یک اشکال طولانی اینچ چندین ماه در گوش من زندگی می کرد ، اما دکتر من آن را به دلیل اضطراب رد کرد

سلامتی

زن گتی ایماژ

ماهها احساس خزیدن در آن می کردم. این یک قلقلک خاردار همراه با صدای خراش بود - زنگ دیوانه کننده و خارش ، بیشتر در گوش راست من.

یک شب من از ساعت 3 صبح بیدار شدم و با لحنی تند و سوراخ کننده بلند شدم. من فکر کردم این هشدار آتش است و تیراندازی کردم و جلد را پرت کردم. با کمرنگ شدن صدا ، فهمیدم که حلقه جرقه از سر خودم می آید.

در طول روز ، وزوز گوش آرام تری وجود داشت که می آمد و می رفت. گاهی اوقات در یک هجوم اقیانوسی محو می شد ، که در ابتدا ، به نظر می رسید که از دور می آید قبل از اینکه به طور کر کننده ای بلند شود ، در کمتر از یک دقیقه.

انگار چیزی دور و بر خود می پیچید و خراشیده می شد تا بیرون بیاید.

بعد از چند هفته ، فهمیدم که انگار در گوشم اشکالی وجود دارد. چیزی که دور آن می پیچد ، خراشیده می شود تا بیرون بیاید. من نکات Q را امتحان کردم ، با آب شستشو دادم ، و فقط صورتی را که در آن قرار داشت هل دادم ، اما هیچ کمکی نکرد.

در ابتدا ، من به دکتر یا نامزدم ، جوئل نگفتم. من تقریباً به طور مداوم چیزهای عجیب و غریب در بدنم احساس می کنم - قلبم از هیچ جا می تپد ، گاهی اوقات نیمه شب غرق عرق می شوم ، به طور تصادفی گیج می شوم. اما من معمولاً همه آنها را نادیده می گیرم. من از دوران کودکی دچار اختلال اضطراب شده ام که بدنم را بیش از حد طولانی به جنگ یا پرواز می اندازد. بنابراین ، اگرچه صدای زنگ در گوش من بدون توقف بود ، اما در ابتدا سعی کردم آن را نادیده بگیرم و از این طریق نیاز افراد به اطمینان خاطر را برای مشکلات جدی تر حفظ کنم.

اما بعد ، هفته ها گذشت و صدای زنگ و غلغلک گوش من فقط شدت گرفت.

در آن زمان ، به یک دلیل غیرمرتبط با دکترم مراجعه کردم: خونریزی شدید و گرفتگی های وحشتناک در دوران قاعدگی. دکتر من قبل از اینکه نسخه ای برای کنترل بارداری به من پیشنهاد کند ، به راحتی با این جمله شانه خالی می کند: 'به نظر می رسد زن است' - که شناخته شده است باعث اختلال در اضطراب می شود.

ایستاد تا برود. ما قبلاً این را پشت سر گذاشته بودیم معمولاً ، وقتی فکر می کنم که ممکن است به دلیل بیماری لایم ، تومورها یا بیماری های قلبی ، به دلیل ناراحتی های خود آزمایش خون بدهم ، همیشه یک سلامتی سالم دریافت می کنم. لباسی کاغذی ام را می گیرم.

'پس من چه مشکلی دارم؟' خواهش می کنم دکتر من پاسخ می دهد: 'ما می دانیم که چه مشکلی داری؟' 'شما یک اختلال اضطرابی دارید.'

داستان مرتبط چه چیزی قبل از اولین جلسه درمانی خود بدانید

اما این بار ، وقتی دکترم در آستانه رفتن بود ، من پرسیدم: «آیا مخالفت می کنی؟ احساس می کنم چیزی در گوش من است. می توانید نگاهی بیندازید؟ ' می دانستم چگونه صدا می کنم. بیمار بسیار مضطرب و مبتلا به اختلال اضطرابی اساساً با حروف قرمز روشن در تمام نمودار خود نوشته شده است. وجود یک اشکال در گوش ، حتی برای من یک سطح جدید بود. هنوز هم ، من می خواستم او نگاه کند - به هر حال.

