چگونه هدف و اشتیاق خود را در زندگی پیدا کنید؟
خود بهبود

آیا در مورد آنچه در جریان است و به کجا در زندگی می روید احساس گمراهی و سردرگمی کرده اید؟ آیا فکر کردهاید که به موضوعات عمیقتری مانند چرا وجود دارم؟، چرا من روی این زمین هستم؟، و ماموریت من در زندگی یا هدف وجودم چیست؟
آیا این آشنا به نظر می رسد؟ نگران نباش تو تنها نیستی.
همه ما در مقطعی از زندگی خود با این سوالات روبرو می شویم. و برخی از ما به اندازه کافی خوش شانس هستیم که پاسخ هایی را کشف می کنیم که به ما کمک می کند زندگی معنادار و رضایت بخشی داشته باشیم.
این مقاله موضوع را عمیقاً بررسی میکند و پاسخهایی برای جذب، تجزیه و تحلیل، پذیرش و عمل به آنها ارائه میکند. در اینجا شما همچنین راه هایی را برای یافتن هدف و اشتیاق خود در زندگی کشف خواهید کرد.
فهرست مطالب
منظور از هدف چیست؟
وقتی گیر می کنید و نمی توانید به جلو بروید، تمایل دارید به معنای و هدف زندگی فکر کنید. در مورد اینکه کدام راه را بپیچید و کدام مسیر را انتخاب کنید، احساس سردرگمی می کنید. مدام در دایره ای حرکت می کنید و به جایی نمی رسید. گاهی اوقات، در حالی که ساکن میمانید، زمان را تماشا میکنید.
همه این دوراهی های زندگی می توانند ایده ای منصفانه از اینکه هدف زندگی چیست و چگونه هدف خود را زندگی کنید، به شما ارائه دهد.
در روانشناسی، احساس هدف به عنوان اهداف معنادار توسعه یافته و سازگار در طول زندگی تعریف می شود. این اهداف بلندمدت زمانی به شما دلیلی برای زندگی میدهند که به اندازه کافی تأثیرگذار باشند تا زندگی دیگران و همچنین زندگی شما را تغییر دهند.
با اصرار بر کار روی این اهداف، به اشتیاق تبدیل می شود. به طور خلاصه، هدف و اشتیاق دو روی یک سکه هستند. آنها به قدری با یکدیگر گره خورده اند که اغلب به جای یکدیگر استفاده می شوند.
همانطور که به دنبال اهداف خود ادامه می دهید، هدف شما دائما در حال تغییر است. معمولاً این افراد با اهداف و علایق مشابه دور هم جمع می شوند تا دنیای اطراف خود را به مکانی بهتر تبدیل کنند.
چرا یافتن هدف در زندگی مهم است؟
اهداف بلند مدتی که حس هدفمندی را در شما تقویت می کنند، اهدافی هستند که می توانند بر زندگی دیگران تأثیر مثبت بگذارند. مانند راهنمایی جوانان، مشارکت در تحقیقات نجات جان، یا راه اندازی سازمانی برای بهبود بشریت.
هدف در زندگی ارتباط نزدیکی با افرادی با تمایلات و دیدگاه های مشابه دارد که برای به انجام رساندن چیزهای با ارزش، اهمیت و پیامدهای بزرگ گرد هم می آیند. تأثیر مثبت آن بر دنیای اطراف ما به ارتباط آن با سلامت روانی و جسمی بهتر کمک می کند.
در طرح بزرگتر چیزها، به نظر میرسد هدفی که ما انسانها به دنبال آن هستیم، چیزی است که در ذهن ما بهعنوان وسیلهای برای بقای کل نوع بشر جا افتاده است. سناریویی را تصور کنید که همه بدون هیچ هدفی زندگی می کنند.
در چنین حالتی انگیزه انجام کار خیر برای جامعه وجود نخواهد داشت. زمانی که خودخواهی و منفعت شخصی بر جامعه حاکم شود، در نهایت می تواند منجر به نابودی و حذف ما از این سیاره زیبا شود. هدف به عنوان یک مکانیسم بقا برای افراد، جوامع و کل نژاد بشر عمل می کند.
