وقتی اپرا در سال 2016 با زنان رأی دهنده صحبت کرد چه اتفاقی افتاد
بهترین زندگی شما

نوامبر گذشته ، دونالد ترامپ چهل و پنجمین رئیس جمهور ما ، رهبر ملت ما انتخاب شد - اما می توانید بگویید او رهبر دو ملت شد. این ایالات متحده تقریباً به همان اندازه که ممکن است از هم گسیخته باشند ، به دو دسته باورهای کاملاً متفاوت و عمیق تقسیم شده به نصف تقسیم شده اند. در واقع ، در تاریخ 241 ساله ما ، بندرت چنین قطبی بوده ایم. (جنگ داخلی به ذهن خطور می کند ...) این فقط این نیست که ما چشم در چشم مسائل نمی بینیم ، یا اینکه از نظر خطوط جغرافیایی ، قومی یا جنسیتی تفاوت داریم. به نظر می رسد اختلافات ما - و تحقیر ما - مانع از این می شود که حتی با کسی که با ما مخالف است درگیر شویم. با این حال اگر ما به بهبود بخشهای خود امید داریم ، این دقیقاً همان چیزی است که باید تغییر کند.
به همین دلیل است که اخیراً خودم را در یک ناهارخوری در ماسپت ، نیویورک دیدم و آماده ام صبح یکشنبه را با ده زن که هرگز ملاقات نکرده ام ، در مورد وضعیت کشورمان صحبت کنم. آنها از هر طیف زندگی بودند. نظرات آنها از بیش از حد لیبرال تا فوق محافظه کار بود. برخی از آن نظرات فریاد زده شد. بعضی از آنها با اشک بیان می شد ، و برخی دیگر با آواز. (شوخی نمی کنم: در پایان گفتگوی ما ، یکی از زنان حاضر ، آلیسون ، که در برادوی نقش دیانا راس را بازی کرده بود ، شروع به خواندن 'Reach Out and Touch (دست کسی))' - و بقیه ما زخمی شدیم دست در دست گرفته و آواز می خواندیم. این نوع روز بود.) و آنچه این زنان پس از دو ساعت بحث صمیمانه و دلسوزانه کشف کردند ، چیزی بود که مایا آنجلو در تمام مدت می دانست: ما دوستانم ، بیشتر شبیه یکدیگر هستیم تا غیر مشابه.
اپرا: از همه شما متشکرم که یکشنبه خود را رها کردید - یکشنبه ها ویژه هستند ، بنابراین من از آن قدردانی می کنم. ما امروز جلسه داریم ، زیرا من می خواهم احساسات شما درباره آنچه در کشور ما اتفاق می افتد را بشنوم. فکر می کنید ما کجا می رویم ، چه چیزی شما را امیدوار می کند ، چه چیزی شما را شب ها بیدار نگه می دارد؟ بیایید دور میز برویم. به من بگویید شما کی هستید ، از کجا آمده اید و به چه کسی رای داده اید.
جمعیت شیلا: من با شوهرم 33 سال ازدواج کردم. من دو پسر دارم: یکی در دانشگاه است و دیگری در حال اتمام دبیرستان است. من 18 سال در یک خانه استیک در جرسی کار کرده ام. من از یک خانواده بزرگ - 11 خواهر و برادر. مادر و بابا از ایرلند به اینجا آمده اند. من به ترامپ رأی دادم. من حدس می زنم که باید آن را انجام دهد.
سارینا آمیل گروس: من در لانگ بیچ ، نیویورک زندگی می کنم و یک بیوه با یک دختر 19 ساله هستم. من به عنوان یک کارمند قانونی در منهتن کار می کنم. من همچنین به دونالد ترامپ رای دادم.
آلیسون سمس: من 30 ساله هستم ، از شیکاگو. من تمام زندگی ام موسیقی خوانده ام و در چند نمایش در برادوی شرکت کرده ام ، بنابراین احساس می کنم که رویای خود را زندگی می کنم. من یک هنرمند هستم ، و این قدرتی است که احساس می کنم در این دنیا دارم. من به کلینتون رأی دادم ، اما هنوز هم فکر می کنم ما قدرت شکل دادن به آنچه واقعاً اتفاق می افتد را داریم.
آلیشیا پرز: من در برانکس زندگی می کنم. من متاهل هستم و یک فرزند کوچک در خانه دارم. من هم یک پسر برادر دارم. من در صنعت بیمه کار می کنم و اخیراً 80 پوند وزن کم کردم. من عاشق این هستم که با خانواده ام وقت بگذارم ، سفر کنم و از آنچه اتفاق می افتد مطلع شوم. من به کلینتون رأی دادم.