دکتر من با اتوسکوپ به گوش من نگاه کرد. می توانستم بگویم که قبل از اینکه حتی نگاه کند ، انتظار داشت چیزی پیدا نکند. بنابراین او نگاه کرد ، و چیزی پیدا نکرد. او گفت ، 'مقداری موم گوش خشک ، اما هیچ چیز دیگری.'

بیشتر اوقات ، دکتر من حق دارد. من خوش شانس هستم که از نظر بالینی بسیار سالم هستم. و من می دانم که شما فکر می کنید: چرا یک دکتر نباید تصور کند فردی مبتلا به اختلال اضطراب چنین چیزی را تجربه کرده است: اضطراب؟

به طور مرتب به زنان گفته می شود که علائم آنها به علت اضطراب است.

اما پیچیده است. به طور مرتب به زنان ، بی نظمی یا بی نظمی گفته می شود که علائم آنها ناشی از اضطراب است در حالی که چنین نیستند. اگرچه بیماری قلبی قاتل شماره یک زنان ایالات متحده است ، طبق فدراسیون جهانی قلب ، پزشکان اغلب در تشخیص و درمان آن در زنان کوتاهی می کنند ، و زنان نیز هستند بیشتر از مردان در اثر حمله قلبی می میرند . طبق یک مطالعه ، زنان به جای مسکن های بعد از جراحی ، زنان هستند والیوم تجویز شده . و گزارشی در سال 2009 نشان داد که اغلب به زنان گفته می شود که از آن رنج می بریم افسردگی ، اضطراب یا هورمون ها در حالی که ، در واقع ، تشخیص باید بیماری های خود ایمنی باشد.

این پویایی مانند تجسم مدرن تشخیص هیستری است. مطالعه بعد از مطالعه نشان می دهد که مردانی که علائم خود را گزارش می کنند در حد اسمی آنهاست ، در حالی که بیماران زن بیش از حد احساسی ، مستعد اغراق و بنابراین گزارشگرانی غیر قابل اعتماد از تجربه خود تلقی می شوند.

بنابراین ، به عنوان زنی که به طور اتفاقی دچار اختلال اضطراب نیز می شود ، جستجوی یک سیستم مراقبت های بهداشتی که به طور معمول زنان مریض را به عنوان مضطرب از بین می برد ، می تواند مشکل باشد. من دائماً با این س batال دست و پنجه نرم می کنم: چه زمانی با آرامش آه می کشم که دکتر چیزی پیدا نکرده است ، و چه زمانی نظر چهارم و پنجم را می خواهم؟


به چند روز پس از انتصاب دکترم ، در تخت دراز کشیده بودم و سمت چپ سرم را روی سینه جوئل گذاشته بودم. همانطور که او موهای من را نوازش می کرد ، احساس خوشبختی و آرامش فوق العاده ای کردم. اما من از خراش گوش گوشیم که اکنون تا آنجا آشنا شده بود که تا سقف رو به رو بود نیز آگاه بودم. من در برابر اصرار به خراشیدن مقاومت کردم ، با تعجب ، آیا من این را تصور می کنم؟ آیا این فقط اضطراب است؟

مایعات گرم بیرون آمد ، و سپس چیز دیگری. نفس نفس گرفتم

احساس كردم كه نزديكي به گوش خارجي من نوري غلغلكيده و باعث نشستن من شده است. سرانجام ، من نمی توانم کمک کنم من صورتی ام را در گوشم گرفتم و انگشتم خیس بیرون آمد. احساس تسکین سرخوشی کردم که وقتی آب از گوش شناگر متوقف شده بعد از ساعتها یا حتی چند روز خارج می شود ، اتفاق می افتد.

به جز الان ، چیزی بیشتر از گوشم می چکید. سرم را برگرداندم تا گوش راستم رو به پایین باشد. مایعات گرم بیرون آمد ، و سپس چیز دیگری. نفس نفس گرفتم

در ابتدا فکر کردم خون است - شکلی تیره از سرم می بارد. از چهره شوکه شده جوئل ، می توانم بگویم که او نیز چنین کرد. همانطور که هر دو از پایین به مأمور آرامش نگاه می کردیم ، او ناباورانه و خاموش به من خیره شد. در آنجا ، آرام روی ملافه من می پیچید ، یک ماهی نقره ای به طول خاکستری قهوه ای مایل به اینچ و دو آنتن گرد داشت.