هدف در زندگی اغلب با استعدادها و نقاط قوت منحصر به فردی که دارید مرتبط است. شما احساس می کنید که این هدایا به شما داده شده است - چیزی که شما را از دیگران متمایز می کند - تا کارهای خاصی را برای خود و همچنین برای خیر بزرگتر انجام دهید. که قرار است این کارها را انجام دهید.
این تنها یک عنصر از حقیقت را تشکیل می دهد. از زاویه ای دیگر به آن نگاه می کنیم، وقتی در مورد ماموریت خود در زندگی گم شده و سردرگم می شوید، احساس تنهایی و انزوا می کنید.
هنگامی که تماس خود را پیدا کردید و شروع به کار برای رسیدن به هدف خود کردید، خواهید دید که با دیگران با اهداف مشابه در زندگی ارتباط برقرار می کنید. این بدان معنی است که به عنوان راهی برای غلبه بر تنهایی و انزوا عمل می کند.

چرا کشف هدف سخت است؟
چه جوان باشد چه پیر، کشف هدف هرگز آسان نیست. این یکی از اولین چالش هایی است که در دوران بزرگ شدن با آن روبرو هستیم.
برای برخی، هدف از وجود آنها بر روی زمین آشکار و آشکار است. این یک پاسخ خودکار به مجموعه استعدادها و استعدادهایی است که در خود متوجه می شوید. تنها کاری که باید انجام دهید این است که این استعدادها را با تداوم در مورد آنها به مهارت تبدیل کنید و به دنبال راه هایی برای استفاده از آنها برای خیر بیشتر باشید.
برای بقیه، که بخش عمده ای از نوع بشر را تشکیل می دهند، یافتن هدف زندگی به این آسانی نیست. شما سعی می کنید آن را با پرسیدن سوالاتی از خودتان کشف کنید، مانند اینکه من در چه کاری خوب هستم؟، علاقه من چیست، یا باید با زندگی خود چه کار کنم؟
حتی ممکن است برخی از ما از کاری که انجام میدهیم لذت ببریم و آن را هدف زندگی خود بدانیم. با این حال، بعداً ممکن است استعدادهای جدیدی را که در خود نهفته است کشف کنیم. کشف علایق جدید ممکن است منجر به تغییر دیدگاه در مورد هدف زندگی شود. این می تواند ما را در مسیرهای جدید تحقق قرار دهد.
کاوش و یادگیری در مورد هدف می تواند برای بسیاری از ما فرآیند دشواری باشد. در اینجا برخی از دلایلی وجود دارد که درک این موضوع دشوار است.
فشار خارجی: بسیاری از ما مسیری را در زندگی بدون کاوش در گزینهها یا مشورت در مورد عواقب آن آغاز میکنیم، زیرا مجبوریم انتخابهای خاصی را در زندگی توسط افراد نزدیک خود انجام دهیم. به جای اینکه رویاهای خود را دنبال کنیم و به دنبال هدف خود باشیم، در مأموریت برآوردن خواسته های دیگران هستیم. در نهایت، ممکن است در نهایت کارهایی را انجام دهیم که از آن لذت نمی بریم.
مقام و ثروت بر عشق: بسیاری در زندگی با اعتبار و پول هدایت می شوند. وقتی مهمترین انتخابها را در زندگی بر اساس میزان درآمدی که میتوانید بدست آورید و افتخارات و شهرتی که دریافت میکنید انجام میدهید، خواسته و هدف شما فراموش میشود. حقیقت ماجرا زمانی است که شما با میل و رغبت از دل، پول و اعتبار خود پیروی کنید. آنها محصولات جانبی طبیعی هستند.
