلوگیری از هرگونه سوhaps استفاده در لباس و آب دمای اتاق ، کلیپ های سوتین و نوار چسب دوتایی اضافه کردم ، زیرا یک جرعه قبل از برخورد به صحنه به رفع سرفه خفیف کمک می کند. قبل از اینکه نتوانید در قفسه ها نگهداری کنید ، نعناع وجود داشت ، زیرا اولین برداشت ها چسبیده و ضد عفونی کننده دست است. من مقدار زیادی از آن را داشتم تا او بتواند یک خط طناب کار کند ، و در طی آن پس از سخنرانی آزادانه با طرفداران درگیر شد - در آغوش گرفتن ، گرفتن عکس سلفی ، گرفتن نوزاد ، دست دادن و صحبت با جمعیتی که طول یک مرحله را طی می کرد.

من شارژر و هدفون اضافی داشتم ، زیرا او همیشه نیاز به اتصال داشت و شما هرگز نمی دانید چه زمانی ممکن است لازم باشد صدا و فوکوس را از بین ببرد. من برای آن وقفه های غیرمنتظره یک پرونده ناخن نگه داشتم ، و یک کیف خیاطی که در یک شام خبرنگاران کاخ سفید مفید بود هنگامی که یک مشهور که بی نام خواهد ماند پارگی در لباس خود داشت که من توانستم آن را با یک سنجاق از FLOTUS خود درست کنم کیسه. این کیف برای بسیاری از مردم نجات یافته است ، نه فقط بانوی اول برای همیشه ما.

تا به امروز ، حتی به خانم اوباما پس از کاخ سفید ، کمک می کنم ، من هنوز به یک جعبه کمک های اولیه ، مواد پاک کننده لکه ، دئودورانت ، اسفنجی برای از بین بردن خوشبو کننده ، ورقه های روغن ، قطره سرفه و پشت گوشواره اضافی مجهز شده ام. هر وقت رئیس من به چیزی که در کیف ندارم نیاز دارد یا از من درخواست می کند ، آن را تا سفر بعدی اضافه می کنم. خانم اوباما با عشق من را در مورد کیف من و اینکه چرا من احساس نیاز به حمل و نقل این همه چیز را دارم ، مسخره کرده است ، اما این به این دلیل است که من هرگز نمی خواستم داستان در مورد او درباره مویی که از جای خود خارج شده است ، یا همان مارک لباس او یا گوشواره ای که افتاده بود ، به جای میراثی که اوباما ایجاد می کردند. در طول مدتی که در دولت بودند ، همه اطرافیان برای رسیدن به کمال تلاش می کردند زیرا گزینه دیگری وجود نداشت. بیش از حد در خط بود.

رئیس جمهور باراک اوباما و بانوی اول میشل اوباما در جریان بنیاد انجمن های سیاسی سیاه کنگره از اعضای حضار استقبال کردند چاک کندی رئیس جمهور باراک اوباما و بانوی اول میشل اوباما در جریان بنیاد انجمن های سیاسی سیاه کنگره از اعضای حضار استقبال کردند چاک کندی

ما در یک موقعیت منحصر به فرد بودیم. این اولین دولت سیاه پوستان در تاریخ این کشور بود. برای من خیلی مهم بود ، اما به طور طبیعی به وجود آمد. من از یک پدرسالاری ثروتمند می آیم: یک مادربزرگ ، مادربزرگ و مادر بزرگ - چهار نسل قدرتمند - که مطمئن شدند نسل بعدی بهتر از نسل قبلی است.

در حال بزرگ شدن ، مادرم به من آموخت که همه چیز در جزئیات است. او یک پدر و مادر تنها بود که سالها در شیفت قبرستان کار می کرد تا در طول روز مدرسه در دسترس من باشد. این برنامه ریزی را می طلبید. مادر همیشه یک بالشتک کوچک زرد رنگ روی کمد شب خود نزدیک تلفن نگه می داشت و آن را با یادداشت پر می کرد. من او را در زمینه امور مالی تماشا می کردم ، وقتی که صورتحساب را محکم محاسبه می کرد - هر از چند گاهی با یک بارقه بار نگرانی در چشمانش. هنگامی که او با مکانیک یا کارفرمای ما یا حتی گوینده بانک صحبت کرد ، یادداشت برداری کرد. تا به امروز ، من می توانم انبوهی از کاغذها را مشاهده کنم که پر از جزئیاتی است که در آن زمان بسیار پیش پا افتاده به نظر می رسید: با کی صحبت کرد ، زمان دقیق و همه مواردی که بحث شد.