فلز ، سکه ، برنج ،

اشکالی که در گوشم زندگی می کرد را درون ظرف قرار دادم و آن را روی میزم نگه داشتم.

دیوانه لیون ها

هیجان من شکست. 'یک شیشه بگیرید!' من بهت زده به جوئل که آنجا نشسته بود فریاد زدم. 'برو!' او که هنوز دهانش را خاموش ساکت کرده بود ، سرانجام پرواز کرد و به سمت آشپزخانه دوید. 'اوه خدای من!' نمیتونستم داد بزنم 'من آن را می دانستم! من آن را می دانستم! '

جوئل با کوزه برگشت و ما ماهی نقره ای را به راحتی اسیر کردیم. فعال بود اما خیلی سریع نبود ، شاید از بودن در دنیای سرد و روشن پس از گذشت چند هفته از گذراندن آن در داخل مجرای گوش من ، شوکه شده باشد. نفس نفس می زدم و حالت تهوع داشتم - نفرت انگیز ، وحشت زده و عصبانی شده بودم. 'من آن را می دانستم! من می دانستم که! ' مدام می گفتم

پیچ و خم آرام روی ملافه من یک ماهی نقره ای به طول اینچ و دو آنتن گرد بود.

ماه ها خراش ، زمین های بلند و خار در گوش من اضطراب ایجاد نکرده بود. این تصور 'فعال' من نبود. این شبیه سازی اعصاب نبود. در تمام مدت ، یک اشکال در سر من زندگی می کرد ، و من را از داخل قلقلک می داد. من آن را می دانستم ، اما هیچ کس به من باور نکرد. پس از مدتی ، من حتی خودم را باور نکرده بودم.


به ساعت 2 صبح آن شب ، من تصویری از ماهی نقره ای را در شیشه آن در فیس بوک قرار دادم. من می خواستم وحشت خود را به اشتراک بگذارم ، شاید چند انگشت شست را از دوستان پشتیبانی کنم. صبح روز بعد با صدها نظر و واکنش از خواب بیدار شدم. مردم ابراز خشم کردند که ممکن است یک دکتر از دست رفته باشد حشره در گوش من

این محتوا از فیس بوک وارد شده است. شما ممکن است بتوانید همان مطالب را در قالب دیگری پیدا کنید ، یا ممکن است بتوانید اطلاعات بیشتری را در وب سایت آنها پیدا کنید.

این پاسخ بیش از هر چیز دیگری که ارسال کرده ام دریافت کرده است. ظاهراً گرفتار شدن یک اشکال در گوش شما ترسناک ترین ترس مردم است ، هرچند که به نوعی یکی از معدود مواردی بوده است که حتی فکرش را هم نمی کردم.

من فکر می کنم این یک سطح عمیق تر است - ترس جهانی که همه ما وقتی اشتباهی رخ داده تجربه کرده ایم ، اما هیچ کس دیگری نمی تواند آن را پیدا کند. و در میان مفسران زن ، متوجه شدم که خشم مشترکی وجود دارد که همه ما می توانیم به عنوان زنانی که به آنها گفته شده است همه چیز در ذهن شماست.

حشره جمعه شب از گوش من بیرون زد. من با خط تریاژ در مطب دکترم تماس گرفتم و به من گفتند که مراجعه به اورژانس یا فوریت های پزشکی ضروری نیست ، بنابراین می توانم تا روز دوشنبه برای قرار ملاقات صبر کنم.

صبح روز دوشنبه ، وارد مطب پزشکی شدم که گوش من را با خمره در دست خالی می دانست ، داخل آن اشکال داشت. او به خاطر از دست دادن آن عذرخواهی نکرد. او اعتراف نکرد که مرا برکنار کرده است. در نمودار من ، در واقع ، هیچ اشاره ای به اینکه او هرگز به گوش من یا هر یادداشتی از زنگ گوش که از آن شکایت کرده ام نگاه کرده است.

داستان مرتبط 26 چهره مشهور درباره بهداشت روان واقعیت پیدا می کنند

دکتر من با چراغ به داخل گوشم نگاه کرد و گفت: 'بله ، گوش شما آلوده است. در اعماق کانال خراش هایی وجود دارد ، گویی چیزی در تلاش برای بیرون آمدن است. ' من انرژی لازم را برای نشان دادن حق با من نداشتم. من فقط می خواستم به یک متخصص مراجعه کنم تا اطمینان حاصل شود که به شنوایی آسیب نمی رساند و عفونت قابل درمان است.

برایم قطره گوش آنتی بیوتیکی تجویز کرد. من درخواست ارجاع دهان به گوش و حلق و بینی را کردم ، زیرا هنوز احساس خارش و خزشی داشتم که همراه با برخی از زنگ های زائد و وزوز همراه بود. او گفت که این کار ضروری نیست و بدون خداحافظی - طبق معمول - از اتاق خارج شد.

احساس ناتوانی کردم. در طول این روند ، بسیاری از مردم به من گفته بودند: 'فقط یک دکتر جدید تهیه کنید!' اما پس از تلاش برای هشت پزشک در طی دو سالی که از بوستون به کالیفرنیا نقل مکان کردم ، احساس کردم بهترین ها را انتخاب می کنم. با بیمه درمانی صادر شده توسط دولت که از تدریس در یک دانشگاه دولتی دریافت کردم ، انتخاب های من محدود بود.

قبلاً به من گفته بودند که گوش من مشکلی ندارد. و سپس یک اشکال رخ داد.

نسخه آنتی بیوتیک را پر کردم و به مدت یک هفته مایع سردی را در گوش راست خود ریختم. آرامش بخش بود اما گوشم هنوز زنگ می زد و احساس می کردم همان قلقلک و خارش داخلی از قبل است.

پرسش ها به سرعت شروع به ازدحام کردند: آیا اشکال دیگری در آنجا بود؟ عفونت عمیق تر؟ تخم مرغ (با مهربانی ، من فهمیدم که اشکالات در گوش افراد تخم مرغ نمی گذارند.) پس از یک هفته ادامه علائم ، با مراجعه به پزشک برگشتم و درخواست کردم یک گوش و حلق و بینی ببینم. او دوباره به گوش من نگاه کرد ، گفت که خوب به نظر می رسد ، و به من گفت من به متخصص نیاز ندارم.

چند روز بعد - گوش من هنوز صدا می کند ، خارش دارد و اکنون در کانال گوش دچار اسپاسم می شود - برای مراجعه به دفتر تماس گرفتم.

مسئول پذیرش به من گفت: 'شما باید برای مراجعه به دکتر خود مراجعه کنید.'

گفتم: 'من قبلاً سه بار او را دیده ام.' 'او به من یکی نمی دهد. آیا شخص دیگری در تمرین می تواند مرا ارجاع دهد؟ '

'بیمه بدون قرار ملاقات از طرف اصلی شما ، آن را پوشش نمی دهد.'

بنابراین دوباره وارد شدم ، و او دوباره گفت من نیازی به گوش و حلق و بینی ندارم.

داستان مرتبط آیا صحبت از بهداشت روانی در کار تابو است؟

من مستقیم به چشمان او نگاه کردم و این بار خشم یا بی اعتمادی خود را پنهان نکردم. 'شما یک را از دست دادید حشره در گوش من من نمی خواهم تحت درمان شما قرار بگیرم. من بدون مراجعه از این دفتر خارج نمی شوم. ' او رفت و یک پرستار آمد تا مرا بیرون کند. من به او گفتم که من بدون مراجعه نمی روم پانزده دقیقه بعد ، یک پرستار دیگر وارد شد تا به من بگوید دکتر من گفت که او این کار را نمی کند.

سرانجام ، من خواستار دیدن مدیر تمرین شدم. او چند تماس گرفت ، شکایت رسمی من از دکترم را ثبت کرد و آنچه را که التماس می کردم به من تحویل داد.