آنوم خان: من 27 ساله ، متولد و بزرگ شده در کوئینز هستم و در بروکلین زندگی می کنم. من در ماه سپتامبر ازدواج کردم. من چند سال را در مصر گذراندم ، بخشی از آن به عنوان دانشمند فولبرایت. من برای اداره آموزش و پرورش شهر نیویورک کار می کنم. من به کلینتون رأی دادم.
داون جونز: من یک آدم بی ادب نظامی هستم - اگرچه پدرم مرا اصلاح می کرد و می گفت من در ارتش بزرگ شده ام. من تمام زندگی ام را نقل مکان کردم ، سپس با یک تفنگدار دریایی ازدواج کردم و دوباره زندگی کردم. من به جانبازان اختصاص داده ام. من اتفاقاً یک بازمانده از سرطان پستان هستم. من بسیار مراقب مراقبت های بهداشتی هستم. من به ترامپ رأی دادم.
ستاره والترز: اجازه بدید ببینم. من یک پسر فوق العاده دارم که او را به عنوان یک مادر تنها بزرگ کردم. من دوباره با یک مأمور آتش نشانی در شهر نیویورک ازدواج کردم. من دو نوه زیبا دارم. من از 14 سالگی تمام زندگی ام را انجام داده ام. خودم را سالم نگه می دارم. من اخیراً یک مسابقه سه گانه انجام دادم. من همیشه سعی کرده ام برای پسرم الگویی ایجاد کنم: اگر وقتی چیزی از دهان شما بیرون می آید درست به نظر نمی رسد ، درست نیست. اگر احساس درستی نداشته باشد ، درست نیست. شما باید حرکت کنید شما باید انجام دهید؛ شما باید به دیگران کمک کنید شما باید مردم را دور هم جمع کنید. من در این مورد احساساتی هستم من به ترامپ رأی دادم.
جولی فردریکسون: من 33 ساله هستم. من یک صاحب مشاغل کوچک هستم. من تازه سه ماه پیش ازدواج کردم. من در کلرادو بزرگ شدم. من خودم را محافظه کار می دانم. من در هیچ حزبی ثبت نام نکرده ام ، اما اگر بودم ، لیبرتاریایی ها بودند. من قطعاً کمی از نمودارهای سیاسی دور هستم. من به هیلاری رأی دادم.
شارون بک: من 59 ساله هستم. بسیار خوشبختانه ازدواج کردم - تاکنون شش ماه ماه عسل. دخترم دو سال پیش به اسرائیل نقل مکان کرد. مدرک من مهندسی برق است. چند وقت پیش بود ، اما من در زمینه کار کردم. اکنون من در مشاوره رایانه و اینترنت مشغول هستم ، اما حدود 20 سال است که یک فعال سیاسی هستم. من برای مجلس ایالتی در نیوجرسی کاندید شدم. در یک سال و نیم گذشته ، من به عنوان یک داوطلب برای ترامپ کار کردم. من گروهی را به نام Zionists4Trump تأسیس کردم زیرا اسرائیل برای من بسیار مهم است.
پتی لامرز: من 60 ساله ام من تنها هستم ، همیشه بوده ام من در شغل دوم خود هستم. اولین بار ، من یادگیری و توسعه را برای یک سازمان خدمات مالی بزرگ اجرا کردم. اکنون وارد شرکت می شوم و مشکلات مربوط به مردم را در شرکت ها برطرف می کنم. من حدود پنج سال است که این کار را انجام می دهم و آن را دوست دارم. من به دونالد ترامپ رأی دادم. این تصمیم آسانی نبود ، اما فکر می کنم تصمیم درستی بود.
اپرا: در اینجا تعداد طرفداران ترامپ از هواداران کلینتون بیشتر است. کنجکاو هستم که چرا همه شما به او رأی داده اید؟ دلیل قانع کننده چه بود ، پتی؟
پتی: برای من ، این در مورد مسائل بود. من نگران اقتصاد بوده ام و مرتباً به گزارش ها گوش می دهم: 'اقتصاد در حال بهبود است!' اما من سابقه مالی دارم ، و دارم به اعداد فکر می کنم ، چه کسی چه سیگار می کشد؟ این اعداد چیزی نیست که من به آنها افتخار کنم.
شما می شنوید که اوباما به ما می گوید چقدر خوب است ، و من به جامعه خود نگاه می کردم و فکر می کردم ، او درباره چه چیزی صحبت می کند؟
اپرا: چه زمانی تصمیم گرفتید که بالاخره قرار است ترامپ باشد؟
پتی: شاید سه هفته قبل از انتخابات. اما من همیشه یک شخص 'هرگز هیلاری' نبودم. من به او گوش می دادم و آنچه می شنیدم قرن بیستم است. ما اکنون در قرن بیست و یکم هستیم و به ایده های جدیدی نیاز داریم. من قاطعیت می خواستم.