بنابراین این مادر بود که به من آموخت که همیشه آماده باشم. اینکه شما به یک طرح B تا Z نیاز دارید ، زیرا گاهی اوقات طرح A همیشه کار نمی کند. او می دانست که این دنیا عادلانه نخواهد بود و برای ادامه این کار ، من همچنین باید یاد بگیرم که چگونه آماده باشم ، به ویژه به این دلیل که یک زن سیاه پوست در آمریکا به معنای متولد شدن با دو اعتصاب است که به طور مداوم علیه شما کار می کنید: سیاهی و جنسیت

هر دو مواردی هستند که هیچ کنترلی روی آنها ندارید ، اما باید نحوه حرکت را مشخص کنند. این تلاش مداوم برای اشتیاق به هویت و مبارزه با نژادپرستی وجود دارد - فهمید که هر چقدر که بخواهید مطابقت داشته باشید ، نمی توانید به طور کامل انجام دهید ، زیرا سیاهی شما شما را از هم جدا می کند. بنابراین شما اجازه می دهید که نتوانید مطابقت داشته باشید تا دیدگاه شخصی خود را شکل دهید ، با تصویر بدن مبارزه کنید و به دنبال روش خاصی باشید. در این راه با افراد زیادی سروکار دارید که اطمینان حاصل می کنید متعلق به خود نیستید. داشتن توانایی های خود در هر پیچ دیگر شک ، مکالمه و نوشتن دارید.

در بالای آن ، کمترین ضربات وجود دارد تجاوزهای خرد که مجبور می شوید به عنوان تعارف ، مانند 'شما خیلی خوش زبان هستید' ، 'شما برای یک دختر سیاه پوست بسیار زیبا هستید' یا 'موهای شما ... خیلی جذاب است' ، آنها را ببلعید. به عنوان یک زن سیاه پوست ، شما خیلی خوب می دانید که زیر و بم این 'تعارفات' چگونه می سوزد. شما دائماً مشغول اضافه کاری و دو برابر سخت تر هستید و هرگز به خود اجازه نمی دهید با چیزی کمتر از بهترین چیزها راضی باشید ، زیرا این همان چیزی است که از شما خواسته می شود. و با این حال ، این دنیا باعث می شود که شما هر روز به جوهره آنچه که هستید شک کنید. حتی کاملترین آماده سازی نیز نمی تواند شما را از وحشت نژادپرستی محافظت کند.

میشل اوباما ، بانوی اول ، هنگام پرواز از پایگاه مشترک اندروز ، مریلند به نیویورک ، نیویورک ، 2 فوریه 2016 ، با کارمندان داخل ستاره درخشان ملاقات کرد عکس رسمی کاخ سفید توسط لارنس جکسون

بانوی اول میشل اوباما و چینا کلایتون در پرواز از پایگاه مشترک اندروز ، مریلند به نیویورک ، 2 فوریه 2016.

لارنس جکسون

مادرم اوایل این درس را به من آموخت و او اطمینان حاصل کرد که من به او به عنوان مادر و بزرگتر احترام می گذارم و برای نظرات او ارزش قائل هستم ، حتی اگر قبلاً با او خیلی مبارزه می کردم. اما او دقیقاً فهمید که چه موقع آن کمی اضافی را به من بدهد ، 'خوب من مادر تو هستم و این قانون است' ، تا تصمیمات بهتری برای خودم بگیرم. و هر بار که او این کار را انجام داد ، به نفع من بود. از حضور من در یک مدرسه ابتدایی که اکثراً سفیدپوست بوده ام تا بتوانم به منابع بهتر و قرار گرفتن در معرض 'چمن سبز طرف دیگر' دسترسی پیدا کنم تا فشار آوردن به حضور در مراسم اهدای جوایز سال آخر دبیرستان ، حتی اگر دوستانم نمی توانند بلیط نمی گیرید آن شب ، مادر من آن را نداشت. پاشو گذاشت پایین یک بار دیگر حق با او بود. من برای این جایزه سخت کار کردم و لیاقت آن را داشتم ، و او می دانست اگر آنها دوستان واقعی من باشند ، می خواهند من اوج بگیرم و جلوی من را بگیرم. (به لطف اصرار وی ، در 16 مه 2006 یکی از معتبرترین جوایز زندگی جوان خود را به دست آوردم ، جایزه شوالیه نقره ای میامی هرالد.)