هیچ وقت دیر نیست: در سالهای اولیه، بسیاری از ما مجبور هستیم که مسائل دیگر را بر خواستهها ترجیح دهیم. قابل درک است. با این حال، وقتی در موقعیتی هستیم که بتوانیم رویاهای خود را دنبال کنیم، فکر می کنیم خیلی پیر شده ایم یا برای آن خیلی دیر شده است. این ضرب المثل را به خاطر بسپارید: دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است.
در هر مقطعی از زندگی، اگر احساس گمراهی و سردرگمی کردید، نشانه روشنی است که به درون خود نگاه کنید و زندگی خود را دوباره ارزیابی کنید. ممکن است متعجب شوید که متوجه شوید به کاری که در حال حاضر انجام می دهید علاقه ای ندارید و هدف شما جای دیگری است.
اگر می توانید هدف و عشق واقعی خود را در زندگی پیدا کنید، در پیروی از قلب خود تردید نکنید. حتی اگر این امر مستلزم تعدیل ها و تغییرات عمده باشد، آنها را به عنوان ناراحتی های ضروری برای نفع بیشتر در نظر بگیرید. وقتی به قلب خود گوش می دهید، به ندرت ممکن است اشتباه کنید.
10 راه برای کشف هدف خود در زندگی
افراد موفق موفقیت خود را به توانایی خود در شناخت، تصدیق و پیروی از علایق خود و ارزش گذاری برای هدف واقعی زندگی خود نسبت می دهند. آنها تصور شفافی از ماموریت های خود در زندگی دارند و آنها را با شدت و اشتیاق دنبال می کنند. در ذهنشان شکی نیست. و بدون نگاه کردن به گذشته.
اولین قدم در مسیر درست این است که به توانایی خود در انتخاب درست ایمان داشته باشید. آنچه را که قلبتان به شما می گوید و کجا شما را راهنمایی می کند، از صمیم قلب باور کنید.
حقیقت این است که شما هدف واقعی وجود خود را در دل خود می دانید. شما برای راحتی خود آن را نادیده می گرفتید یا از آن پنهان می شدید. برای کشف هدف، تنها کاری که باید انجام دهید این است که کثیفی های انباشته شده روی سطح را از بین ببرید. وایلا! در آنجا برای شما وحی می شود که از آن استفاده کنید.
در اینجا چند استراتژی ساده برای یافتن هدف و عشق واقعی خود آورده شده است.
1. به لیست مورد علاقه خود نگاهی بیندازید
هر فردی با هدفی در زندگی متولد می شود. تنها کاری که باید انجام دهید این است که آن را بشناسید و آن را جذب و دنبال کنید. هدف شما چیزی نیست که بخواهید اختراع کنید. چیز جدیدی نیست. از قبل وجود دارد. تنها کاری که باید انجام دهید این است که آن را فاش کنید.
از آنجایی که هدف و اشتیاق ارتباط نزدیکی با یکدیگر دارند، ممکن است جستجو را با تهیه فهرستی از چیزهایی که بیشتر دوست دارید آغاز کنید. قطعاً این کار سختی نیست.
پاسخ سوالات را پیدا کنید چه چیزی را بیشتر دوست دارید؟ و در چه کاری خوب هستید؟
به طور معمول، بسیاری از ورودیها در هر دو لیست پاسخها همزمان هستند، زیرا دوست دارید کارهایی را انجام دهید که در آنها مهارت دارید. حتی اگر به تلاش اختصاصی نیاز داشته باشد.
فقط به این دلیل که عاشق انجام برخی کارها هستید و به طور طبیعی در آن استعداد دارید، به این معنی نیست که زندگی شما آسان تر خواهد شد. حتی افراد با استعداد نیز باید مهارت های خود را تقویت کنند تا به آنها کمک کنند تا پیشرفت کنند و آنها را بهتر کنند.
با این حال، شما همچنان از این کار سخت لذت خواهید برد، زیرا شامل چیزی است که دوست دارید. به ساعت های طولانی و کار شدید مورد نیاز برای تکمیل مهارت خود اهمیتی نمی دهید.