اپرا: شارون ، شما چطور؟
شارون: من عشق عمیقی به مهاجران قانونی دارم. ایده پریدن از خط - برای افرادی که تمام تلاش خود را انجام می دهند منصفانه نیست. همچنین ، احساس می کنم ترامپ می فهمد دشمن چه کسی است و هیلاری این را درک نکرد.
اپرا: شما کی را دشمن تعریف می کنید؟
شارون: کسانی که دوست دارند ما را بکشند.
اپرا: باشه. شما شیلا چطور؟
شیلا: ترامپ با صحبت درباره مواردی که خانواده ام را تحت تأثیر قرار داده بود قلبم را لمس کرد. او در مورد چیزهایی صحبت کرد که افراد خوب - و ما همه افراد خوب اینجا هستیم ، هر کس در این میز است - نگران آنهاست.
ستاره: من به ترامپ رأی دادم زیرا او مرا متعجب کرد. من هرگز در اردوگاه او نبودم - من كارلی فیورینا را دوست داشتم. من دوست دارم یک رئیس جمهور زن ببینم. اما وقتی ترامپ حملات تروریستی در فرانسه و کالیفرنیا را برای آنچه که انجام داده است فراخوانی کرد ، من دیدم که او در بسیاری از سطوح مطلع شده است.
اپرا: اما او به طور خاص چه گفت؟ لحظه آه چیزی است که شما خودتان قبلاً آن را احساس کرده اید - پس 'آها!' با ترامپ چه بود؟
ستاره: برای من ، این در مورد اقتصاد بود. من تمام زندگی ام را کار کردم و سپس کارم را از دست دادم. من چندین سال دیگر پیدا نکردم - بنابراین وقتی او به میشیگان ، دیترویت رفت ، جایی که بسیاری از مردم در آنجا فقیر هستند ، این برای من معنی داشت. شما می شنوید که اوباما به ما می گوید چقدر خوب است ، و من به جامعه خود نگاه می کردم و فکر می کردم ، او درباره چه چیزی صحبت می کند؟ من تجربه خودم را می دانستم. من مجبور شدم برای بدست آوردن مجدد شغل چنین دستمزدی را کاهش دهم و هزینه آن برای شرکت در بیمه درمانی آنها بسیار زیاد است.

جولی: از همین طعنه ، من آمدم که به هیلاری رأی دهم. من صاحب مشاغل کوچک هستم. من درمورد هزینه بیمه کارمندانم بسیار فکر می کنم ، تا مطمئن شوم که آنها به طور عادلانه خسارت دریافت می کنند. به عنوان یک آزادیخواه ، رای دادن به هیلاری جایی نبود که انتظار داشتم بروم. اما در ارزیابی دو موقعیت سیاسی ، احساس کردم که هیلاری درک قوی تری از آنچه باید رخ دهد دارد. من هیچ وقت پاسخ روشنی از ترامپ در مورد کاری که می خواست انجام دهد ، گرفتم ، غیر از 'بهتر کردن اوضاع'. فکر می کنم همه ما می توانیم توافق کنیم که می خواهیم اوضاع بهتر شود. با هیلاری ، من برنامه های بیشتری دیدم. با ترامپ هرگز پاسخی نگرفتم.
سارینا: من اصلاً با آن موافق نیستم.
اپرا: برو جلو ، اجازه ندهید اختلاف نظر داشته باشیم!
سارینا: ترامپ همیشه به مردم می گفت دقیقاً چه کاری می خواهد انجام دهد. اگر به وب سایت او مراجعه کردید ، او هر موقعیت - پاراگراف ها ، صفحات کامل در هر یک را توضیح داد. هیلاری با واقعیت ارتباط نداشت. سیاست خارجی او ، همراه با اوباما ، جهان را بی ثبات کرد.
اپرا: شما معتقدید ترامپ این کار را ایمن تر خواهد کرد؟
سارینا: آره.
شیلا: من هم احساس می کنم فکر می کنم او همان چیزی را گفت که همه مدتهاست به آن فکر می کنند. او در مورد ایجاد شغل ، نگه داشتن شغل در ایالات متحده صحبت می کند. ما همه چیز را می دهیم.
طلوع: موافقم. امنیت ملی به دلیل نحوه تربیت ، حضور در ارتش و اطراف آن و درک اهمیت و قداست افرادی که از این اطلاعات محرم هستند ، برای من بسیار مهم است. تأثیری که هنگام بدرفتاری می گذارد - برای من واقعاً ترسناک است.
ما تنها کشور موجود در این کره خاکی نیستیم. ما باید بتوانیم با رهبران جهانی که با آنها موافق نیستیم صحبت کنیم.
اپرا: شما در مورد ایمیل ها صحبت می کنید؟
طلوع: بدون اینکه هر چیز کوچکی را مطرح کنید ، بله ، من در مورد ایمیل ها صحبت می کنم.