از نظر گذشته ، من بسیاری از بزرگترین تصمیمات خود را مدیون مادرم هستم. در واقع ، این مادرم بود که نیروی محرکه تصمیم من برای پذیرفتن شغل به عنوان مدیر سفر و دستیار ویژه خانم اوباما بود. هنگامی که من در سال 2015 این موقعیت را به من پیشنهاد دادند ، من فقط دو سال داشتم که در دفتر روابط دولت شرکت والت دیزنی در واشنگتن دی سی کار می کردم ، با توجه به اینکه سه سال طول کشید تا یک کار سالم را با حقوق خوب پیدا کنید ، من مردد بودم این موقعیت را رها کنید - به ویژه با توجه به اینکه اوباما تنها دو سال از زمان مدیریت آنها باقی مانده بود. اما مثل همیشه ، مادرم به موقع وارد عمل شد و به من اطمینان داد که شبکه ایمنی من است و به من یادآوری کرد که باید اجازه ندهم بی ثباتی در خواب دیدن اختلال ایجاد کند.

در حال بزرگ شدن ، مادرم به من آموخت که همه چیز در جزئیات است.

یک دهه بعد ، من دقیقاً می دانم که آن جایزه کجاست. در کمد هایم ، جام های فوتبال ، گواهینامه های افتخار افتخاری ، توری های مسابقه ای ، سالنامه های بی شماری و مقاله های خرد بلیط کنسرت و لنج های بیشتری دارم که می توانم آنها را حساب کنم. من متقاعد می شوم که بچه های آینده من روزی برای نشان دادن و گفتن در مدرسه به آنها احتیاج دارند که اشیای کوچک را دور بریزم. من همچنین این موارد را حفظ می کنم زیرا می خواهم فرزندانم با افتخار به من نگاه کنند که من کی بوده ام و در زندگی چه کرده ام. این قراضه های کوچک به چیزهای بزرگتری اضافه می شوند. آنها نمایانگر میراث من و سهم من در تاریخ هستند که من به لطف دو زن خوشبختانه بخشی از آنها بوده ام: مادری که بنیان شخصی را که امروز هستم بنیان نهاد و رئیس و مربی ای که این بنیان خوب را تشخیص داد.

تا امروز کیفم را با افتخار حمل می کنم. این نمایانگر همه چیزهایی است که من از کودکی و تاکنون یاد گرفته ام. همه چیز در آن کیف است: توجه من به جزئیات ، مهارت من در پوشاندن همه پایه هایم ، توانایی من برای آماده سازی همیشه برای زندگی چه چیزی هست و دیدن گوشه گوشه ، پیش بینی نیازها ، خواندن جو ، زیرک بودن و محوری بودن یک سکه ، و اشتباهات را تصدیق کنید - و به سرعت از آنها بیاموزید.

وقتی کیف شما پر از هر آنچه که از نظر جسمی به آن نیاز دارید باشید و از نظر معنوی ، کنترل وزن دنیا راحت تر است. این را از مادرم ، در کاخ سفید و از طریق دنبال کردن خانم اوباما در فصل جدیدش آموختم.

سفر من بی نظیر نیست - این فقط سفری است که برای همه زندگی ام آماده می شدم. شاهد روزی که یک سیاه پوست به عنوان فرمانده کل کشور عمل می کند ، سپس در آن دولت خدمت می کند و از بانوی اول او برای همیشه حمایت می کند. اما گاهی اوقات ، مجبور می شوید دیدن چیزی برای دانستن اینکه ممکن است و اکنون ، بسیاری از نسل های دیگر نیز درک خواهند کرد.


برای داستان های بیشتر مانند این ، برای دریافت خبرنامه ما ثبت نام کنید .

تبلیغات - ادامه مطلب را در زیر ادامه دهید