ترور نوح آنچه را از مادر 'گانگستر' خود آموخته به اپرا می گوید
سرگرمی

داستان ترور نوح بسیار غیرقابل تصور است ، تقریباً شبیه یک افسانه است: یک پسر نژاد مخلوط در میان ستم بیرحمانه آپارتاید آفریقای جنوبی در فقر رشد می کند و در پشت میز در یکی از محبوب ترین موسسات تلویزیونی ما قرار می گیرد. پس از پایان خاطرات روح انگیز 2016 خود ، یک جنایت متولد شد(14 دلار amazon.com ) ، می دانستم که باید با آنها بنشینم نمایش روزانه میزبان تا گرما و خرد او بیشتر جذب شود. چگونه 34 ساله راه خود را برای بازیگری ، حرفه ای در استندآپ و یک نقش آرزو شده در اواخر شب انجام داد ، که در آن او خشمگین فضای سیاسی فعلی ما را مسخره می کند؟ با بیش از اندکی کمک از مادرش ، و جسارت شخصی که چیزی برای از دست دادن ندارد.
من خیلی خوشحالم که اینجا هستی
خیلی ممنونم که منو داشتی
در کتاب خود ، داستان خود را با چنان شوخ طبعی ، عمق ، صداقت و حقیقت بیان کردید. من هرگز کمدی را نشنیده ام که در چنین شرایط شدید در آپارتاید آفریقای جنوبی بزرگ شود و آن را به کمدی تبدیل کند.
تمام زندگی من ، کمدی ابزاری بوده است که برای پردازش درد از آن استفاده کرده ام. و شما نحوه زندگی ما در سووتو را دیده اید.
آره.
ضعیف بودن می مکد ، اما فقیر بودن در کنار هم باعث می شود خیلی بهتر شود. خانواده من چیزی دارند که گاهی اوقات شما خیلی زیاد ندارید - توانایی تمرکز روی انسانهای اطراف خود را. ما همدیگر را داشتیم ، بنابراین می خندیدیم.

و توصیف ما درباره آپارتاید یکی از بهترین مواردی است که من شنیده ام. شما نوشتید: 'این یک دولت پلیس ، یک سیستم نظارت و قوانینی بود که برای کنترل کامل سیاه پوستان طراحی شده بود ... در آمریکا شما مجبور شدید بومیان را با رزرو همراه با برده داری و به دنبال آن تفکیک کنید. تصور کنید که هر سه مورد به طور همزمان برای یک گروه از افراد اتفاق می افتد. ' زندگی مشترک و داشتن رابطه جنسی برای یک اروپایی غیرقانونی بود ...
داشتن 'رابطه نفسانی' با هر فرد از نژاد دیگر.
بنابراین با داشتن نژاد مختلط ، شما به معنای واقعی کلمه یک جرم متولد شدید.
درست. همه از هم جدا شده بودند - سیاه و سفید و حتی گروههای کوچکتر در مسابقات. این سیستم برای اطمینان از ظلم و ستم به هر گروه طراحی شده است.
و هنگامی که شما پسر کوچکی بودید ، خانواده شما مجبور بودند شما را پنهان کنند زیرا شما را از آنها می گرفتند.
بله ، و من نمی دانستم در زمان کودکی ، گاهی اوقات به من می گفتند که برو زیر تخت پنهان شوی. در ذهن من ، باحال ترین والدین را داشتم - بعضی اوقات پنهان می شوم! مادربزرگم فقط هنگام نوشتن کتاب به من گفت: 'اوه ، بله ، ما شما را پنهان کردیم زیرا پلیس می آمد و اگر شما را پیدا می کردند ، شما را با خود می بردند.' من مدرکی برای اثبات قانون شکنی والدینم بود. من شبیه این بودم: 'چطور من تمام زندگی خود را نمی دانستم؟' و مادربزرگ من می گوید ، 'تو هرگز نپرسیدی.'
مشاهده این پست در اینستاگرامپستی به اشتراک گذاشته شده توسط Trevor Noah (trevornoah)
داستان زمانی را که به مدرسه جدیدی رفته اید ، بگویید.
وقتی به اولین مدرسه دولتی خود رفتم ، در آزمون تعیین سطح شرکت کردم و آنها مرا در یک کلاس که فقط بچه های سفیدپوست بودند قرار دادند. فکر نمی کردم این غیرعادی باشد تا اینکه به تعطیلات رفتم و سیل بچه های سیاه از ناکجا آباد بیرون آمد. آنها گفتند که آنها کلاس دیگری هستند و من گفتم ، 'من می خواهم آنجا باشم.' معلم من گفت ، 'این کلاس' هوشمند 'نیست. اگر به آنجا منتقل شوید ، ممکن است بقیه زندگی شما به سمتی که می خواهید پیش نرود. ' خوب ، من تصمیم گرفتم که به کلاس سیاهان بروم ، و اکنون کنار اپرا نشسته ام.
نکته ای که واقعاً مرا در مورد کتاب شما جلب کرده این است که ، همانطور که در یک بررسی خواندم ، این یک نامه عاشقانه به مادر شما است.
به طور کامل.