این تمام هدف دنبال کردن رویاهای شماست. کار لذت می برد و تحمل نمی کرد. اگر مشغول انجام کاری هستید که آن را یک مبارزه یا رنج می دانید، احتمالاً هنوز هدف خود را پیدا نکرده اید یا هدف خود را زندگی نکرده اید.
2. ویژگی هایی را که می خواهید بیشتر به اشتراک بگذارید، شناسایی کنید
در حالی که ما ممکن است ویژگی ها و استعدادهای زیادی داشته باشیم، ممکن است ترجیح دهیم که کدام یک از آن ها را با دنیا به اشتراک بگذاریم. این می تواند به این دلیل باشد که اینها ویژگی هایی هستند که ما آنها را بهترین می دانیم یا برای دیگران مفیدترین آنها هستند.
ممکن است با پرسیدن این سوال از خود شروع کنید که از بیان کدام یک از ویژگی هایم بیشتر لذت می برم؟ پس از دریافت پاسخ به این سؤال، به سؤال بعدی بروید چگونه این ویژگی ها را به لذت بخش ترین شکل بیان کنیم؟
پاسخ به این سوال به شما کمک می کند هدف و عشق زندگی خود را شناسایی کنید.
3. بیانیه خود را قاب کنید
همه ما دیدگاه های خودمان را در مورد اینکه دنیای اطراف ما و افراد موجود در آن چگونه باید باشد، داریم. همه ما هرازگاهی رویاهایی از دنیای اتوپیایی خود داریم.
نسخه خود از دنیای کامل را یادداشت کنید. مردم چگونه رفتار میکنند، چه میکنند، زندگیشان چگونه خواهد بود و چقدر خوشحال و راضی هستند. در دنیای عالی، هرکسی بهترین رفتار خود را دارد، کاری را که دوست دارد انجام میدهد و زندگی هدفمندی الهامبخش دارد.
سه نقطه را که شناسایی کردید ترکیب کنید - ویژگی هایی که می خواهید به اشتراک بگذارید، روشی که می خواهید به اشتراک بگذارید و ایده خود از دنیای کامل. و بیانیه ای ایجاد کنید که هدف زندگی شما را نشان دهد.
این می تواند چیزی مانند تبدیل جهان به مکانی بهتر با مهربانی و شفقت یا الهام بخشیدن به دیگران برای زندگی معنادار با کمک به آنها برای کشف اشتیاق و هدفشان باشد.
4. مقصد خود را بشناسید
مدتی را به درون نگری در مورد آنچه می خواهید انجام دهید و جایی که می خواهید در زندگی بروید اختصاص دهید. هنگامی که دید واضحی از مقصد خود داشتید، آن را در ذهن خود قفل کنید تا بدون توجه به هر چیزی به آنجا برسید. این چیزی شبیه به وارد کردن مقصد خود در GPS است.
برای تعیین مقصد در GPS ذهن، ممکن است از ابزارهای مختلف موجود کمک بگیرید. مانند تجسم و تصدیق. تنظیم هدف روش دیگری برای ورود به مقصد است.
گام بعدی شروع حرکت به سمت مقصد از طریق اقدامات حمایتی است. هر تصویری که تجسم میکنید و هر تاکیدی که تکرار میکنید به شما کمک میکند در مسیر درستی که منجر به هدفتان میشود بمانید.
تا زمانی که با افکار مضر ذهن خود را از مسیر منحرف نکنید و اجازه دهید به مسیر خود به سمت هدف ادامه دهد، مطمئناً به آنجا خواهید رسید. GPS داخلی شما به شما کمک می کند در مسیر خود بمانید و مسیر را در حین حرکت به جلو نشان دهید.
5. وضوح به دست آورید
اولین قدم در مسیر تجلی این است که تصمیم بگیرید چه می خواهید. هنگامی که در مورد این موضوع مطمئن شدید، مرحله بعدی این است که بفهمید چگونه به آنجا برسید. هیچ یک از اینها برای همه یکسان نیست و بنابراین تعمیم آن غیرممکن است.