اپرا: ایمیل ها بسیار بزرگ بودند. این مسئله شما را آزار داد.
طلوع: مطمئناً
اپرا: باشه. کلمه یا عبارتی را که فکر می کنید ترامپ را به بهترین وجه توصیف می کند به من بگویید.
آلیشیا: قبل از دویدن ، مهارت های رهبری او را تحسین می کردم.
طلوع: نترس
آنوم: خشونت آمیز.
جولی: عوامفریب
اپرا: آلیسون ، چرا 'با او' بودی؟
آلیسون: من با ترامپ نبودم ، بنابراین با او بودم. من به ایده کاندیداتوری ترامپ برای ریاست جمهوری باز بودم - او یک تاجر قدرتمند است - اما احساس کردم هیلاری حس دیپلماسی لازم را دارد. ما تنها کشور موجود در این کره خاکی نیستیم. ما باید بتوانیم با رهبران جهانی که با آنها موافق نیستیم صحبت کنیم.
آلیشیا: من هرگز واقعاً برای او نبودم. من بیشتر آدم برنی سندرز بودم. اما نحوه برخورد ترامپ با خودش ، نحوه صحبت کردنش - در مورد مهاجران ، اقتصاد ، رهبران خارجی ، داعش - من را ترساند.
اپرا: او خیلی چیزهای آسیب رسان ، تفرقه افکن گفت. آیا همه ما می توانیم با آن موافق باشیم؟
ستاره: اگر به پوشش ترامپ نگاه کنید ، می گویم 80 درصد منفی بود. این به این روایت افزود که او ...
طلوع: آدم بدی
پتی: گرگ بزرگ بد.
اپرا: فکر می کنید رسانه ها این کار را کردند؟ زیرا همانطور که شیلا گفت ، ترامپ فقط چیزی را می گفت که بسیاری از قبل به آن فکر می کردند. آیا تقسیمات از قبل وجود نداشت؟
شیلا: نه ، اینجوری نیست همه این تقسیم بندی بین ما و آنها ، سیاه و سفید ...
اپرا: گوش کنید ، بچه های سیاه برای همیشه توسط پلیس مورد اصابت گلوله قرار گرفته اند. ما فقط دوربین هایی برای نمایش آن نداشتیم. نظر شما درباره سخنان وی در مورد زنان چیست؟
ستاره: من فکر می کنم هیلاری ما را اسفناک خواند و این بدتر بود.
اپرا: فراخواندن مردم بسیار بد است. اما وقتی نواری را شنیدید که ترامپ از کلمه P در آن استفاده می کند ، تاثیری در شما نداشته است؟

سارینا: اصلا. این یک مکالمه خصوصی بود و من شنیده ام که آقایان خیلی بدتر می گویند.
ستاره: بسیار شکننده بود ، من این را می گویم.
اپرا: اما شایسته رای دادن به او نیست.
پتی: نه
اپرا: فکر نمی کنید آنچه او گفت با شخصیت او صحبت می کند؟
سارینا: در مورد بیل کلینتون چطور؟
پتی: دقیقا!
اپرا: من سعی نمی کنم آنها را مقایسه کنم. من می پرسم آیا ترامپ زن ستیز است؟
سارینا: او به وضوح نیست. شخصی که برج ترامپ ، آن مدیر پروژه را ساخت ، یک زن بود - در دهه 80 ، زمانی که چیزی غیرقابل شنیده بود. او اهمیتی نمی دهد که جنسیت چیست. او اهمیتی نمی دهد که رنگ شما چیست. او به چیزی غیر از 'آیا می توانید کار را انجام دهید؟' اهمیتی نمی دهد. این رویای آمریکایی است ، و او آن را به بسیاری از مردم هدیه داده است.
اپرا: باشه. شما که به وزیر کلینتون رأی داده اید ، می ترسید؟
جولی: آیا می توانم نفرین کنم؟ متحجر شده ام من محافظه کار و میهن پرست هستم. و ترامپ ، در موارد متعددی ، ارزشهای اصلی را که برای آنها عزیز است تهدید کرده است. شما نمی توانید بگویید که حقوق یک گروه از افراد نسبت به افراد دیگر کمتر است. متاسفم ، شما نمی توانید این را بگویید نمی توانید بگویید که ما به یک رجیستری مسلمان احتیاج داریم. این غیر آمریکایی است او آزادی مطبوعات را تهدید کرده است. او می خواهد قوانین افترا را باز کند. او با بازگرداندن توقف و خطر در مورد جستجو و تشنج صحبت کرده است.
آنوم: که کمکی به شهر نیویورک نکرده است.