مادر شما یک زن جنگجو الاغ بد است. او می دانست که بودن با یک سفیدپوست خلاف قانون است و گفت: 'به هر حال من این کار را می کنم. من می خواهم فرزندی داشته باشم و او را همانطور که می خواهم بزرگ کنم. '
بیشتر مردم نشانه اعتراض به ستم دولت هستند - مادرم مرا داشت. هنگام نوشتن این کتاب ، هرگز فکر نمی کردم که این موضوع در مورد مادرم باشد. اکثر ما اعتقاد داریم که قهرمان داستان خودمان هستیم. اما فهمیدم که همیشه وکیل جانانه مادرم هستم. او در زمانی ایستاد که بسیاری از مردم از این ترسیده بودند - وقتی کشوری به خاطر ایستادن مجازات می شد. او گفت ، 'من همانطور که باور دارم زندگی خواهم کرد' و زندگی کرد. او نمونه ای است که من با آن زندگی می کنم. برای من ، او یکی از گانگسترترین انسان ها است.
اوه آره ، مادرت گانگستر است. در این کتاب ، شما می گویید که 'بالاترین درجه از آنچه ممکن است فراتر از جهانی است که می توانید ببینید.' شما تنها فردی مشهور هستید که با او مصاحبه کرده ام و می توانم به یاد بیاورم که فقیرتر از من بزرگ شده است. منظورم این واقعیت است که ما می توانیم در بیرون از خانه صحبت کنیم ...
این تجربه ای است که اکثر مردم نمی توانند به طور کامل درک کنند - بزرگ شدن در یک خانه خارج از منزل. این یک تجربه فروتنانه است. این مانند بانجی جامپینگ است: خوشحالم که این کار را کردم ، اما نمی خواهم دوباره این کار را انجام دهم.
الان چند دستشویی دارید؟
من سه نفر دارم - در آمریکا. من سه نفر دیگر در آفریقای جنوبی به خانه برگشته ام. من در حال حاضر از کنترل خارج می شوم!
بنابراین می خواهم بدانم که چگونه به سرانجام رسیدی؟ نمایش روزانه .
این خیلی سورئال بود. من در لندن بودم و برای اولین بار در جهان گشت و گذار می کردم و کمدی ، رویای مادام العمرم را انجام می دادم. تلفن من با یک شماره آمریکایی زنگ می خورد و صدایی می گوید: 'سلام ، آیا می توانم با ترور نوح صحبت کنم؟ این جون استوارت است. ' من فکر نمی کنم این Jon Stewart باشد ، بنابراین من گفتم ، 'Jon Stewart from ...؟' و او گفت ، 'اوه ، ببخشید ، من میزبان هستم نمایش روزانه در آمریکا. من از طرفداران کمدی شما هستم. '
کجا تو را دیده بود؟
در یوتیوب.
البته.
او گفت ، 'آیا شما دوست دارید به آمریکا بیایید ، در برنامه شرکت کنید و دور هم بمانید؟' و به اندازه کافی سرگرم کننده ، گفتم نه.
تو گفتی نه.
من می دانستم که مجبور هستم نمایش ها را لغو کنم و مردم بلیط خریده بودند تا به دیدن من بیایند. من طرفدارانم را مسلم نمی دانم. جون گفت ، 'خوب ، وقتی به نیویورک آمدی ، من را نگاه کن و بیا بیرون برویم.' یک سال و نیم بعد ، این همان کاری است که من انجام دادم.
حتی اگر شما تماسی را دریافت کرده اید که برخی از مردم منتظر تمام عمر خود هستند ، شما نسبت به طرفداران خود مسئولیت و احترامی داشتید. مامان شما یک پسر واقعا خوب تربیت کرد. بنابراین وقتی شما را به عنوان میزبان انتخاب کردند تعجب کردید؟
من بودم. چون من از دنیایی می آیم که فرصتی برایم نبود. هر فرصتی که گرفته ام غیرممکن است. اما من همیشه به مردم می گویم ، 'چرا کار ممکن است؟ اگر موفق شوید خسته کننده است چیز غیرممکن را امتحان کنید. ' فکر کردم ، اسمم را می اندازم داخل ، و اگر پیدا نکنم نمایش روزانه ، من هرگز به دنبال آن نبودم.
'من همیشه سعی می کنم بهتر باشم. من همیشه راضی نیستم
قصد شما از نمایش چیست؟ این فقط در مورد خنده دار نیست ، درست است؟
من فکر می کنم از بسیاری جهات ، این موضوع برای من جالب است. اما من تا حدی فهمیدم که با کمدین هایی که مربی و دوست بوده اند - دیو چاپل ، کریس راک و ادی مورفی - صحبت کردم که حقیقت این است که خنده دار دروغ است. برای من ، در پی دنبال خنده دار ، حقیقت را دنبال می کنم. من کسی هستم که عاشق درگیر شدن در اخبار ، بحث درمورد ایده ها ، بحث کردن است.
آیا احساس می کنید قدم خود را پایین آورده اید؟
من همیشه سعی می کنم بهتر باشم من همیشه راضی نیستم بعضی اوقات این نمایش برای من و افرادی که تماشا می کنند یک کاتارسیس است. گاهی اوقات محلی برای لذت بردن از خنده است. گاهی اوقات محلی برای یادگیری ما است. من فهمیدم که هیچ نقطه ثابتی وجود ندارد. من شمال واقعی را هدف قرار می دهم ، اما با روند جزر و مدی تغییر می کند. من دائماً سعی می کنم قایق را در جایی که باید برود ، در مقابل جایی که فکر می کردم ، بروم.
و باید بگذارید تا شما را راهنمایی کند. به شما اجازه می دهد تا شما را به جایی که باید برود برساند.
دارم سعی می کنم.
از دیدار شما بسیار خوشحالم و خوشحالم.
افتخار من خیلی ممنونم.
این داستان در ابتدا در شماره اوت 2018 O.