به ذهن درونی خود اجازه می دهید تا شما را به سمت هدفتان راهنمایی کند. می توانید این کار را با فکر کردن به اینکه اکنون در کجای زندگی هستید و کجا می خواهید باشید شروع کنید. اگر آنچه را که اکنون می خواهید داشته باشید، زندگی شما چگونه خواهد بود؟ به ذهن خود اجازه دهید تا در مورد این موضوعات فکر کند و مطمئناً راه حل های مناسب را ارائه می دهد.
در حالی که در این تمرین ذهنی هستید، سیگنال های قدرتمندی در مورد اهداف و ترجیحات خود به کیهان ارسال می کنید. به کائنات اعتماد کنید و باور داشته باشید که به شما در تحقق رویایتان کمک خواهد کرد.
نشانه هایی از کیهان از طریق ضمیر ناخودآگاه به شما می رسد و به شما می گوید که چه کاری انجام دهید و چگونه ادامه دهید. کل فرآیند ممکن است جادویی به نظر برسد اما منطقی تر و منطقی تر است.
6. اشتیاق خود را پیدا کنید
در تست اشتیاق اولین بار توسط کریس و جانت آتوود پیشنهاد شد. شما باید جای خالی را 15 بار پر کنید. وقتی زندگی من ایده آل است، من ___ هستم.. تنها شرط آن این است که با یک فعل، یعنی یک کلمه یا عبارت عملی پر شود.
چند نمونه از نحوه پر کردن آن برای شروع.
- وقتی زندگی من ایده آل است، دیگران را تشویق می کنم که زندگی هدفمندی داشته باشند.
- وقتی زندگی من ایده آل است، به مردم کمک می کنم تا اشتیاق خود را کشف کنند.
- وقتی زندگی من ایده آل است، تمام تلاشم را می کنم تا این دنیا را به مکانی بهتر تبدیل کنم.
- وقتی زندگی من ایده آل است، مهربان و دلسوز هستم.
- وقتی زندگی من ایده آل است، در تماس نزدیک با طبیعت هستم.
پس از اتمام تمام 15 عبارت، آنها را به ترتیب اولویت مرتب می کنید - موارد مهمتر در بالای لیست. اگر به روشی ساختاریافته به آن نپردازید، ممکن است این کار را طاقت فرسا بدانید.
دو مورد اول را با هم مقایسه کنید و آنها را به ترتیب اولویت مرتب کنید. برنده این را بگیرید و با سومی مقایسه کنید و روند را تکرار کنید. این کار را تا زمانی ادامه دهید که با پنج عبارت برتر باقی بمانید.
حالا ببینید زندگی شما نسبت به اینها کجاست. شما می توانید بفهمید که آیا رویاهای خود را دنبال می کنید و در مسیر درستی هستید یا خیر.
اشتیاق خود را شناسایی کنید و زندگی خود را با آن تجسم کنید. تنها کاری که باید انجام دهید این است که آنها را با یک برنامه عملیاتی مرتبط کنید که به تحقق رویاهای شما کمک می کند.
۷- برای خود وقت بگذارید
اغلب در مسابقه دیوانهواری که زندگی نامیده میشود، یکی از مهمترین چیزهایی که اغلب ما فراموش میکنیم این است که برای خودمان وقت پیدا کنیم. این ممکن است باعث ایجاد یک سری سوالات در ذهن شما شود.
- چرا باید برای خودمان وقت بگذاریم؟
- آیا ما همیشه با ما نیستیم؟
- اگر این کار را انجام دهیم، آیا مقداری از زمان گرانبهایی را که میتوان برای پیگیری چیزهای مهمتر صرف کرد، از دست نمیدهیم؟
تمامی سوالات فوق سوالات معتبری هستند که باید برای رضایت شما پاسخ داده شود. فقط در این صورت است که می فهمید کجا اشتباه می کنید.
وقت گذاشتن برای خود به این معنی است که برنامه خود را برای انجام هر کاری که دوست دارید آزاد نگه دارید – کاری با تمرکز بر خودتان که شما را خوشحال می کند. زمان دوری از مسئولیت ها و تعهدات فرا رسیده است.