اپرا: آنوم ، آیا شما به عنوان یک زن مسلمان می ترسید؟
آنوم: من هستم. من پسر عموهایی دارم که از سفر به خارج از ایالات متحده وحشت دارند زیرا می ترسند که اجازه بازگشت نداشته باشند. این یک ترس قانونی است
سارینا: اما آیا آنها شهروند هستند؟
آنوم: آن ها هستند.
سارینا: پس چرا آنها ترس دارند؟ شما به مطبوعات گوش می دهید ، به رسانه ها گوش می دهید و به آنها اجازه می دهید ترس از شما را تهدید کنند.

اپرا: خوب ، همه نفس می کشند ، یک جرعه چای بنوشند. آنوم ، به ما بگو ، چرا آنها ترسیده اند؟
آنوم: زیرا آنها قبلاً در فرودگاه جستجو می شوند. آنها قبلاً متوقف شده اند زیرا اسامی مسلمانان دارند. درست؟ برای کسی که نام مسلمان ندارد ، شما هرگز نمی دانید که چه حسی دارد. زمان ترسناکی است و شما این را نمی فهمید زیرا پوست سفید دارید. [شروع به گریه می کند] زمان وحشتناکی برای ما است.
اپرا: آیا از تبعید می ترسید؟ آیا می ترسید اتفاقی برای شما یا شخصی در خانواده شما بیفتد؟
آنوم: جنایات نفرت - آنها افزایش یافته است.
آلیشیا: و آنها از نام ترامپ در این اقدامات استفاده می کنند.
اپرا: بله ، و این فقط اعمالی است که گزارش می شود. همچنین ، آیا همه شما متوجه شدید افرادی که در این میز گریه می کنند همه به کلینتون رأی داده اند؟ شما که به ترامپ رأی داده اید چه چیزی می توانید بگویید تا ترس آنها را برطرف کند؟ آنها می ترسند که این همه پیشرفت در حقوق شهروندی ، در حقوق بشر ، در حقوق تولید مثل ، بخاطر دولت ترامپ ده قدم به عقب برود. ترس آنوم واقعی است. ترس او واقعی و غیرقابل انکار است ، و نماینده صدها هزار نفر دیگر است. شما به آن چه می گویی؟
شیلا: فکر نمی کنم برای تغییر آن چیزی بتوانیم بگوییم.
جولی: نه ، وجود دارد چندین چیز وجود دارد که ترامپ می تواند برای بهتر شدن حال من بگوید. و من می گویم به عنوان محتمل ترین فردی که به او رأی داده است: من یک مسیحی سفیدپوست ، محافظه کار ، متولد و متولد کلرادو هستم که صاحب تجارت است. اگر کسی قصد داشت به ترامپ رأی دهد ، من بودم ، درست است؟
اپرا: لردی ، بله
جولی: آنچه باید از زبان ترامپ بشنوم این است که وی اعتقاد به قانون اساسی را دارد همانگونه که من باور دارم. او دائماً مواردی را بیان می کند که نشان می دهد درک درستی از اسناد ندارد. و من نیاز دارم که ترامپ علیه نفرت بیرون بیاید. شوهر من یهودی است و با افزایش جرایم نفرت ، جسارت مردم - من برای او می ترسم.
سارینا: آنچه می بینم دیوانگان حاشیه ای هستند که خود به خود عمل می کنند.
جولی: سپس او نیاز به رد کردن اشرار دارد!
شارون: او دارد!
اپرا: فکر می کنید پدران موسس در مورد آنچه در سال 2017 اتفاق می افتد چه می گویند؟
ستاره: 'نفس بکشید ، همه'.
شیلا: 'همکاری.'
اپرا: در انجمن های خود چه می بینید؟ حال و هوای چگونه است؟
آلیشیا: من در برانکس زندگی می کنم و می بینم بسیاری از مردم می ترسند که بر اساس قومیتشان مورد قضاوت قرار گیرند.
اپرا: تو را در آستانه اشک می بینم ، آلیشیا.
آلیشیا: من برای همه احساس می کنم من می بینم که مردم با عجله می خواهند مدارک خود را دریافت کنند ، و با وضعیت مهاجرت خود سر و کار دارند. من این را می فهمم زیرا من مهاجر هستم. این ترسناکه.
آنوم: جامعه ای که من در آن زندگی می کنم بیشتر سیاه پوستان است و آنها نیز ترسیده اند. آنها در سیاست های او ، در آنچه او درباره آن صحبت می کند ، به هیچ وجه نشان داده نشده اند. ما ، مانند گروه های اقلیت ، نمایندگی نداریم.

پتی: شخصاً بعد از مدتها برای اولین بار احساس امیدواری می کنم. و بیشتر افرادی که می شناسم همان احساس را دارند.
شارون: من انتظارات زیادی از اقتصاد دارم. من فکر می کنم وجود دارد
به مشاغل بیشتر من فکر می کنم افرادی که به دنبال مشاغل سطح پایین هستند از همه مشاغل جدیدی که در حال توسعه هستند ، از همه فرصت های جدید به طرز مطبوعی متعجب می شوند. و من از وضعیت امور خارجی ما بسیار احساس امنیت بیشتری می کنم.
جولی: می ترسم فکر می کنم صاحبان مشاغل زیادی هستند. من نمی خواهم رئیس جمهور شخصاً توزین شود و رهبران اتحادیه را تهدید کند ، مانند Carrier. من نمی خواهم این یک کلپتوکراسی باشد. من نمی خواهم روسیه بشویم. من به آمریکا افتخار می کنم ما سخت کار می کنیم ، به هم می چسبیم ، ما ملت متنوعی هستیم. هیچ دنیایی وجود ندارد که من بتوانم به رئیس جمهور بگویم ، 'من می خواهم برخی از مشاغل را بردارم. می خواهی به من چه چیزی بدهی؟ ' این
نه دموکراسی این سرمایه داری نیست.
ستاره: وقتی باراک اوباما رئیس جمهور اوباما شد ، من به او رأی نداده بودم ، اما برای او دعا کردم. من می خواستم او خوب کار کند. اینگونه است که ما خوب عمل می کنیم من فکر می کنم افراد جامعه من - از نظر قومی و نژادی جمعیت مختلفی هستیم - این احساس را دارند. به آرامی آنها می گویند ، 'او رئیس جمهور ما است. بیایید بهترین استفاده را ببریم صبر کنیم ببینیم. '
طلوع: امیدوارم من شنیده ام که ترامپ و مردمش در مورد کمک به جوامع شهری ، کمک به مبارزه با جرم در آنجا و دادن فرصت هایی که مردم نداشتند صحبت می کنند.
آلیسون: من از جامعه هنری می آیم و از سمت جنوب شیکاگو می آیم. احساسی که در بین هنرمندان همکارم می بینم احساس توانمندسازی است. در حالی که ترامپ این کشور را دو قطبی کرده است ، این احساس وجود دارد که اکنون باید در سطح جامعه کار کنیم. زیرا جوامعی وجود دارند که از آنها غافل می شوند. بگذارید در این مورد دروغ نگوییم و مبهم باشیم و بگوییم ، 'اوه ، او به جوامع شهری اهمیت می دهد.' نه ، او نمی کند. من به حرفهایش گوش دادم. او دقیقاً می داند چه بگوید ، اما من از طریق دود و آینه می بینم. من شخصیت این مرد را می بینم.
اپرا: و آنچه را می بینید دوست ندارید؟
آلیسون: نه ، من نمی کنم اما با وجود این ، من می خواهم برای او دعا کنم ، او را بلند کنم تا او بتواند بهترین ذهن را برای هدایت این کشور داشته باشد. اما من همه تخمهایم را در سبد او نمی گذارم. من فکر می کنم کار واقعاً باید در سطح محلی انجام شود.
شیلا: احساس امیدواری می کنم من فکر می کنم جامعه من احساس امیدواری می کند. امیدوارم همه ما دور هم جمع شویم ، آنچه را که باید انجام شود انجام دهیم و به مردم این کشور کمک کنیم تا به جلو بروند ، در مقابل این مبارزه عقب و جلو در مورد اینکه چه کسی باید قدرت داشته باشد. قدرت باید برای ما مردم آمریکا باشد. در پایان روز ، باید درک کنیم که با همکاری مشترک می توانیم کارهای بسیار بیشتری انجام دهیم.
اپرا: در قلب هر یک از ما ، وقتی پشت میز آشپزخانه مان هستیم یا با خانواده خود نشسته ایم یا با سگ هایمان بازی می کنیم ، همه ما چیزهای یکسانی را می خواهیم. چگونه می توانیم از این اشتراک برای بهبود این شکاف استفاده کنیم؟ شیلا ، می بینم که برایت عصبی شده است.
شیلا: [گریه] فقط آرزو می کنم همه ما بتوانیم آرامشی پیدا کنیم. قلبم را می شکند. من نخواستم سفید به دنیا بیایم من به عنوان یک انسان اینجا هستم. همه خانواده من هستند. من نمی فهمم که چرا ما نمی توانیم مردم را فقط برای کسانی که هستند ببینیم.
اپرا: اشک شما برای چیست؟ اکنون همه ما گریه می کنیم زیرا شما گریه می کنید ، اما اشک شما برای چیست؟
شیلا: به نظر نمی رسد ما به عنوان یک انسان دور هم جمع شویم.
اپرا: در زندگی خود چه کاری می توانید انجام دهید تا اختلاف را کم کنید؟
شیلا: با مردم مهربان تر ، درک بیشتر باشید با قلبم فکر کنم ، نه با سرم و درک کنید که مردم از مکان های مختلف آمده اند.
اپرا: آیا به تقسیمات ما خوش بین هستید یا بدبین هستید؟
شیلا: من خوش بین هستم. من فکر می کنم اگر همه ما کار درستی انجام دهیم می تواند بهتر شود.
آنوم: برای من سخت است که خوش بین باشم و امیدوار باشم وقتی چیزی که دیده ام نشان دهنده این نیست. من فقط در مورد اخبار جریان اصلی صحبت نمی کنم. من این را روی زمین می بینم این همان چیزی است که من می خواهم همه شما بدانید و درک کنید: اینکه افرادی هستند که شبیه شما نیستند که چیزهای زیادی برای از دست دادن دارند.
آلیشیا: من همچنین می ترسم برخی از ما فراموش شوند. من می فهمم که او می گوید این کار را برای همه خوب خواهد کرد ، اما من ترس دارم که این اتفاق نیفتد. احساس می کنم شهرهای داخلی فراموش می شوند. آنچه مرا شب بیدار می کند این است که ترامپ در برج خود است و با مردم زمین ارتباط ندارد. او نمی تواند ارتباط برقرار کند.
سارینا: اما او بن کارسون را برای اجرای HUD [U.S. اداره مسکن و شهرسازی].
اپرا: بن کارسون! بیا دیگه.
سارینا: همه ما می توانیم توافق کنیم که این یک گزینه خارج از جعبه است ، اما کارسون در یک شهر داخلی بزرگ شده است. او میفهمد.
اپرا: من در یک شهر درون بزرگ شدم!
آنوم: من حدس می زنم من فقط می توانم بدون تجربه وارد هر دفتری شوم و از هم اکنون درخواست کار کنم!
سارینا: حرف من این است که بعضی اوقات برای رفع مشکلی ، به شخصی که در وسط آن نیست ، برای داشتن دیدگاه عینی ، داشتن ایده های جدید نیاز دارید.
اپرا: که من با آن موافقم. بقیه شما چطور؟ آیا شما خوش بین هستید یا بدبین هستید؟
پتی: چگونه نمی توان خوش بین بود؟ ما در اینجا دیدگاه های بسیار مختلفی داریم. شاید کمی بیشتر از یک طرف در یک طرف بیشتر باشد - اما ما در حال رسیدن به این موضوع هستیم.
ستاره: درست است ، ما همدیگر را می شنویم. ما گوش می دهیم
اپرا: اما بسیاری از مردم این کشور نیستند.
شارون: تلمود می گوید هر کسی که با عصبانیت دست به هر کاری بزند ، انگار بت پرستش می کند. معنی آن اساساً این است که ، وقتی عصبانی هستید ، نمی توانید مستقیم ببینید.
اپرا: درست است.
سارینا: آنوم ، من ترس شما را نفی نمی کنم این درد دارد که بدانم افراد زیادی وجود دارند که بسیار ترسیده اند. من در پایین ایمیل های خود نقل قول کمی دارم که می گوید: 'با همه مهربان باشید زیرا همه در حال نبرد هستند.'
اپرا: اما این ضرب المثل نیز وجود دارد که می گوید شیطان وقتی انسان های خوب کاری نمی کنند ، پیروز می شود.
جولی: امیدوارم که همه ما بتوانیم سهم خود را انجام دهیم تا با کسانی که می ترسند ارتباط برقرار کنیم. من یک دوست مسلمان دارم. من دوستان همجنسگرا دارم من دوستان تراجنسیتی دارم. من بعد از انتخابات با همه آنها ارتباط برقرار کردم.
اپرا: بقیه شما حاضرید چه کار کنید؟ آیا حاضرید به طور متفاوتی در مورد اینکه ما به عنوان یک ملت کجا هستیم و شما کجا هستید و نقش شما چیست متفاوت فکر کنید؟
شارون: اکنون زمان ، فرصتی است که همه مقامات منتخب ما را مسئول همه امور بدانیم.
طلوع: امیدوارم مردم بتوانند بحث هایی از این قبیل داشته باشند ، بدون نام زدن صحبت کنند.
شیلا: احساس می کنم همه ما باید هدفمند زندگی کنیم. صدا زدن نام افراد هیچ هدفی ندارد.
آلیسون: ما باید از زورگویی هایی که ادامه دارد جلوگیری کنیم.
ستاره: درست. دنیایی که اکنون در آن زندگی می کنیم بسیار پرخاشگرانه است.
اپرا: ما یک فرهنگ مبتنی بر تلویزیون واقعیت هستیم. ما شرطی شده ایم که باور کنیم که قالب رفتاری Housewives / Survivor راهی برای رفتار است. و در مورد صدا زدن: بسیاری از طرفداران ترامپ نژادپرست یا زن ستیز خوانده شده اند. وقتی می گویید طرفدار ترامپ هستید و مردم فکر می کنند ، احساس شما چیست؟ خوب ، شما باید یک نژادپرست باشید ؟
ستاره: وحشتناک است.
شیلا: من نمی خواستم چیزی را روی چمن جلوی خودم قرار دهم که گفته ترامپ باشد ، چرا که من وقتی این حق رأی دادن است که من خواستم این را به زندگی خود دعوت کنم؟
اپرا: آیا فکر می کنید از اینکه رای دهنده ترامپ واقعاً چه کسی است ، سو mis تعبیر می شود؟
ستاره: بله ، دست کم گرفتن
طلوع: دلخراش است لطمه می خورد که نژادپرست خوانده شود. این ویرانگر است و مردم بیمار می شوند
به این نام بودن به این ترتیب اکثریت ساکت را بدست می آورید.
اپرا: فکر می کنید طی 100 روز حال ما بهتر یا بدتر خواهد شد؟
طلوع: آیا باید 100 روز دیگر اینجا ملاقات کنیم تا بفهمیم؟
ستاره: فکر می کنم ما باید پیگیری کنیم!
شارون: این ایده بدی نیست
اپرا: ممکن است لازم باشد غذای بیشتری سفارش دهیم. خوب ، در 100 روز ، احساس بهتر یا بدتر
شیلا: فکر می کنم به جایی از قناعت رسیده ایم.
ستاره: حرکت به سمت بهتر. ما هنوز قرار نیست آنجا باشیم. اما ما به تدریج به سمت چیزی بهتر پیشرفت خواهیم کرد.
پتی: قطعاً بهتر - از نظر روحی ، احساسی. ما حرکت به جلو ، به ویژه در اقتصاد را خواهیم دید.
جولی: احتمالاً بهتر ، اما دیدن این اتفاق برای من سخت است. هر انتصاب جدید کابینه برای من یک ضربه مهم بود.
آنوم: من هم همینطور.
طلوع: بهتر.
شارون: بهتر. من فقط امیدوارم که رسانه ها حقیقت را به اشتراک بگذارند.
آلیسون: فکر می کنم ما قویتر خواهیم بود می دانید که این نزدیکترین چیزی است که من به حامیان واقعی ترامپ داشته ام.
اپرا: فقط صبر کنید تا به انجمن هنرمندان خود برگردید ، مانند: 'حدس بزن امروز چه کسی را ملاقات کردم!'

آلیسون: [می خندد] و من فکر می کنم که احساس قویتر خواهیم شد. ما باید گفتمان مدنی را بپذیریم و یاد بگیریم که چگونه با یکدیگر صحبت کنیم ، مسائل را به گونه ای مطرح کنیم که مردم را به گوش دادن ترغیب کند. ما خیلی سریع می توانیم برچسب روی مردم بگذاریم. اگر به کل این فصل سیاسی فکر می کنید ، اقوام یهودی و مردمان سیاه و مردمان اسپانیایی زبان و سفیدپوستان و مردها و هزاره ها در آنجا حضور داشتند. آیا می توانیم برچسب زدن به مردم را متوقف کنیم و درک کنیم که همه ما ارزش داریم؟
اپرا: نه ، ما نمی خواهیم متوقف شویم. ما در جامعه ای زندگی می کنیم که دوست دارد برچسب گذاری کند. اما آنچه می توانیم انجام دهیم تلاش برای داشتن عقیدتی است.
آلیسون: فکر می کنم ما به همدلی بیشتری احتیاج داریم. همدلی ریشه ای.
اپرا: همدلی ریشه ای. آره. این کاری که ما در اینجا درست انجام می دهیم - این بحث - بزرگ است. اگر این اتفاق در هر جامعه ای بیفتد چه می شود؟
آلیسون: آره! ما باید این کار را با هر گروهی که از آن ترسیده ایم انجام دهیم.
طلوع: بله کاملا.
سارینا: و من فکر می کنم ما باید به ترامپ سود این شک را بدهیم. بله ، من طرفدار ترامپ هستم ، اما این به این معنی نیست که در مورد او احمق هستم. باور کنید ، اگر او آنچه را که در نظر دارد انجام ندهد ، من اولین نفری خواهم بود که پاهایش را به آتش می کشم. فکر می کنم او بتواند همه چیز را تغییر دهد؟ نه او انسان است. همه ما نیز همینطور هستیم.
ستاره: ما هنوز از دید کامل او اطلاع نداریم. اما من بسیار خوش بین هستم من فکر می کنم خوب خواهیم شد
پتی: و گرنه ، در عرض چهار سال ، می توانیم به شخص دیگری رأی دهیم.
اپرا: درست است. از شما خانم ها متشکرم که آمدید.
تبلیغات - ادامه مطلب را در زیر ادامه دهید