یک هفته بعد ، من با یک گوش و حلق و بینی ملاقات کردم. او عفونت را مشاهده نکرد - چیزی در آنجا نبود ، حتی موم زیادی هم نداشت. وی گفت: 'گوش ها قسمتهای ریزی دارند که مدتها طول می کشد تا بهبود یابد.' 'ممکن است چندین ماه طول بکشد تا دوباره احساس عادی شود.' دوستی که با من آمده بود راحت شد. می خواستم با خبرهای خوب دلگرم باشم. اما قبلاً به من گفته شده بود که گوش من مشکلی ندارد - و سپس ، یک اشکال از آن بیرون آمد. من آن را در ظرفی روی میز خود دارم.


من شش ماه گذشته است و من هنوز هم وزوز ، زنگ زدن و غلغلک دادن دوره ای را تجربه می کنم. به لطف بسیاری از جستجوهای اواخر شب در گوگل ، من اکنون می دانم که ماهی های نقره ای و راش می توانند هنگام گوش دادن به خواب در خانه یا بیرون دراز کشیدن ، به گوش آنها راه پیدا کنند. بعد از حادثه من ، من و جوئل متوجه چندین ماهی نقره ای در خانه خود شدیم - این بدان معناست که حشره احتمالاً یک شب هنگام خواب به گوش من خزید.

ما از آن زمان از کالیفرنیا به ماساچوست نقل مکان کرده ایم ، جایی که اکنون پزشک بسیار بهتری دارم.

من نیمی از وقتم را داشتم تا بتوانم دروس خود را از این مصیبت آموخته ام که امیدوارم دیگران بدانند.

زنان باید مدافع مداوم خود باشند.

زنان (به ویژه زنانی که رنگارنگ هستند ، چاق ، یا جنسیت ناسازگار است ) باید مدافع مداوم خود باشند. اگر پزشکان از معاینه کافی موردی امتناع ورزند یا آنها را به متخصص ارجاع دهند ، وقت آن است که از آنها درخواست رد کردن در نمودار شما را مستند کنیم - کاری که آرزو می کنم انجام دهم. سپس ، ما حق داریم نظرات دوم را جویا شویم و درخواست ارجاع کنیم ، حتی اگر این امر شما را به عنوان یک بیمار قابل مقایسه - یا یک زن غیرمحتمل تبدیل کند ، که به بسیاری از ما هشدار داده شده است که چنین نیستید. و هرگونه امتناع اضافی به شما این حق را می دهد که با یک مدیر تمرین شکایت کنید.

داشتن یک اشکال که در گوش زندگی می کرد بسیار شبیه اضطراب من بود: مهاجمی که بدون اجازه وارد بدن من شد و باعث ایجاد علائم مبهمی شد که هیچ کس فکر نمی کرد علت جسمی داشته باشد.

داستان مرتبط به فکر انجام آزمایش ژنتیک در خانه هستید؟

اما فقط به این دلیل که یک دکتر قادر به پیدا کردن آن نبود ، به این معنی نیست که آنجا نبود.

برای آن دسته از ما که هم زن هستیم و هم بیمار مبتلا به اضطراب ، مراجعه به پزشک یک کار دشوارتر است. اختلال من باعث شده است که با معمای چگونگی تمایز بین بیماری های جسمی و علائم اضطراب کنار بیایم. من اکنون دائماً این س considerال را در نظر می گیرم: چه زمانی به پزشکان اعتماد می کنیم که آنها می گویند علائم ما خوش خیم است ، و چه زمانی خواستار آزمایش بیشتر هستیم؟

هرچقدر سخت آزمایشی وحشتناک بود ، یک درس فوق العاده مهم به من آموخت: اولین کسی که بیش از هر چیز باید به او اعتماد کنم ، خودم هستم.


برای مقاله های شخصی بیشتر ، به علاوه همه موارد اپرا ، برای خبرنامه ما ثبت نام کنید !
در اینجا مشترک شوید

این محتوا توسط شخص ثالث ایجاد و نگهداری می شود و برای کمک به کاربران در ارائه آدرس های ایمیل خود ، در این صفحه وارد می شود. شما می توانید اطلاعات بیشتر در مورد این و مطالب مشابه را در piano.io تبلیغات بیابید - ادامه مطلب را در زیر بخوانید