این مهم است زیرا به شما فرصتی میدهد تا خود را در سطح عمیقتری درک کنید و فرصتی برای مغز برای راهاندازی مجدد یا تازهسازی ایجاد میکند. این برای سلامت روان حیاتی است و می تواند به بهبود تمرکز و بهره وری بیشتر کمک کند.
زمان من می تواند 5 دقیقه یا چند ساعت در هفته باشد، بسته به اینکه چقدر می توانید وقت بگذارید. اگرچه برای انجام این فعالیت باید مدتی از برنامه پرمشغله خود صرف کنید، اما در نهایت این کار باعث بهبود کارایی شما در محل کار می شود.
8. لحظات شاد خود را فهرست کنید
این ممکن است بیش از حد ساده به نظر برسد که کمک کننده نباشد. حقیقت این است که بهترین برنامه های عملیاتی ساده ترین آنها هستند.
این تمرین شامل نوشتن چیزهایی است که شما را در زندگی خوشحال کرده است. برای تهیه فهرستی از تمام لحظات شادی خود، باید تا جایی که حافظه تان اجازه می دهد به عقب برگردید. مکان ایده آل برای شروع از دوران کودکی است - زمانی که اکثر ما با علاقه از آن یاد می کنیم.
هنگامی که آنها را فهرست کردید، سعی کنید موضوع مشترک را پیدا کنید. الگو چیست؟
مانند اینکه کدام اعمال شما بیشترین شادی را به شما می دهد.
همانطور که همه ما می دانیم، وضعیت روحی شاد نشانه قابل توجهی است که ما در مسیر درستی هستیم. وقتی از انجام کاری خوشحال هستید، ممکن است هدف زندگی شما همین باشد. شما می توانید از این لیست چیزهای زیادی در مورد خواسته و هدف خود بفهمید.
9. مطمئن شوید که اهداف و هدف شما همسو هستند
هنگامی که هدف خود را مشخص کردید، باید فعالیت ها و اهداف خود را با آن هماهنگ کنید. این موضوع در زمینه شغلی اهمیت بیشتری دارد. در مورد کارهای شخصی کمی انعطاف پذیری بیشتری دارید.
دلیل آن به اندازه کافی ساده است. برای بسیاری از ما، شغل چیزی است که برای کسب درآمد مجبور به دنبال کردن آن هستیم. اگر با خواسته یا هدف شما مطابقت نداشته باشد، در شرایط دشواری قرار دارید. دوست نداشتن کاری که مجبور به انجام آن هستید، وضعیتی غم انگیز است. در اسرع وقت گزینه های دیگر برای شغل را بررسی کنید.
10. آن را به آرامی و پیوسته مصرف کنید
اکنون که از هدف خود در زندگی آگاه شده اید. یک شبه زندگی خود را زیر و رو نکنید و آن را به یکباره تنظیم کنید تا با آن هماهنگ شود. به آرامی آن را انجام دهید و تغییرات را در مراحل انجام دهید.
با صدای درونی خود همراه باشید، به واکنش دیگران توجه کنید و از تغییرات ظریفی که در زندگی خود رخ می دهد آگاه باشید. تغییرات را با افزایش های کوچک انجام دهید تا تحت تأثیر آنها قرار نگیرید. در دراز مدت، این کار موثرتر و سودآورتر است.
افکار پایانی
برای یافتن اشتیاق و هدف خود لازم نیست قلعه ای در هوا باشد. تنها چیزی که برای یافتن هدف خود نیاز دارید این است که کمی وقت بگذارید و به خودتان فضایی برای کاوش بدهید. وقتی چیزی را که از دست داده بودید پیدا کردید، به خودتان زمان بدهید تا به آرامی آن را جذب کنید. گام های معقول، عملی و دست یافتنی بردارید تا آنها را در زندگی خود بگنجانید و به هدف خود برسید.
خواندن توصیه می شود: