6 نمونه از تغییر افکار منفی به مثبت

خود بهبود

6 نمونه از تغییر افکار منفی به مثبت

طبیعی است که ذهن شما هرازگاهی در قلمرو منفی سرگردان شود. اما اگر متوجه شدید که خیلی وقت‌ها از آن عبور می‌کند یا برای مدت طولانی‌تری در آنجا معطل می‌شود، باید بنشینید و یادداشت کنید. و باید راه هایی برای تغییر افکار منفی به افکار مثبت پیدا کنید.

قبل از شروع کار در این جهت، باید درک کنید که هرکسی افکار منفی خود را دارد. برخی متوجه آسیب آن به خود و اطرافیانشان شده اند. آنها با زحمت روی خود کار کرده اند تا بر این مصیبت غلبه کنند.

افکار منفی چیست؟ چرا افکار منفی داریم؟ افکار منفی چگونه به ما آسیب می رسانند؟ آیا می توان بر آنها غلبه کرد و از بین برد؟ چگونه با افکار منفی کنار بیاییم؟ بیایید بیشتر بررسی کنیم…

چرا افکار منفی دارید؟

ناامنی، اضطراب، ترس و استرس از عوامل مهمی هستند که باعث ایجاد تفکر منفی می شوند. منطق پشت این ساده است – زمانی که استرس دارید یا مضطرب هستید، غریزه طبیعی بقا در شما شروع می شود و شروع به فکر کردن در مورد بدترین سناریوها خواهید کرد. آن وقت نمی توانید جلوی پایین رفتن اشیا را بگیرید.

اگر از آن دسته افرادی هستید که بیشتر از زمان حال در گذشته و آینده زندگی می کنید، ممکن است به فکر کردن بیش از حد و نگرانی های بی مورد منجر شود. برای شما طبیعی است که بر اساس تجربیات گذشته خود نگران این باشید که چه چیزی در آینده ممکن است اشتباه پیش برود.

تفکر منفی احتمالاً محصول جانبی یک روز بد یا مرحله بد زندگی است. وقتی احساس ناراحتی می کنید، طبیعی است که خودتان را سرزنش کنید و به جنبه منفی همه چیز نگاه کنید. وقتی این حالت برای مدت طولانی ادامه پیدا کند، به این طرز فکر عادت خواهید کرد که می تواند منجر به افسردگی شود.

می توانید در مورد بیشتر بخوانید چگونه انرژی مثبت جذب کنیم .

نمونه هایی از افکار منفی

اینها نمونه هایی از افکار خودکار است که اکثر مردم در مسیر عادی زندگی خود دارند. ممکن است بتوانید تعدادی از آنها را بشناسید و با آنها ارتباط برقرار کنید.

حدس و گمان:

وقتی شروع به حدس و گمان معانی و مقاصد پشت اعمال و گفتار دیگران می کنید، نه تنها به آنها ظلم می کنید، بلکه نسبت به خود نیز بی مهری می کنید. در حالی که آماده هستید اعمال خود را بدون تحلیل انتقادی رها کنید، بی درنگ به کارهای دیگران هجوم می آورید و هر حرف و حرکتی را کتک می زنید. یا حتی گاهی اوقات غیبت آنها.

به عنوان مثال، شما می خواهید کتابی را امانت بگیرید و دوستتان به شما می گوید که نمی تواند آن را پیدا کند.

بدون هیچ مدرکی، تفسیرهای منفی را تعیین می کنید. اتهامات شما منجر به خونسردی و جدایی خواهد شد. در حالی که تقصیر را به گردن طرف مقابل می اندازید، در نهایت یک دوست را از دست می دهید.

هنر ارتباط را به خود بیاموزید. بیاموزید که چگونه نگرانی های خود را با نزدیکان و عزیزان خود بدون لحن اتهامی در میان بگذارید. بحث کنید، فضا را پاک کنید و ادامه دهید.

ذهن خوانی:

این تا حدودی شبیه به مورد قبلی است، اما آسیب برای شما بیشتر از شخص دیگر است. ناامنی شما مقصر اصلی اینجاست. شما دوباره قصد و نیت را در پشت حرف ها و اعمال دیگران حدس می زنید، اما آن را به معنای تعصب آنها علیه شما تفسیر می کنید.

مثلاً به این دلیل که از دست من عصبانی است به من زنگ نمی‌زند یا به خاطر حسادت او مرا نادیده می‌گیرد.

باز هم، بدون هیچ مدرکی، دلایل اعمال و سخنان شخص دیگری را فرض می کنید. هر چه می دانید، ممکن است چیزی در آن وجود نداشته باشد. بیهوده در نهایت افکار منفی را سرگرم می‌کنید و به رابطه آسیب می‌رسانید.

باز هم، یادگیری نحوه بیان نگرانی های خود بدون تعصب، کلید این امر است. از نتیجه گیری عجولانه خودداری کنید. بحث آزاد می تواند یک مشکل را حل کند، حتی زمانی که هیچ مشکلی وجود ندارد.

یکدیگر را مقصر دانستن:

زمانی که با مشکلات، شکست ها و اشتباهات مواجه می شوید، سرزنش کردن واکنش رایجی است. مثل این است که وقتی مشکلی پیش می‌آید، مجبور به سرزنش خود یا دیگران هستید. این مانند اضافه کردن توهین به آسیب است. مشکل خود باعث منفی شدن می شود. سرزنش فقط می تواند آن را بدتر کند.

از بین بردن این افکار آسان نیست، زیرا ذهن شما به تجزیه و تحلیل رویداد ادامه می دهد. هرچه ذهن شما بیشتر روی این افکار منفی معطل شود، بیشتر احساس شکست خواهید کرد که منجر به افسردگی می شود.

جدایی مثال خوبی است. بسته به دیدگاهتان، ممکن است خودتان یا شریک زندگی یا حتی دوستانتان را سرزنش کنید.

ممکن است در نهایت سرزنش دیگران را به دوش بکشید، که می تواند منجر به کاهش عزت نفس شود. یا ممکن است دیگران را مقصر شکست ها و اشتباهات خود بدانید و از قبول مسئولیت خودداری کنید. احساس انزوا خواهید کرد و در نهایت دوستان خود را از دست خواهید داد.

بهترین راه برای مقابله با این نوع تفکر منفی این است که ذهن خود را آموزش دهید تا به رویداد به عنوان یک شخص ثالث بی طرف نگاه کند. رسیدن به آن آسان نیست، اما با اراده و پشتکار به آن خواهید رسید.

سفرهای احساس گناه، مقایسه ها و پیشگویی ها:

سفرهای احساس گناه بر اساس برداشت شما از یک دنیای عالی است. شما مدام به «آنچه باید می‌بود»، «آنچه باید می‌افتاد» یا «اگر این کار را می‌کردید» چنگ می‌زنید. یاد بگیرید که همه چیز را همانطور که هستند بپذیرید و خواهید دید که این افکار منفی در کوتاه ترین زمان از بین می روند.

مقایسه خود با دیگران چیزی است که برای اکثر مردم به طور طبیعی اتفاق می افتد. او از من زیباتر است یا او خانواده ای دوست داشتنی دارد، اما به من نگاه کن، غمگین و تنها ممکن است بی ضرر به نظر برسد. حتی ممکن است از آنها به عنوان انگیزه ای برای بهبود زندگی خود استفاده کنید. بدون اطلاع شما، عزت نفس و اعتماد به نفس شما را تضعیف می کند. بهتر است در این مسیر فکر نکنید.

پیشگویی ها نوعی تفکر منفی هستند که با پیش بینی رویدادهای آینده و پرداختن به آنها مرتبط است. غیرقابل انکار، این فالگیرها همیشه سناریوهای بدتر را انتخاب می کنند و زندگی خود را تنها بر اساس پیش بینی های خود می گذرانند. چیزی شبیه به اینکه من موفق نمی شوم» وگرنه نمی توانم آن را درست انجام دهم. بهترین مکانیسم مقابله این است که مدام به خود یادآوری کنید که رویدادهای آینده غیرقابل پیش بینی هستند و همه چیز می تواند به هر جهت پیش برود.

علاوه بر راه حل های خاص برای هر نوع تفکر منفی، به طور کلی، می توانید کارهای زیادی را برای دور نگه داشتن آنها انجام دهید. احاطه کردن خود با افراد مثبت، خوش بین و حامی می تواند معجزه کند. از نو، حق شناسی ، تصدیقات ، و مراقبه می توان انرژی مثبت را در بدن خود افزایش دهید . وقتی هیچ یک از اینها کار نمی کند، ممکن است با پرسیدن دلیل چنین منفی بافی با مشکل روبرو شوید و خود را متقاعد کنید که از منظر دیگری به مسائل نگاه کنید.

خواندن توصیه می شود: